اندیشه

آخرین اخبار و تحلیل ها از اجرای حکم الهی درباره سلمان رشدی

جمعه برابر با 21 مرداد بود که منابع خبری گزارش دادند سلمان رشدی، نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی که به ساحت مقدس اسلام و قرآن و پیامبر گرامی اسلام(ص) اهانت کرده بود هنگامی که قصد ایراد سخنرانی در نیویورک داشت مورد حمله واقع شد.

سلمان رشدی بعد از انتشار رمان موهن «آیات شیطانی» و توهین به اعتقادات حدود یک میلیارد مسلمان، مصادف با سال 1367 هجری شمسی، خشم مسلمانان را برانگیخت. او به همین دلیل تحت حمایت غربی‌ها در یک زندگی مخفی و با شرایط سخت‌گیرانه امنیتی مواجه بود. حضرت امام خمینی(ره) بعد از انتشار این کتاب موهن، فتوای ارتداد سلمان رشدی را صادر کردند. حتی گفته می‌شود که در نخستین ماه‌های پس از انتشار آیات شیطانی و بالاگرفتن اعتراضات مسلمانان به محتوای ضددینی آن، سلمان رشدی در طول یک ماه بیش از پانزده بار محل سکونت خود را تغییر داد.

گزیده‌ای از خطبه تاریخی نماز جمعه تهران پس از حکم ارتداد سلمان رشدی

حضرت آیت الله خامنه ای در اولین نمازجمعه پس از صدور حکم ارتداد سلمان رشدی از سوی امام خمینی (ره)، خطبه ای تاریخی را ایراد کردند که گزیده ای از آن تقدیم نگاه شما خواهد شد:

مسأله مهمی که امروز مطرح است، مسأله توطئه فرهنگی استکبار جهانی است که درباره آن مطالبی را عرض خواهم کرد...
استکبار جهانی از همه راه‌ها برای کوبیدن انقلاب و از بین بردن آثار انقلاب استفاده کرد. از راه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، تبلیغاتی، از هر روشی که در چنته استکبار بود استفاده کردند.

آن شیوه که از روز اول نسبت به آن توجه شده و برای استکبار هم پرخاصیت‌تر و پرفایده‌تر تشخیص داده شده است شیوه فرهنگی است و حقیقتا هم ما مسلمان‌ها باید در مقابل جبهه فرهنگی دشمن حداقل به‌قدر جبهه نظامی دشمن حساس باشیم.

همان‌قدری که حمله دشمن به مرزها ما را به حرکت وامی‌دارد همان اندازه لااقل، اگر نگوییم بیش‌تر، باید حمله دشمن به مرزهای فرهنگی، ما را دچار حساسیت بکند...یک حساسیت و هوشیاری و یک برانگیختگی در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن که بسیار چیز مهم و خطرناکی است باید در همه به‌وجود بیاید.

منتها گاهی استکبار اشتباه می‌کند و در استفاده از یک روش با محاسبات غلط کاری می‌کند که به ضرر خود او تمام خواهد شد. یک نمونه از همین را در همین مسأله کتاب « آیه‌های شیطانی » که یقینا خود این کتاب یکی از آیه‌های شیطان بزرگ و اذناب او هست ما مشاهده می‌کنیم که یکی از اعضای انجمن سلطنتی انگلیس در ادبیات را وادار کردند که کتابی بنویسد. این کتاب البته یک «رمان» تخیلی است، یک داستانی است که او اینجور وانمود می‌کند که این داستان در زمان معاصر اتفاق افتاده، یک داستان خیالی است.

در اثنای این قصه و در ذکر قهرمانان و شخصیت‌ها و چهره‌های این قصه مسائل صدر اسلام و قضایای رسول اکرم (ص) و حوادث صدر اسلام را، بعضی را البته، وارد بحث می‌کند و درباره آن‌ها با تعبیرات بسیار موهن و زشتی که یقینا لایق انسان پست و بی‌ادبی مثل خود نویسنده این کتاب هست را بیان می‌کند و به نبی اکرم و به بعضی از اصحاب آن حضرت، به سلمان، به بلال، به همسران مطهرات آن بزرگوار، که واقعا یادآوری آنچه که او گفته خشم را در انسان می‌جوشاند. یک چنین چیز نجس کثیفی را درست می‌کنند و بعد هم آن را ترویج می‌کنند.

