اثبات ضعف دولت آقای روحانی در حوزه اقتصاد نیاز به دلیلآوردن ندارد. وضعیت کنونی جامعه بهترین دلیل برای اثبات ناکارآمدی تیم اقتصادی دولت است. مشاهده میکنیم که حدود توان اقتصادی مردم و قشر ضعیف به یکسوم رسیده است. این وضعیت صرفا محدود به حقوقبگیران نیست. کارگران، بازنشستگان و اصناف نیز معضلات و مشکلات خود را دارند و این شرایط نتیجهای غیر از کاهش محبوبیت دولت ندارد. سیر صعودی نرخ ارز تا حدودی ناشی از مسائل روانی است، اما مشکل اصلی سوءمدیریت است. ما بحران ارزی نداریم، بلکه بحران مدیریت داریم. تا زمانی هم که این بحران حل نشود، وضعیت سامان نمییابد. همانطور که دولت اشاره میکند، درآمدهای نفتی کاهش نیافته است، اما مشکلات روز به روز بیشتر میشود.
این وضعیت موجب کاهش محبوبیت دولت است. یکی دیگر از پیامدهای این وضعیت نیز سلب اعتماد مردم از دولت است و این بدترین ضربه را به نظام میزند. سلب اعتماد مردم نسبت به مسئولین کشور مشکلات بسیاری به همراه خواهد داشت و به نظر میرسد که ما در چنین وضعیتی قرار داریم. از طرف دیگر شاهد عدم صداقت و دروغهای پیدرپی از سوی مسئولان دولتی و بهخصوص تیم اقتصادی هستیم. وعدههایی میدهند که عملی نمیشود و این مسائل یکی پس از دیگری به بحرانهای موجود دامن میزند. آنچه اکنون مانع از سقوط دولت آقای روحانی شده، حمایتهای مقام معظم رهبری است. بدون شک اگر این حمایتها نبود مجلس با شدت بیشتری عمل میکرد. مردم نیز به خاطر این بیاعتمادی مشکلاتی برای دولت پدید میآوردند اما رویکرد رهبری حمایت از دولت است. ما باید به صحنه بینالمللی نیز توجه داشته باشیم. اگر رهبر انقلاب دست از پشت دولت بردارد و دولت بریزد مثل ایتالیا و امثال آن نیسیتم و مدتها دچار مشکل خواهیم بود. برای همین هم امام و هم رهبری تاکید دارند که دولتها باید دوره خود را تمام کنند. نکته دوم این است که اگر غیر از این باشد، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود و کشورهای خارجی و دشمنان تهاجمات خود را آغاز میکنند. مهمتر از آن سقوط دولت بهتدریج به یک رویه تبدیل میشود. ضمن اینکه دولت سقوط کرده نیز همیشه بهانه داشته و میگوید که اگر فرصت اتمام دولت را داشتم، میتوانستم مسائل را حلوفصل کنم. اکنون فرصت لازم به دولت داده شده است اما آقای روحانی و دولت او باید بدانند که خاطرات خوبی برای ملت باقی نگذاشتهاند. همه اینها در تاریخ ثبت و ضبط خواهد شد. همانطور که هم دوران احمدینژاد ثبت شده است و هم صدارت امیرکبیر. اینطور نیست که با گذشت زمان مسائل فراموش شود. این همه سال از صدارت امیرکبیر گذشته اما هنوز خاطر آن سی و هفت، هشت ماه در ذهن مردم ماندگار است. در عین حال مشکلاتی که احمدینژاد برای این کشور پدید آورد هرگز فراموش نخواهد شد. امکانات خوب نفتی در آن 2 دوره داشتیم و بهطور میانگین نفت را 110 دلار فروختیم چنانکه در آن هشت سال اندازه 26 سال قبل از آن درآمد داشتیم، اما با بیعرضگی و سوءاستفاده آن همه مشکل پدید آورد و مردم هرگز آن مشکلات را فراموش نخواهند کرد.
حمایتهای حاکمیتی حد و حدودی دارد و تا ابد ادامه نخواهد داشت. به هر حال این امتیازی برای دولت است و باید از لحظه لحظه و کلمه کلمه آن استفاده کند. بهطور طبیعی اگر به حل مشکلات توجه نداشته باشد حمایتها نیز از او سلب میشود. به صراحت میگویم که بزرگترین سرمایه دولت روحانی در حال حاضر حمایتهای رهبری است و اگر خدایناکرده این حمایتها از دولت برداشته شود، اتفاق خوبی برای او نمیافتد. من تقریبا هیچ اقدام مثبتی در مجموعه عملکرد دولت نمیبینم. اکثر کارها منفی است و مشکلات را بیشتر میکند.
میتوان به صورت قطع به یقین گفت که کار از دست دولت دررفته و نمیتواند مسائل را حل کند. بهترین کار این است که خود وضعیت را ارزیابی کرده و اگر به این جمعبندی میرسد که قادر به حل و فصل مشکلات نیست، علیرغم حمایتهای مقام معظم رهبری از قدرت کنارهگیری کند. به هر حال خود آقای رئیس دولت بهتر میداند که قادر است به شرایط سامان دهد یا خیر.
اگر واقعا میداند که نمیتواند، جامعه را بیش از این ملتهب نکند. او که وضعیت را میبیند. آفتاب بهترین دلیل برای اثبات خورشید است. به نظر من چیزی نمانده که دولت برای اثبات بیکفایتی خود به آن نیاز داشته باشد. بالاخره خاطره بهتری است. همین اعتراف به ناتوانی بخشی از گناه او را کم میکند. اگر دولت استعفا دهد، فرصت برای آمدن کسانی که توانمندی اداره امور را دارند فراهم میشود. البته در مورد سخن رهبری که فرموند دولت بماند و کار را تمام کند بحث نمیکنم زیرا در صحنه بینالمللی نیز نیاز به مانایی دولت داریم.
سقوط دولت در این شرایط نشانه ضعف نظام است و حمایتهای موجود نیز به همین دلیل است. اگرنه کسی قوم و خویشیتی با آقای روحانی ندارد و حمایتهای فعلی برای ساماندادن به شرایط است. با این حال تاکید میکنم که اگر این توان را در خود نمیبیند کنار رفته و جامعه را بیش از این ملتهب نکند. به نظر من اگر دولت خودش کنار برود خیلی بهتر از آن است که مجلس، مردم یا مقام معظم رهبری به این جمعبندی برسند که دولت باید برکنار شود.
شرایط فعلی جامعه به نحوی است که اگر حمایتها از دولت سلب شود عدهای به شکل دیگری انتقاد کرده و میگویند که چرا از دولت حمایت نشد. مسلما ما نمیخواهیم که چنین فضایی ایجاد شده و شاهد چنددستگی در کشور باشیم، لذا خیلی بهتر است که دولت ارزیابی صحیحی از توان خود داشته و در صورت اینکه قادر به ادامه کار نیست، کنارهگیری کند.