اندیشه

آیا می توان امام زمان(عج) را در غیبت کبری ملاقات نمود؟

مرحوم علّامه حلی مطابق همه شب های جمعه به زیارت حضرت سیّد الشّهداء (ع) مى‏رفت. تنها بر مرکبی سوار بود و تازیانه بر دست مبارکش گرفته و در اثناء راه شخصى عرب پیاده به همراه علّامه راه افتاد و با هم به مکالمه مشغول شدند. چون با هم قدرى سخن گفتند بر علّامه معلوم شد که این شخص مرد فاضلى است پس درباره مسائل علمی با هم صحبت داشتند و علّامه فهمید که آن شخص بسیار صاحب علم و فضیلت و متبّحر است.

برگ‏های زرین حیات علامه حلی با تعهد و صداقت مزین و با تار و پودی از اخلاص و محبت شیرازه گردیده است. مرزبان بیداری که فقه شیعه و معارف اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را در سایه سار ولایت پاسداری کرد و فقاهت را با درفش ولایت بر افراشت.

در شب 29 رمضان 648 ق . در این شهر فرزندی از خاندانی پاک سرشت ولادت یافت که از مقربان درگاه باری تعالی قرار گرفت . نامش حسن و معروف به آیه الله علامه حلی است . مادرش بانویی نیکوکار و عفیف ، دختر حسن بن یحیی بن حسن حلی (415) خواهر محقق حلی است و پدرش شیخ یوسف سدیدالدین از دانشمندان و فقهای عصر خویش در شهر فقاهت حله است.

مرحوم علّامه حلی مطابق همه شب های جمعه به زیارت حضرت سیّد الشّهداء (ع) مى‏رفت. تنها بر مرکبی سوار بود و تازیانه بر دست مبارکش گرفته و در اثناء راه شخصى عرب پیاده به همراه علّامه راه افتاد و با هم به مکالمه مشغول شدند. چون با هم قدرى سخن گفتند بر علّامه معلوم شد که این شخص مرد فاضلى است پس درباره مسائل علمی با هم صحبت داشتند و علّامه فهمید که آن شخص بسیار صاحب علم و فضیلت و متبّحر است.

مشکلاتى که براى او در علوم مانده بود یکى را از آن شخص سؤال می کرد و آن شخص حلّ مشکلات او می نمود تا اینکه سخن در مسئله ای شد و آن شخص فتوایى گفت. علّامه منکر شد و گفت که حدیثى بر طبق فتوى نداریم. آن مرد گفت که شیخ طوسى در تهذیب حدیثى در این باب ذکر کرده و شما از کتاب تهذیب از اوّل فلان قدر ورق بشمارید پس در فلان صفحه در فلان سطر این حدیث مذکور است. علامه در حیرت ماند که این شخص کیست؟ سپس پرسید که آیا در این زمان که غیبت کبرى است می توان حضرت صاحب الامر‏(عج) را دید یا نه؟ و در این هنگام تازیانه از دست علّامه افتاد. پس آن مرد خم شد و تازیانه را از زمین بر گرفت و در میان دست علّامه گذاشت و فرمود: چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید و حال اینکه دست او در میان دست توست! پس علّامه بى‏اختیار خود را از مرکب به زیر انداخت که پاى آن حضرت را ببوسد پس غش نمود و چون به هوش آمد کسی را ندید. پس بعد از اینکه به خانه برگشت رجوع به کتاب تهذیب نمود و آن حدیث را در همان ورق و در همان صفحه و همان سطر که آن حضرت‏ نشان داده بود یافت و علّامه به خط خود در حاشیه کتاب تهذیب در آن مقام نوشت که این حدیث آن چیزى است که صاحب الامر (عج) به آن خبر داد. (الفین، علامه حلی، ترجمه وجدانی، ص۲۸ و ۲۹)

https://shoma-weekly.ir/ARUcxP