یک کتاب اینچنینی خیلی شانس رواج پیدا کردن در محافل و مجامع ندارد. هزارها کتاب در سال در دنیا نوشته می‌شود. داستان‌های خوب از نویسنده‌های هنرمند با ارزش‌های هنری سال‌ها می‌گذرد تا وقتی که این کتاب به یک زبان دیگری و یا در همان کشوری که نوشته شده است یک فضای وسیعی را پوشش بدهد اما این کتاب را با پول و با تبلیغات و رسانه‌ها و با مجلات و روزنامه‌های مزدور خودشان خیلی بدشکل، زودرس و عجولانه ترویج کردند، اسم آن را و اسم ناشرش را آوردند، عکس ناشر را انداختند. اول در روزنامه‌ها و مطبوعات انگلیسی، بعد هم آمریکایی که در دو مجله آمریکایی بنده خودم دیدم. مربوط به چند هفته قبل است. او هم از این فرصت استفاده کرد و بنا به مصاحبه کردن و در موضع بی‌طرف و خونسرد قرار گرفتن و در عین حال باز فحش‌ها و دشنام‌ها و لجن‌پراکنی‌های خودش را مجددا به شکل دیگری بیان کردند.

یکی از کارهای بسیار زشت و گناهان ادبی، حالا غیر از گناه قانونی و شرعی و انسانی، یقینا کار این شخص آلودنِ دامان هنر و ادب بود و جا دارد که ادبای عالم و قلم به دست‌های عالم و کسانی که اهل این چیزها هستند این انسانِ زشتِ منحوسِ پلید را اصلا از خودشان نفی و دور کنند چون دامن ادب را آلودن است که یک نفری به یک چهره منور تاریخ بپردازد که مورد علاقه و عشق یک میلیارد انسان در دنیاست برای این‌که پول بگیرد، برای این‌که یک معروفیتی پیدا کند، این از پست‌ترین و پلیدترین کارهایی است که یک آدم نویسنده، یک قلم به دستی ممکن است انجام بدهد.

این کار را سیاست‌های حاکم بر دنیای استکبار و مشخصا سیاست آمریکا و انگلیس - در این دو هیچ شکی نیست – ترویج کردند و مطبوعات صهیونیستی، رادیوها و روزنامه‌ها و تلویزیون‌ها و خبرگزاری‌های دنیا [که] اکثرا مال صهیونیست‌هاست؛ این‌ها هم این را آب و تاب دادند و معروف و مشهور کردند.

آن نکته‌ای که در این کتاب خیلی مهم است این است که نویسنده این کتاب انگشت بر روی یک نقطه‌ای گذاشته که آن نقطه اولا مربوط به همه مسلمین است، ثانیا مربوط به عواطف و اعتقادات مسلمین است و آن شخص نبی اکرم(ص) است.

می‌دانید که مسلمانان عالم دارای اعتقادات مشترک زیادی می‌باشند اما آنجایی که عواطف و عشق‌های مسلمین از همه فرقه‌ها در تمام نقاط جهان، چه مردم متعبد و چه مسلمان‌هایی که چندان مقید به احکام علمی اسلام نیستند ولی آنجایی که عواطف تمام مسلمین جهان در آنجا متمرکز می‌شود شخص نبی اکرم(ص) است که دل‌های مسلمین عالم مالامال از عشق آن بزرگوار است و مرقد، خانه و شهر او کعبه دل‌ها و امیدها و عواطف یک میلیارد مسلمان است، این شخص پست و پلید بر روی همین نقطه به‌خصوص انگشت نهاده و بدان تکیه کرده است لااقل نیامده که بعضی از عقاید اسلامی را مثلا به باد انتقاد یا استهزاء قرار دهد.

بلکه قلم زا بر روی چهره منور پیغمبر(ص) قرار داده و این همان نقطه اساسی است که همه مسلمانان دنیا بر می‌انگیزاند و هیچ‌کس نیست که مسلمان باشد و نسبت به حساسیت این قضیه بی‌تفاوت باشد که باعتقاد من اصلا یک چنین چیزی وجود ندارد.

