حسن کربلائی- برنامه ریزان وبرنامه داران اصلاً در خواب نیستند و به دعا و راز و نیاز هم علاقه ای ندارند. برنامه ریزان مورد نظر ما مدیران و مسئولان نیستند بلکه گروههایی هستند که از جوانان ثبت نام می کنند، حواسشان به نفوذی ها هم هست، قرار و وعده برای جمعه ای خاص می گذارند. محل سوار شدن ، ساعت سوار شدن ، صحبت با اتحادیه مینی بوس داران ، تعیین مسئول تدارکات، تغذیه مناسب صبحانه، ناهار و عصرانه، مسئول سوار کردن ، روشن کردن مقصد، ساعاتی که میبایستی آنجا بمانند ، کارهایی که باید انجام بدهند، آموزشهایی که باید بدهند، بازیهایی که باید بکنند، مسابقاتی که باید برگزار شود، رایزنیهایی که باید داشته باشند، ارتباطاتی که باید برقرار شود و ذهنیتهای منفی که می بایستی بیافرینند همه برنامه ریزی می شود و در انتهای روز ساعت 8 نیز خسته از بازیها و تفریحات سالم و ناسالم ، به محلی که صبح زود سوار شده بودند برمی گردند و بدین صورت دور از چشم همه ، رسیدن به همه آرزوها و آغاز بسیاری از ارتباطات و قرارها و . . . اتفاق می افتد.
و در این میان مادران و پدرانی که دو گروه هستند: 1- بی غیرت و لاابالی ، که برای آنان بودن فرزندشان در هرکجا و در هر شرایطی و حتی در بین صدها پسر جوان ماجراجو مشکلی ندارد. 2- مردم معمولی و ساده ای که به راحتی فریب خورده و اجازه می دهند مثلاً فرزندشان به اردوی علمی برود.
و امّا در مقابل آن بیداران، مسئولانی هستند که در خوابند. بعضی وقتها قرار نیست دوربین ها کار کند، بعضی جاها چشمها را می بندیم، گاهی می شنویم ولی گوش شنوا نداریم و می بینیم ولی بصیرت و درک نداریم ، می فهمیم ولی دلِ تصمیم گیری نداریم.
و این هفته و هفته های قبل ، این ماه و ماه های قبل ، این سال و سال های قبل و هفته ها و ماه ها و سال های آینده قرار است ریاست سازمان آموزش و پرورش و روسای دانشگاهها بگویند بیرون از مدارس و دانشگاهها به ما ربطی ندارد. ارشاد و سازمان تبلیغات و دستگاههای فرهنگی هم که از عدم بودجه و اینکه ربطی به فعالیتهای ما پیدا نمی کند را بگویند. هیاتهای کوهنوردی استان ها و گردشگری هم لابد اینگونه سفر ها را جزء آمار و فعالیتهای خود دانسته و به دولت ارائه می دهند. فرمانداری و سایر دستگاههای دولتی هم لابد می گویند نمی دانیم چه کنیم. استاندار و معاونان نیز انبوه مشکلات دست وبال آنان را بسته و دلسوزان و متدینین نیز اگر بشنوند، دست رو ی دست بزنند و بر زبان نوچ جاری کنند و تمام ستادها و کمیته های امر به معروف و نهی از منکر هم که نمی دانیم چه می کنند.
و می ماند چند سوال :
1- این موسساتی که اردوهای مختلط می برند ، دولتی هستند یا خصوصی ، اگر دولتی هستند و یا بودجه از دولت می گیرند مربوط است به کدام بخش از دولت و اگر خصوصی است از کدام مجموعه دولتی مجوز دریافت کرده اند؟ آیا هرکس می تواند گروهی را به محلی دیگر منتقل کند و افکار و عقاید و برنامه هایی را القاء کند و بساط ارتباطات نامشروع و حتّی مشروع ولی دور از چشم اولیاء را فراهم سازد؟
2- اصرار بر مختلط بردن بچه ها به کوهستان برچه اساسی است؟ البته اشکالی ندارد جوانان پسر با برنامه های فرهنگی و تفریحی روزی را در کوهها بگذرانند و جای دیگر و توسط مجموعه ای دیگر دختران نیز با حفظ شئونات به این امر مبادرت ورزند. حتماً هیچکس مخالف تفریح سالم و ورزش و کوهنوردی و پیاده روی نیست و اتفاقاً مدیران و مسئولان بایستی همراهی کرده و اینگونه اقدامات را کمک و مدیریت کنند.
3- اکنون که دیگران می توانند سرمایه گذاری کنند و حساب شده به تربیت جوانان و آموزه های غیر دینی بپردازند، تکالیف و برنامه های دستگاههای مسئول در بخش جوانان چیست؟
استانداری، سازمان ورزش و جوانان، مشاوران جوان در فرمانداریها ، مدیران مدارس، روسای دانشگاهها، مساجد، بسیج و مدیران همه دستگاههای فرهنگی و آموزشی که مدعی هستند برای بخش جوان ونوجوان دارای برنامه هستند همه رسماً و به شکل قانونی می توانند وارد شده و برای فراغت از تحصیل و روزهای خاص برنامه ریزی کنند تا انبوه بودجه های فرهنگی در دستگاهها و حتی توان مالی خیرین به هدر نرود.
