اندیشه

آیت اللّه میرزا جوادآقا تهرانی، عالم انقلابی عالم وارسته ای که لباس رزم بر تن می کرد

مبادا آزاری به خانواده برسد یکی از شبها، دیروقت به منزل می آیند. متوجه می‌شوند کلید منزل همراهشان نیست. به خاطر رعایت حال خانواده شان که در خواب هستند، از در زدن خودداری کرده و با توجه به این که هوا هم قدری سرد بوده، در کوچه می مانند و تا اذان صبح همانجا قدم می زنند. همسر ایشان در رؤیا می بینند که مرحوم آقا پشت در منزل نشسته اند، لذا بیدار شده و هنگامی که در را باز می کنند می بینند که آقا آنجا منتظرند.
مبادا آزاری به خانواده برسد یکی از شبها، دیروقت به منزل می آیند. متوجه  میشوند کلید منزل همراهشان نیست. به خاطر رعایت حال خانواده شان که در خواب هستند، از در زدن خودداری کرده و با توجه به این که هوا هم قدری سرد بوده، در کوچه می مانند و تا اذان صبح همانجا قدم می زنند. همسر ایشان  در رؤیا می بینند که مرحوم آقا پشت در منزل نشسته اند، لذا بیدار شده و هنگامی که در را باز می کنند می بینند که آقا آنجا منتظرند.

- میرزا خیلی برای اهل منزل احترام قائل بودند.

 

   تواضع و فروتنی

شخصی از دوستان می گفت: روزی خدمت مرحوم میرزا رسیدم. از محضرشان یک سئوال نمودم، با توجه به اینکه ایشان چند روزی بیش نبود که از بیمارستان مرخص شده بودند و پس از عمل جراحی، دوران نقاهت را در منزل می گذراندند، ولی پس از اینکه سئوال کردم، ایشان خودشان را کشان کشان روی زمین کشیدند تا رسیدند به کتابخانه؛ کتابی را برداشتند و جواب مسئله مرا دادند.

 این عمل ایشان موقعی بود که بنده کنار کتابخانه نشسته بودم، ولی با این وجود به بنده نفرمودند که فلانی، فلان کتاب را برای من بیاور یا بمن بده!  و جالب اینکه هر سئوالی از احکام که از ایشان می شد، مقید بودند از روی توضیح المسائل پاسخ دهند. (و هرگز نظر خود را
نمی
گفتند که یعنی من هم هستم!)

- امیرالمؤمنین (ع) چه زیبا می فرماید که: «انسان بلند مرتبه چون به فهم و دانایى رسد، متواضع مى شود.» (غررالحکم، ج3، ح4048) و میرزا به مرتبه فهم رسیده بود که چنین متواضعانه رفتار می کرد و ما نیز خود را در بوته سنجش قرار دهیم...

https://shoma-weekly.ir/vCbEsu