این مطلب از لحاظ موازین حقوقی جهان یک مسئله صد در صد محکوم شده هست، چون احترام به عقاید، افکار و عواطف انسان‌ها یکی از بدیهی‌ترین اصول حقوق بشر می‌باشد. چطور ممکن است کسی معتقد به حقوق بشر و منشور حقوق بشر باشد و در عین حال اهانت به عقاید، افکار و عواطف مجموعه عظیمی از مردم را روا بدارد که این اصلا امکان ندارد.

و من تعجب می‌کنم که چطور امروز بعضی از رسانه‌های گروهی عالم که البته این رسانه‌ها چون یک طرف قضیه محسوب می‌شوند و نمی‌توانند به‌ عنوان داور و واسطه وارد میدان بشوند.

امثال همین رادیوهای وابسته به سیاست‌ها و قدرت‌ها که ادعا می‌کنند که چرا شما نسبت به یک نویسنده‌ای که نظر و عقیده خودش را ابراز نمود چنین عکس العملی را بروز داده‌اید؟ و چرا امام درباره نویسنده کتاب چنین حکم و قضاوتی نموده‌اند؟ خوب آقایان می‌خواهند حقوق انسان ر ا مورد نظر قرار بدهند! انسان از این‌ها تعجب می‌کند، که البته از آن‌ها جای تعجب نیست بلکه از کسانی تعجب است که حرف‌های‌شان را باور کنند که این‌ها به آزادی عقیده تمسک می‌جویند و مدعی هستند که یک نویسنده‌ای عقیده‌اش این بوده و لذا ما باید به او احترام بگذاریم که تا او بتواند افکارش را مطرح کند.

برای فکر و عقیده یک نفر احترام قائل می‌شوند اما برای افکار، عقاید و عواطف یک میلیارد انسان که به‌وسیله یک نفر همه این‌ها مخدوش می‌شود، احترام قائل نیستند و از سیاست‌هائی که پشت سر این قضیه خودشان را رسوا می‌کنند در تعجب هستیم، ما به سیاست انگلیس اعتراض داریم. دولت انگلیس باید به مردم ایران و همه مسلمانان پاسخ بدهد که شما سیاستمداران و دولت انگلیس به چه مناسبت به یک نفر از آحاد مردم آن کشور که اهل آن کشور است اگرچه هندی اصل است و عضو یک مرجع رسمی یعنی انجمن ادبی سلطنتی است اجازه دادید که یک چنین غلطی مرتکب بشود؟ باید جواب و توضیح بدهید. (تکبیر)

جای بسی تعجب است که آن‌ها حالا طلبکار شدند و به ما می‌گویند که شما چرا درباره نویسنده اظهار نظر نمودید، این‌ها چرا اینقدر خودشان را به حماقت می‌زنند. شاید هم واقعا باشند. از سیاست انگلیسی‌ها متعجبیم. انگلیسی‌ها در گذشته چه در این کشور، چه در کشورها هیچ رابطه دوستانه‌ای نداشتند و بلکه دشمن همه این‌ها بودند. به تظاهر وانمود می‌کردند که به عقاید مردم احترام می‌گذارند و این به‌صورت سیاست شناخته شده انگلیس تلقی می‌شد امروز برخلاف سیاست استعماری قدیمی خود یک حرکت بلاهت‌آمیزی از دولت انگلیس مشاهده می‌شود، و آن این‌که از یک چنین آدم زشت‌رویِ پلید و یک چنین عمل غیر قابل دفاعی این‌ها دارند دفاع می‌کنند.

این برخور طلبکارانه دولت انگلیس کاملا بی‌جا و غلط است و این حرف آن‌ها که چرا امام اظهار نظر کردند، خوب امام چرا اظهار نظر نکنند؟ امام رهبر امت‌ها و ملت‌های مسلمان هستند. امام فقط رهبر ملت ایران که نیستند. مسلمان‌های دنیا در دل به امام امت وابسته هستند.
ایشان باید به‌عنوان رهبر امت اسلامی از حقوق امت اسلامی دفاع می‌کردند. (تکبیر)