امر جوان را به دیگران پاس دهیم . قرار نیست از چند دلسوز و پایگاه و مسجد و یا چند فعّال فرهنگی جوان گرا بدون داشتن امکانات توقع داشته باشیم این بار سنگین را تنهایی به دوش بکشند. بلکه قرار است همه کمک کنند و برنامه و طرح و اقدام و اجراء را بایستی افراد ذیصلاح عهده دار شوند و هرکس در این سیستم و نظام به وظایف خود آشنا باشد.
*دبیر حزب موتلفه اسلامی گیلان
و در این میان مادران و پدرانی که دو گروه هستند: 1- بی غیرت و لاابالی ، که برای آنان بودن فرزندشان در هرکجا و در هر شرایطی و حتی در بین صدها پسر جوان ماجراجو مشکلی ندارد. 2- مردم معمولی و ساده ای که به راحتی فریب خورده و اجازه می دهند مثلاً فرزندشان به اردوی علمی برود.
و امّا در مقابل آن بیداران، مسئولانی هستند که در خوابند. بعضی وقتها قرار نیست دوربین ها کار کند، بعضی جاها چشمها را می بندیم، گاهی می شنویم ولی گوش شنوا نداریم و می بینیم ولی بصیرت و درک نداریم ، می فهمیم ولی دلِ تصمیم گیری نداریم.
و این هفته و هفته های قبل ، این ماه و ماه های قبل ، این سال و سال های قبل و هفته ها و ماه ها و سال های آینده قرار است ریاست سازمان آموزش و پرورش و روسای دانشگاهها بگویند بیرون از مدارس و دانشگاهها به ما ربطی ندارد. ارشاد و سازمان تبلیغات و دستگاههای فرهنگی هم که از عدم بودجه و اینکه ربطی به فعالیتهای ما پیدا نمی کند را بگویند. هیاتهای کوهنوردی استان ها و گردشگری هم لابد اینگونه سفر ها را جزء آمار و فعالیتهای خود دانسته و به دولت ارائه می دهند. فرمانداری و سایر دستگاههای دولتی هم لابد می گویند نمی دانیم چه کنیم. استاندار و معاونان نیز انبوه مشکلات دست وبال آنان را بسته و دلسوزان و متدینین نیز اگر بشنوند، دست رو ی دست بزنند و بر زبان نوچ جاری کنند و تمام ستادها و کمیته های امر به معروف و نهی از منکر هم که نمی دانیم چه می کنند.
و می ماند چند سوال :
1- این موسساتی که اردوهای مختلط می برند ، دولتی هستند یا خصوصی ، اگر دولتی هستند و یا بودجه از دولت می گیرند مربوط است به کدام بخش از دولت و اگر خصوصی است از کدام مجموعه دولتی مجوز دریافت کرده اند؟ آیا هرکس می تواند گروهی را به محلی دیگر منتقل کند و افکار و عقاید و برنامه هایی را القاء کند و بساط ارتباطات نامشروع و حتّی مشروع ولی دور از چشم اولیاء را فراهم سازد؟
2- اصرار بر مختلط بردن بچه ها به کوهستان برچه اساسی است؟ البته اشکالی ندارد جوانان پسر با برنامه های فرهنگی و تفریحی روزی را در کوهها بگذرانند و جای دیگر و توسط مجموعه ای دیگر دختران نیز با حفظ شئونات به این امر مبادرت ورزند. حتماً هیچکس مخالف تفریح سالم و ورزش و کوهنوردی و پیاده روی نیست و اتفاقاً مدیران و مسئولان بایستی همراهی کرده و اینگونه اقدامات را کمک و مدیریت کنند.
3- اکنون که دیگران می توانند سرمایه گذاری کنند و حساب شده به تربیت جوانان و آموزه های غیر دینی بپردازند، تکالیف و برنامه های دستگاههای مسئول در بخش جوانان چیست؟
استانداری، سازمان ورزش و جوانان، مشاوران جوان در فرمانداریها ، مدیران مدارس، روسای دانشگاهها، مساجد، بسیج و مدیران همه دستگاههای فرهنگی و آموزشی که مدعی هستند برای بخش جوان ونوجوان دارای برنامه هستند همه رسماً و به شکل قانونی می توانند وارد شده و برای فراغت از تحصیل و روزهای خاص برنامه ریزی کنند تا انبوه بودجه های فرهنگی در دستگاهها و حتی توان مالی خیرین به هدر نرود.
امر جوان را به دیگران پاس دهیم . قرار نیست از چند دلسوز و پایگاه و مسجد و یا چند فعّال فرهنگی جوان گرا بدون داشتن امکانات توقع داشته باشیم این بار سنگین را تنهایی به دوش بکشند. بلکه قرار است همه کمک کنند و برنامه و طرح و اقدام و اجراء را بایستی افراد ذیصلاح عهده دار شوند و هرکس در این سیستم و نظام به وظایف خود آشنا باشد.
*دبیر حزب موتلفه اسلامی گیلان