این مسئله اگرچه اهمیت فوقالعاده زیاد خلیج فارس در بیست سال آینده را نشان میدهد اما کیست که نداند خود منطقه خلیج فارس هم از آن تاریخ به بعد نباید بیش از 20 الی 25 سال نفت داشته باشد!
البته استخراج نفت از قطب شمال سالهاست که در برنامههای بلند مدت شرکتهای بزرگ نفتی جهان از جمله شل و . . . قرار گرفته است اما تا رسیدن به بهرهبرداریهای جدی و ایجاد انقلابی در قطب شمال زمان درازی پیشروست که ناشی از مشکلات زیست محیطی و فنی میباشد و به نظر نمیرسد که در 20 سال آینده با وجود میلیاردها دلار سرمایهگذاری، نفت قابل ملاحظهای از این مسیر عاید بازارگردد. در مقابل در 20 سال آینده، عراق که جوانترین میادین نفتی را در خلیج فارس داراست 40 تا 45 درصد تولید نفت خود را افزایش خواهد داد. متأسفانه در کشوری مانند عراق با وجود منابع عظیم نفت و گاز مردم تنها 8 ساعت در روز برق دارند. هزینه استخراج نفت و گاز در این کشور بسیار پایین است، بهطوری که هر بشکه نفت در عراق 10 برابر از روسیه و 15 برابر از دریای شمال ارزانتر است. در عراق منابع تولید فراوان و میادین جوان و امکانات فنی لازم وجود دارد پس تولید به مراتب ارزانتر صورت میگیرد.
تنها مشکل نبود ثبات سیاسی و عدم وجود توافق بین بغداد و اربیل است که اگر تفاهمی در این زمینه بین این طرفین سیاسی صورت گیرد عراق میتواند به یکی از بزرگترین تولیدکنندههای نفتی دنیا مبدل گردد تا جایی که بعد از عربستان در جایگاه دوم بایستد.
چالش سوختهای فسیلی از چه رو؟
تولید نفت و گاز و زغال سنگ و بهطور کلی سوختهای فسیلی، به نفع همه نیست بلکه چالش جدیدی با تأثیر بر بخش آب و هوا، ایجاد میکند. در بخش انرژی سوختهای فسیلی بیشترین تأثیر را بر آب و هوا دارند. دوسوم گازهای گلخانهای که باعث گرمای زمین میشوند ناشی از سوخـــتهای فسیلیاند. جانشینی گاز طبیعی به جای زغال سنگ دوران طلایی صنعت گاز را در دنیا رقم زد اما این راه حل بحران نیست. در برخی کشورها چون آمریکا تلاش بسیار زیادی جهت جایگزینی گاز طبیعی به جای زغال سنگ شده که همین امر تولید دی اکسید کربن را در حد چشمگیری کاهش داده است، سیاست تغییرات آب و هوایی در اروپا بهشدت دنبال میشود اما کاهش قابل توجهی در تولید دی اکسید کربن مشهود نیست. البته نباید فراموش کرد که جایگزینی گاز طبیعی به تنهایی پاسخگوی گرمایش زمین نخواهد بود.
هنوز هم صرفه با سوخت فسیلی است
قیمتهای فعلی انرژیهای تجدیدناپذیر، سرمایهگذاران را به سمت سرمایهگذاری در نفت و گاز و زغال سنگ هدایت میکنند و در مقابل انرژیهایی مثل باد و موج و ... سرمایههای کافی را ندارند. این جای نگرانی دارد زیرا اگر این نوع سرمایهگذاری رشد کافی را نداشته باشد امیدی برای حل مسئله گرمایش زمین نیست پس دولتها در این زمینه نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند تا چارچوبی برای رشد و استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر تعریف کنند و مسئله گرمایش زمین را مورد توجه قرار دهند. تغییرات در چشم انداز سوختهای فسیلی نباید به سیاست حمایت دولتها از سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر اثر بگذارد اما مسئله اصلی در این میان قیمتها هستند. قیمت فرآوردههای سوختهای فسیلی باید خسارات ناشی از آنها را در بر بگیرد.
یارانهها علیه کره زمین!
در کشورهایی که با رشد تقاضای انرژی مواجهند از آنجا که فرآوردههای سوختهای فسیلی بسیار ارزانند مصرفشان رو به افزایش است و در مناطق خلیج فارس 500 میلیون دلار در سال یارانه حمایتی به سوختهای فسیلی تعلق میگیرد. اولین گام در جهت جایگزینی انرژیهای تجدیدپذیر حذف این یارانههاست تا امکان رقابت آنها با سوختهای فسیلی فراهم گردد. البته در کشورهایی مانند نیجریه و اردن کاهش یارانههای حمایتی سوختهای فسیلی سبب شورشهای اجتماعی وناآرامی و بیثباتی میگردد اما نباید فراموش شود که دشمن اول هوای خوب و دمای متعادل در زمین سوختهای فسیلیاند . همیشه اینطور عنوان میشود که هدف از پرداخت این یارانهها حمایت از اقشار فقیر جامعه است اما بررسیها نشان میدهد که تنها 8 درصد از 500 میلیون دلار یارانه سوختهای فسیلی در سال به 20 درصد افراد کم درآمد جامعه و بیش از 90 درصد این یارانه به اقشار متوسط و پردرآمد میرسد . بزرگترین مصرف کنندگان انرژی در دنیا یعنی آمریکا و اروپا اعضای آژانس بینالمللی انرژی هستند که بخش اعظمی از یارانه حمایتی آنها به سمت زغال سنگ است. البته در راستای گریز از روند یک بام و دو هوا تغییراتی در این زمینه در برخی از این کشورها رخ داده است. از جمله آلمان در حال کاهش یارانه زغال سنگ و حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر است. آمریکا و لهستان هم گامهایی در این زمینه برداشتهاند.