چرا امام باید نظری را که حکایت کننده از نظر صدها میلیون مسلمان است آن را ابراز نکنند؟ مگر اظهار نظر جایز نیست؟ مگر ابراز نظر نمودن جزو حقوق هر انسانی نیست؟ خب، امام هم نظرشان را ابراز نمودند. شما دیگر چه می‌گویید؟

می‌گویند خب، نظر امام تأثیری می‌گذارد و اقدام به کشتن این شخص می‌کنند. خب، البته که تاثیری می‌گذارد. ما هم این را می‌دانیم و دست امام درد نکند که این حکم را صادر نمودند و البته که نظر امام نافذ است. خب، معنی رهبر مسلمین همین است. شما غلط کردید که اجازه دادید یک نفری در حوزه حکومت شما یک غلط اینچنینی بکند. آن هم نسبت به مسئله‌ای با این اهمیت که رهبر ملت‌های مسلمان حساس بشود و در این رابطه حکم صادر کند و مسلمانان هم حکم او را اجراء بکنند که یقینا هم اجراء می‌کنند. (تکبیر)

البته همه مردم دنیا چه مریدان و علاقه مندان به امام امت و چه حتی دشمانان ایشان می‌دانند که حکم امام حکم نافذی می‌باشد. خب، من البته باید از بنیاد پانزده خرداد تشکر بکنم و مردم رفسنجان که پولی هم جهت انجام این کار در نظر گرفتند. من بیان می‌کنم که الان احتیاجی به این پول نیست. مردم دنیا و مریدان امام امت یقینا برای پول اقدام به اجرای این حکم نمی‌کنند بلکه به‌خاطر ابراز عشق‌شان به رسول الله(ص) و ایمان‌شان و عشق‌شان به این فرزند پیغمبر که امت اسلامی را رهبری می‌کنند دست به این کار می‌زنند. نه به دلیل تعیین جایزه و جعاله مبادرت به اجرای این وظیفه شرعی نمایند. هر چند برادرانی که این جایزه را برای این کار در نظر گرفتند یقینا از روی عشق به امام و تسریع در اجرای حکم است که جایزه به این امر اختصاص داده‌اند.

و من می‌گویم در آن شرایطی که این برنامه بتواند عملی، بشود، البته یک حصار پلیسی برای آن بیچاره بدبخت درست کردند که هیچ‌کس نتواند به او دسترسی پیدا کند. آن زمانی که امکان داشته باشد بی‌شک مسلمان‌ها و حتی مسلمانی که ما نسبت به او شناختی نداریم و ممکن است که تا آخر هم به مردم و مسلمین ایران و دنیا معرفی نگردند ولی وظیفه خودشان را اگر امروز ممکن بود، امروز، اگر نبود فردا، سال دیگر و یا بعد از گذشت مدت زمانی بالاخره انجام خواهند داد...

به‌هرحال سرنوشت این شخص، مرگ است آن هم مردنی پر از دلهره که هر روز ده‌بار به‌حالت مرگ می‌افتد و زنده می‌شود و از هم‌اکنون هم که مشغول زندگی است، این حکم نافذ امام انجام خواهد گرفت، آمریکا، انگلیس، دولت‌های استکباری و توطئه‌گران بدانند که امروز دیگر گذشت آن زمانی که مسلمانان اهانت‌ها را با خون دل و سکوت تحمل نمایند و دم بر نیاورند...(روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۳۶۷.۱۱.۲۹)

گزیده‌ای از خطبه تاریخی نماز جمعه تهران - ۱۳۶۷.۱۱.۲۹

خط رسانه‌ای ضدانقلاب در ماجرای سلمان رشدی

جریان رسانه‌ای ضدانقلاب در تحریفی آشکار تلاش می‌کند سلمان رشدی را نویسنده‌ای بزرگ(!) نشان دهد که تعرض به وی به معنای تعرض به آزادی بیان تلقی می‌َشود.

« سلمان رشدی، رمان‌نویس متولد هند، که لحظاتی پیش از شروع سخنرانی‌اش در نیویورک هدف حمله با چاقو قرار گرفت، به دلیل فعالیت‌های ادبی که پنج دهه ادامه داشته، تهدید به مرگ شده بود.» این عبارت آغازین گزارش بی‌بی‌سی در مورد سلمان رشدی است.

