اقتصاد

اثر نرخ دولتی در تولید

برای متعادل‌کردن تفاضا مثلا می‌توان به فکر کالای جایگزین باشیم یا اینکه به طرق دیگر به گونه‌ای اقدام کنیم که بازار متعادل شود. نمی‌شود به صراحت این طور گفت که چون عرضه کم و تقاضا برای محصولی بالا است ما دستور می‌دهیم که قیمت این محصول به صورت دستوری در یک نقطه باقی بماند.
دکتر یحیی آل اسحاق- مسئله قیمت و قیمتگذاری یکی از مسائل مهم اقتصاد و مدیریت اقتصادی هر کشوری است. درواقع قیمت شاخص اصلی تصمیمگیری برای تولید، مصرف، توزیع و هدایت بخشهای مختلف اقتصادی است. به همین دلیل موضوع قیمت بسیار مهم به نظر میرسد، به خصوص از زاویه جهتگیریهای اقتصادی در حوزههای مختلف اقتصادی و شاخصهای متفاوتی که در حوزه اقتصاد مطرح هستند، قیمت و قیمتگذاری نقش ویژهای دارد.

اگر ما به مسئله قیمت و قیمتگذاری به صورت جامع نگاه نکنیم و تصمیمگیری کنیم ممکن است که این تصمیمات نادرست عواقب متعددی به همراه داشته باشد.
قیمت یک عامل تعادلی در بازار کالا و سرمایه و به طور کلی مسائل مختلف اقتصادی است که از ضریب اهمیت قابل توجهی در هر اقتصادی برخوردار است.

این مولفه تابع عرضه و تقاضای بازار و آن بحث اصلی اقتصاد است که قیمت نتیجه عرضه و تقاضا در بازارهای مختلف محسوب میشود. درواقع هرگونه دخالت بهدلایل اجتماعی یا هدایت بخشهای مختلف اقتصادی به یک سمت و سو، خودش نیاز به توجه و رعایت موارد مهمیاست.

اگر قرار باشد دولت در بازار دخالت کند و لازم بداند یک قیمت مشخص برای محصولی در بازار بر همان نرخ مدنظر دولت باقی بماند و برای پاسخدادن به این نیاز خود، از راه ابزار اقتصادی یعنی عرضه و تقاضا وارد نشود عملا نتیجه نخواهد گرفت.

مثلا فرض کنیم به هر دلیلی مانند مسائل اجتماعی دولت میخواهد قیمت محصولی از قبیل نان، گندم، روغن، آهن یا هر کالای دیگری یا حتی نرخ سود پول را که این روزها مطرح است در یک جای مشخصی نگه دارد، در این مورد شاید عیب نداشته باشد که حاکمیت به دنبال حل یک مسئله اجتماعی باشد؛ اما باید این کار قیمتگذاری از راه ابزار خودش انجام شود؛ یعنی دولت میتواند کار کنترل بازار را انجام دهد.

درباره نحوه دخالت دولت در مورد قیمتها دو دیدگاه متفاوت وجود دارد که به نظر بنده اگر ما بخواهیم قیمتی را به دلایل خاص مثلا مسائل اجتماعی در یک نقطه نگه داریم از راه غیر از عرضه و تقاضا یعنی از راه دستوری یا ابلاغ بخشنامه بخواهیم این کار را انجام دهیم، این کار شدنی نیست.

در واقع تاکید و ترجیح بنده بر توجه به عرضه و تقاضاست نه ابلاغ بخشنامه. مثلا ما میخواهیم قیمت یک کالایی را در نقطه ایکس نگه داریم باید عرضه آن را اضافه کرده یا اینکه تقاضاها برای خرید آن را متعادل کنیم.
حتی در مورد اقلام اساسی مثل نان که مردم مصرف بیشتری دارند هم قضیه تفاوتی نمی
کند.

در این گونه محصولات هم مسئله همین طور است و باید در مورد کالاهای اساسی مثل قیمت نان، آرد یا شکر اگر لازم شد که قیمت آنها به دلایل مختلف در یک نقطه نگه داشته شود باید عرضه این محصولات را اضافه کنیم یا اینکه باید تقاضا را به گونهای تنظیم و متعادل کنیم که بازار به حالت عادی خود برگردد.

برای متعادلکردن تفاضا مثلا میتوان به فکر کالای جایگزین باشیم یا اینکه به طرق دیگر به گونهای اقدام کنیم که بازار متعادل شود. نمیشود به صراحت این طور گفت که چون عرضه کم و تقاضا برای محصولی بالا است ما دستور میدهیم که قیمت این محصول به صورت دستوری در یک نقطه باقی بماند.

البته در مقابل مواردی مانند احتکار، دولت باید تحکم، قاطعیت و برخورد تعزیراتی را در دستور کار قرار دهد. یعنی اگر کسانی بخواهند از فضاهای اقتصادی سوءاستفاده کنند دولت باید با آنها مقابله کند.

البته در این مورد هم منظورم این نیست که دولت در بازی اقتصاد دخالت کند؛ بلکه گاهی که عرضه و تقاضا به دلایلی مثل احتکار و ذخیرهکردن محصولات تحت تاثیر قرار میگیرد دولت میتواند با برخورد با این سوءاستفادهکنندهها به برگشت تعادل به بازار کمک کند. بنابراین در رابطه با سوءاستفادههای در بازار تاکید دارم که دولت باید با قاطعیت برخورد کند و در این هیچ شکی نیست.

https://shoma-weekly.ir/kmWzzi