دی اکسید کربن یا پسماند هستهای؟ مسئله این است!
آلمان و ایتالیا و برخی ازکشورهای دیگر بهخصوص بعد از فاجعه فوکوشیما به شکل راهبردی استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را کنار میگذارند. از آنجا که استفاده از انرژی هستهای به کشورها و فضای سیاسی آنها بستگی دارد دولتها حق دارند که از استفاده این نوع انرژی دست بکشند اما در نتیجه این تصمیم بهای برق در این کشورها بالا میرود زیرا تولید برق با گازطبیعی و نفت نسبت به نیروگاههای هستهای گرانتر صورت میگیرد. درضمن در تولید برق با انرژی هستهای نیاز به انتشار دی اکسیدکربن در هوا نیست. البته نباید فراموش کرد که استفاده از انرژی هستهای و پسماندهای آن مشکلات زیست محیطی دیگری را ایجاد مینماید اما رسیدن به اهداف مقابله با گرمایش زمین در نبود انرژی هستهای به مراتب سختتر است. بنابراین هم از نظر رقابتی و هم از نظر گرمایشی عدم استفاده از انرژی هستهای عاقلانه نیست. انگلیس از جمله کشورهایی است که در سرمایهگذاری انرژی هستهای و جانشین کردن و اقتصادی بودن آن نسبت به سوختهای فسیلی اصرار دارد اما نمیتواند کمپانیهای کشورهای فرانسه و آلمان و چین و ... را قانع کند که این امر صرفه اقتصادی دارد. آمریکا و اروپا بهخصوص در دوران رکود اقتصادی به دنبال ارزانترین نوع انرژی ممکن یعنی سوختهای فسیلیاند و متأسفانه هشدارها تأثیری بر محاسبات اقتصادیشان ندارد. به نظر میرسد که باید در این روند بر روی کربن قیمت گذاشته شود و سازوکاریهای فنی طراحی گردد تا کربن کمتری با مصرف نفت و گاز و زغال سنگ تولید شود. اگر این روند بهطور جدی پیگیری نشود به سختی میشود امیدوار بود که سوختهای فسیلی کنار بروند و انرژیهای خورشیدی و بادی و ... با سرمایهگذاریهای بیشتری مورد استقبال قرار گیرند.
آژانس بینالمللی انرژی، یک مانع دیگر با ظاهر بشردوستانه!
باوجود شعار کاهش گرمایش زمین در آژانس بینالمللی انرژی، این بنیاد همچنان در بحرانهای نفتی قیمت نفت را پایین نگه میدارد مانند زمان جنگ داخلی لیبی که با تزریق 6 میلیون بشکه نفت به بازار از افزایش بیرویه قیمت این کالا جلوگیری کرد . البته این امر فقط سهبار صورت گرفته است که یکبار در بحران کاترینا و بار دیگر نیز در زمان جنگ خلیج فارس بوده است.
بهطور کلی آژانس بین اللمللی انرژی معتقد است از ذخایر خودش برای تنظیم بازار (نه در هنگام اختلالات بازار) در فجایع طبیعی و جنگ استفاده خواهد کرد تا با پرکردن فضاهای خالی بازار از کاهش تولید و بالارفتن قیمت نفت جلوگیری کند. استدلال خنده آور کارشناسان آژانس در این زمینه این است که مبارزه با گرمایش زمین یک روند بلند مدت است و افزایش کوتاه مدت قیمت انرژیهایی مثل نفت در اثر بحرانها تنها مشکلات اقتصادی جهانی ایجاد کرده و به بحرانها دامن میزند. آنچه امروزه در یک نگاه کلی به چشم میرسد این است که از وضع عوارض بر تولید کربن خبری نیست و حتی در اروپا با وجود شعارهای مبارزه با گرمایش زمین عوارض تولیدکربن 10 دلار در مقابل 110 دلار یارانه برای مصرف هر تن زغال سنگ است و سیاست آژانس بینالمللی انرژی نیز به سمتی نیست که قیمت جهانی نفت را بالا ببرد تا تغییری در بازار انرژی انتخابی کشورها صورت دهد بلکه به دنبال وضع نوعی مالیات بر مصرف کننده فرآوردههای سوختهای فسیلی میباشد.
پیشبینی مخاطرهآمیز 6درجه افزایش دما در پنج سال!
با ادامه روند فعلی دمای زمین تا 6 درجه سانتیگراد افزایش مییابد که عوارض ویرانگری برای همه، چه غنی و چه فقیر، خواهد داشت تا جایی که ممکن است در 2017 در نقطهای بایستیم که مجبور شویم نگاهی دوباره به زیر ساختهای انرژی دنیا بیندازیم و با سبک زندگی فعلی خود خداحافظی کنیم و در شرایطی که هوا گرمتر است و بارندگیهای مخربی رخ میدهد و پدیدههای اقلیمی جدیدی ایجاد میشوند، به دنبال سبک دیگری از زندگی باشیم .