رسانه وابسته به دولت انگلستان در گزارش خود تلاش می‌کند سلمان رشدی را صرفا یک رمان‌نویس پست مدرن معرفی کند که کتاب چهارمش یعنی آیه‌های شیطانی مورد استقبال جامعه ادبی هم قرار گرفته است.

بی‌بی‌سی حتی یادآوری می‌کند که سلمان رشدی به دلیل خدماتش به ادبیات، عنوان «سر» را از بالاترین مقام پادشاهی انگلستان یعنی ملکه دریافت کرده است.

ایران اینترنشنال وابسته به عربستان سعودی هم در برنامه‌های خود با برخی چهره‌هایی که آنها را نویسنده نامیده است، مصاحبه کرد و اولین سوالی که از آنها پرسید این بود که چقدر از این اتفاق متعجب شدید؟!

قاسم فر کارشناس رسانه وابسته به عربستان سعودی، سلمان رشدی را یکی از نویسندگان بزرگ جهان نامید و این اتفاق را حمله به آزادی بیان عنوان کرد. امید معماریان دیگر کارشناس این رسانه هم گفت با چنین اتفاقی نویسندگان از مسیر خلاقیت خودشان خارج می‌شوند.

اینترنشنال مواضع برخی سیاسیون غربی را هم حول این ماجرا ضریب داده است. این رسانه در یک مورد به نقل از وزیر کشور انگلیس نوشته است: از حمله به سلمان رشدی شوکه شدیم؛ تضعیف آزادی بیان را تحمل نمی‌کنیم.

دیگر کارشناس این رسانه می‌گوید مقامات جمهوری اسلامی باید این اتفاق را شوخی و طنز درباره مذهب تلقی می‌کرد و از کنار آن عبور می‌کرد. نباید فتوای قتل علیه یک نویسنده صادر می‌شد.

هدف از این خط رسانه‌ای چیست؟

اول اینکه نشان دهند سلمان رشدی یک نویسنده سورئال بوده است و آنچه نوشته یک رمان تخیلی است. اینترنشنال حتی پا را فراتر می‌گذارد و می‌نویسد:داستان این رمان به اشتباه برداشت شده و رمان واقعا درباره مهاجران جنوب‌ آسیا در لندن است. در هر حال خط ادیب نمایی از سلمان رشدی خط جدی است تا باقی اتهامات او پشت این عنوان مشروع پنهان باقی بماند.

دوم اینکه اگر سلمان رشدی متنی علیه یک مذهب نوشته است شجاعتی است که او برای نمایش آزادی بیان به خرج داده است. در این خط رسانه‌ای سلمان رشدی قهرمان آزادی بیان می‌شود و هر آنکسی که به او حمله کرده یا تهدید کرده یا فتوا داده ناقض آزادی بیان معرفی می‌گردد.

سوم؛ پررنگ کردن فتوای حضرت امام (ره) با هدف نشان دادن خشونت در اسلام.

آزادی بیان یا توهین؟

افرادی مثل سروش هم تفاوت این دو را در ماجرای سلمان رشدی متوجه شده‌اند. آبان سال ۸۱ عبدالکریم سروش در آمریکا درباره این مسئله سخرانی کرده و می‌گوید: در موضوع سلمان رشدی فارغ از هرگونه داوری عده‌ای از او دفاع کردند و گفتند مسئله آزادی بیان است. ولی اینطور نیست. سلمان رشدی به پیامبر اسلام ناسزا گفته و اهانت کرده بود.. او از آزادی بیان استفاده نکرده بود.

آیا هر توهینی منجر به حکم سب النبی می‌شود؟

طبق قوانین اسلام دشنام و قذف( نسبت ناروا به افراد) به هرشخصی مجازاتی دارد. اگر توهین و قذف به هریک از پیامبران الهی انجام شود حکم آن اعدام است. طبق ماده ۲۶۳ قانون مجازات اسلامیهرگاه متهم به سب، ادعاء نماید که اظهارات وی از روی اکراه، غفلت، سهو یا در حالت مستی یا غضب یا سبق لسان یا بدون توجه به معانی کلمات و یا نقل قول از دیگری بوده است ساب النبی محسوب نمی‌شود.

مورد خاص سلمان رشدی این بود که او هم توهین و ... به نبی اسلام و خاندان عصمت و طهارت کرد و هم در این اقدام خود کاملا متوجه آنچه کرد بود. نوشتن یک کتاب مدتها زمان می‌برد و او در این اقدام خود مصر بوده است. از طرفی جوایزی که به واسطه این کتاب از طرف دولت‌های شیطانی هم دریافت کرد نشان داد که او در یک پازل برنامه ریزی شده قرار گرفته بود.

ماموستا شیرزادی: حمله به سلمان رشدی مرتد نشان داد فتوای تاریخی امام پا برجاست

امام جمعه شهرستان مریوان گفت: حمله ای که به سلمان رشدی مرتد توسط یک جوان مسلمان صورت گرفت، نشان داد که بعد از گذشت سالیان هنوز فتوای مهم و تاریخی امام به قوت پا برجاست.

ماموستا مصطفی شیرزادی در گفت وگو با خبرگزاری حوزه در استان کردستان با اشاره به حمله به سلمان رشدی، نویسنده کتاب اهانت آمیز «آیات شیطانی» اظهار داشت: حمله ای که به سلمان رشدی مرتد توسط یک جوان مسلمان صورت گرفت، نشان داد که بعد از گذشت سالیان هنوز فتوای مهم و تاریخی امام به قوت پا برجاست.

امام جمعه شهرستان مریوان ادامه داد: حمله استشهادی این جوان مسلمان به عامل توهین به قرآن و رسول اکرم (ص) زنگ خطری برای کسانی است که به هر بهانه ای دست به اهانت به اعتقادات مسلمین می زنند.

وی در ادامه با انتقاد از بیانیه یکی از سران فتنه و سخنانی که در آن مطرح شده است، افزود: توهین به داشته های اسلامی و ملی از سوی این فرد معلوم الحال نشان می دهد که هنوز فتنه گران برای فتنه ای دیگر بیدارند و مترصد فرصت مناسبت برای عملی کردن این نیت پلید خود هستند.

ماموستا شیرزادی عنوان کرد: از سوی دیگر این سؤال مطرح می شود که اگر وی به نتیجه انتخابات سال ۸۸ معترض است، چه علتی دارد که شهدا و مدافعان حرم را اینگونه مورد اهانت قرار می دهد؟

امام جمعه شهرستان مریوان گفت: توهین به شهدا به ویژه شهید همدانی از سوی این لیدر فتنه گران سال ۸۸ نشان داد که آنان نه تنها با نظام سر عناد دارند، بلکه با اسلامیت و جمهوریت مخالف هستند.

تحلیل سعدالله زارعی از قصاص سلمان‌ رشدی در نیویورک

سعدالله زارعی کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی معتقد است حمایت از سلمان رشدی و حفظ وی برای غرب به عنوان یک نماد پیروزی در مقابل جهان اسلام مطرح بود و در واقع معدوم شدن سلمان رشدی یک پیروزی برای اسلام و مسلمانان محسوب می‌شد.

زارعی در ابتدا در واکنش به ماجرای حمله به سلمان رشدی اظهار داشت، این اتفاق را از دو منظر باید نگاه کرد؛ یک منظر آن عنصر حمله‌کننده است و منظر دوم فردی است که مورد حمله قرار گرفته است.

سلمان رشدی تروریسم فرهنگی است

این کارشناس مسائل سیاسی در تحلیل این ماجرا، ابتدا به منظر دوم یعنی فردی که هدف قرار گرفته پرداخت و گفت: با توجه به اینکه این فرد در کارنامه خودش،‌ اهانت به مقدسات اسلامی و یک شریعت و یک دین بزرگ را دارد، به عنوان یک فرد مجرم، جرم عظیمی مرتکب شده است. این جرم در حدی است که در واقع خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید ان الشرک کظلم العظیم، شرک ظلم عظیمی حساب می‌شود. این فرد مشرکانه و منافقانه در حالی که ادعای مسلمانی می‌کرده، اقدام به هتک حرمت اسلام، یک دین الهی، یعنی دین یک و نیم میلیارد انسان کرده است. این یک تروریسم فرهنگی است و وی دست به ترور پیامبر و یک دین الهی و در واقع اعظم ادیان الهی زده است.

زارعی به فتوای حضرت امام (ره) درباره سلمان رشدی اشاره کرد و افزود: حضرت امام (ره) به محض مطلع شدن از محتوای کتاب آیات شیطانی،‌ در سال 1367،‌ آن بیانیه تاریخی و فتوای تاریخی را صادر کردند و سلمان رشدی را مهدورالدم خوانده و این حکم را برگشت‌ناپذیر دانستند و فرمودند که اگر سلمان رشدی زاهد زمان هم شود، توبه هم بکند باید به سزای عملش برسد. در واقع حکم الهی که درباره مرتد صادر شده، باید درباره وی اجرا بشود.

زارعی ادامه داد: طبیعتاً ما به عنوان یک انسان مسلمان یا به عنوان یک کشور مسلمان، از نابودی سلمان رشدی از هر طریقی که اتفاق بیفتد، استقبال می‌کنیم و خوشحال می‌شویم؛ به هر کیفیتی این فرد به دلیل جرم سنگین و بسیار بزرگی که مرتکب شده، در واقع معدوم بشود. بنابراین هر کسی به هر دلیلی یا به هر شکلی مباشرتاً، مستقیماً از هر کشوری یا از هر جایی، مسلمان یا غیرمسلمان و با هر انگیزهای که دست به این کار زده باشد، ما از حیث این که این عمل علیه کسی اجرا شده که مهدورالدم بوده، طبیعتاً از آن خوشحال می‌شویم و استقبال می‌کنیم.

نباید تصور کرد که حمله به سلمان رشدی توسط خود غربی‌ها صورت گرفته است

وی در تجزیه و تحلیل منظر دیگر این ماجرا یعنی عنصر حمله کننده گفت: اما از منظر اینکه سلمان رشدی توسط چه کسی، چه کسانی یا چه سازمانی مورد هجوم قرار گرفته، بسیار زود است در حالی که ما اطلاعاتمان تکمیل نشده، درباره آن اظهار نظر کنیم.

زارعی، سلمان رشدی را یک نماد برای غرب توصیف کرد و گفت: آن چیزی که در اینجا می‌شود راجع به آن صحبت کرد این است که سلمان رشدی برای غرب یک نماد شده بود و حمایت از سلمان رشدی و حفظ وی برای غرب به عنوان یک نماد پیروزی در توهین به جهان اسلام مطرح بود. در واقع معدوم شدن سلمان رشدی یک پیروزی برای اسلام و مسلمانان محسوب می‌شد. به همین جهت نباید گمان کنیم که حمله به سلمان رشدی توسط خود غربی‌ها صورت گرفته است.

سعدالله زارعی با اشاره به گمانه زنی‌هایی مطرح شده در این باره تاکید کرد: واقعیت این است که همانطور که انتقال سریع سلمان رشدی به بیمارستان با استفاده از هلیکوپتر صورت گرفت و این امر به ندرت درباره دیگران اتفاق می‌افتد، نشان می‌دهد غرب چقدر روی حفظ سلمان رشدی حساس است.

وی تاکید کرد: بنابراین معلوم است که این کار نمی‌تواند کار آمریکا یا سرویس‌های آمریکایی باشد. مسلماً افراد متدین در سطح دنیا که در آمریکا هم کم نیستند، مترصد فرصت بودند. در طول حدود 34 سال، همواره مترصد فرصتی بودند تا این مرتد را به سزای عملش برسانند. بعد علی‌القاعده اگر چه اطلاعاتمان تکمیل نیست اما ظواهر و شواهد نشان‌دهنده این است که فرد مهاجم یک مسلمان معتقد انقلابی بوده که در پی اجرای حکم شرعی علیه سلمان رشدی بوده است.

غربی‌ها با تمام توان برای حفظ سلمان رشدی به صحنه آمدند

این کارشناس ارشد مسائل سیاسی در پاسخ به سوالی درباره انگیزه‌های مجری این اقدام گفت:سلمان رشدی از یک طرف به دلیل اینکه یک اهانت فرهنگی بسیار بزرگی را به جهان اسلام و به مقدس‌ترین مقدسات جهان اسلام که قرآن کریم و حضرت رسول (ص) است، انجام داده در ذهن و نظر مسلمانان به عنوان فردی نگریسته می شد که باید به سزای عملش برسد. اما در عین حال وقتی که سلمان رشدی تحت حمایت آشکار، پرحجم و توطئه‌آمیز غربی‌ها قرار گرفت،‌ به یک نماد تبدیل شد. از یک طرف مسلمانان می‌خواستند رشدی را به سزای عملش برسانند و حکم الهی را درباره‌اش جاری بکنند و از یک طرف هم غربی‌ها می‌خواستند این اتفاق نیفتد و لذا با تمام توان برای حفظ سلمان رشدی به صحنه آمدند. مخصوصاً انگلیسی‌ها در اینجا خیلی نقش داشتند.

در اینجا در واقع یک جبهه‌ای شکل گرفت که یک طرف آن غرب و طرف دیگر آن جهان اسلام بود. طبیعتا عناصر فداکار و مجاهد در جهان اسلام کم نیستند که غیرت دینی آنها را وا داشته باشد تا برای اجرای حکم الهی وارد میدان بشوند.

اجرا حکم الهی درباره سلمان رشدی نماد شکست غرب در برابر جهان اسلام است

وی با تاکید بر اجرای حکم الهی در قبال سلمان رشدی مرتد تصریح کرد: در اینجا ما یک مسئله داریم به نام اجرای حکم حضرت امام (ره) و اجرای حکم اسلام. در واقع اجرای حکم الهی درباره این فرد مرتد، منفعتش روشن است و در واقع این نماد، فرو ریختن جبهه‌ای در مقابل جبهه‌ای دیگر است. نماد شکست رویکرد اهانت‌آمیز و تروریستی غرب در برابر جهان اسلام است.

این کارشناس تاکید کرد: این که جهان اسلام بالاخره بتواند نظرش را به کرسی بنشاند، برای جهان اسلام و از جمله جمهوری اسلامی بسیار اهمیت دارد و اصلا هم‌وزن موضوعات دیگر نیست. اینجا بحث جبهه و بحث شکست نظام سلطه در برابر مسلمانان در میان است.

مدیرمسوول روزنامه همشهری: نسلی که امام و انقلاب را ندیده‌اند فتوای ایشان در مورد رشدی را یادآور شدند

عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه همشهری درباره حمله به سلمان رشدی نویسنده مرتد نوشت: اجرای فتوای امام را نباید با مسائل داخلی و روابط ایران و غرب تحلیل و تنظیم کرد. زیرا فتوای امام برای همه مسلمانان است و طبیعی است اگر مسلمانی در نقطه ای از جهان فضا را مناسبت دید اقدام میکند و کاری به برجام و امثالهم ندارد اصلا کاری به جمهوری اسلامی ندارد و اجازه ای هم لازم نیست.

عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه همشهری، در صفحه توییتر خود درباره حمله به سلمان رشدی نویسنده مرتد نوشت:

1:بسیار خوشحالم که نسلی که امام و انقلاب را ندیده اند طوری بر فتوای امام اشراف دارند که به محض شنیدن خبر اینجا را پر کردند و فتوا را یاداور شدند.امام باید در همه ابعاد و در همه صحنه ها همینطور درذهن و دل ماها باشد.که خدا می داند که راه و رسم خمینی کور شدنی نیست.

2:اجرای فتوای امام را نباید با مسائل داخلی و روابط ایران و غرب تحلیل و تنظیم کرد. زیرا فتوای امام برای همه مسلمانان است و طبیعی است اگر مسلمانی در نقطه ای از جهان فضا را مناسبت دید اقدام میکند و کاری به برجام و امثالهم ندارد اصلا کاری به جمهوری اسلامی ندارد و اجازه ای هم لازم نیست.

3:روشن است که ضارب هیچ ارتباطی با ایران ندارد.اندک سواد و تجربه امنیتی اجازه نمیدهد که در درون آمریکا ضارب مسلمان باشد،در صحنه راحت بماند.ارادتش به انقلاب اسلامی را در اکانتش مشهود و مستند کند و عامدانه رد پا بگذارد(اگر تصاویر منتشره درست باشد)اما انگشت اتهام به سوی ما می آید.

https://shoma-weekly.ir/vVU6K7