اندیشه

آتش بس امام حسن (ع) با معاویه برای حفظ شیعیان

مهدی رشیدی مهرآبادی
مهمترین و حساسترین بخش زندگانی امام مجتبی (ع)، که مورد بحث و گفتگوی فراوان واقع شده ماجرای صلح آن حضرت با معاویه و کناره گیری اجباری ایشان از صحنه خلافت و حکومت اسلامی است. بلافاصله پس از شهادت حضرت علی (ع)، امام حسن به مسجد آمد و در سخنانی شیوا تلویحاً مردم را به بیعت با خویش فراخواندند. پس از سخنرانی و با تبلیغ نافذابن عباس مردم کوفه با آن حضرت بیعت کردند. امام نیز بیعتشان را براین اساس که از او پیروی کنند و با هر کس جنگید، بجنگند و با هر کس صلح کرد، صلح کنند، پذیرفت؛ و سپس به تحکیم پایه های حکومت خویش پرداخت، ابن ملجم قاتل پدر، را گردن زد و اکثر فرمانداران مناطق را که به دست پدرش نصب شده بودند، تثبیت نمود و برخی را تغییر داد. پس از چندی که معاویه از فرمان کناره گیری امام (ع) سرباز میزند ایشان لشگری را فراهم می نماید و عازم جنگ با معاویه میگردد. لشگر امام (ع) در مداین مستقر می شود و لشگر شام نیز در مسکن مستقر می شوند.
بررسی شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در زمام صلح امام حسن (ع)
۱- موقعیت فرهنگی امام (ع): روزی که امام حسن (ع) صلح کرد، هنوز اجتماع به آن پایه از درک و بینش نرسیده بود که هدف امام را تامین کند. در آن روز مردم کوفه تمایلی به جنگ نشان نمی دادند، بگونه ای که وقتی امام آنها را گرد آورد و خطاب های ایراد کرد و آنان را به نیک اندیشی و پایداری و استقامت تشویق نمود و روزها و خاطره های ستوده جنگ صفین را به یادشان آورد و به آنان چنین وانمود کرد که در مورد پیشنهاد (صلح) معاویه با ایشان مشورت می کند، در آخر خطابه اش فرمود: آگاه باشید معاویه ما را به کاری فراخوانده که در آن نه سربلندی هست و نه انصاف، اگر داوطلب مرگید سخن او را به خودش برگردانید و با زبانه شمشیر او را به محاکمه خدایی بکشیم و اگر خواستار زندگی هستید پیشنهاد او را بپذیریم و خشنودی شما را طلب کنیم، مردم از هر سو فریاد برآوردند: مهلت، مهلت، صلح را امضا کن (1).
۲- موقعیت اجتماعی- سیاسی امام حسن (ع): امام حسن (ع) خلیفه مسلمین بود و یک نیروی طاغی و باغی علیه او خروج کرده بود، کشته شدن او در این وضع یعنی کشته شدن خلیفه مسلمین و شکست مرکز قدرت، که دارای تبعات فراوانی برای مسلمین بود.
۳- سپاهی ناهماهنگ:  چند دستگی و اختلاف عقیده و تشتت وپراکندگی، در صفوف سپاه امام مجتبی علیه السلام نیزمتبلور بود و آن را به صورت ارتشی ناهماهنگ باترکیب ناجور در آورده بود، از این رو در مقابله با دشمن خارجی به هیچ وجه نمی شد به چنین سپاهی اعتمادکرد.
۴- فرمانده خائن: امام حسن (ع) پس از آنکه کوفه را به قصد جنگ بامعاویه ترک گفت «عبید الله بن عباس» را با دوازده هزار نفر، به عنوان طلایه لشگر، گسیل داشت و «قیس بن سعد» و «سعید بن قیس» را که هر دو از یاران بزرگ آن حضرت بودند، به عنوان مشاور و جانشین وی تعیین نمود تا اگربرای یکی از این سه نفر حادثه ای پیش آمد، بترتیب، دیگری جایگزین وی گردد. طولی نکشید به امام علیه السلام گزارش رسید که عبیدالله بادریافت یک میلیون درهم از معاویه، شبانه همراه هشت هزار نفر به وی پیوسته است. پیدا است خیانت این فرمانده، در آن شرائط بحرانی، در تضعیف روحیه سپاه وتزلزل موقعیت نظامی امام علیه السلام تا چه حد مؤثر بود؛ ولی هرچه بود «قیس بن سعد» که مردی شجاع و با ایمان و نسبت به خاندان امیر مؤمنان بسیار با وفا بود، طبق دستور امام حسن علیه السلام فرماندهی سپاه را به عهده گرفت و طی سخنان مهیجی کوشیدروحیه سربازان را تقویت کند. معاویه خواست او را نیزبا پول بفریبد، ولی قیس فریب او را نخورد و همچنان در مقابل دشمنان اسلام ایستادگی کرد.
۵- توطئه های خائنانه: معاویه تنها به خریدن «عبیدالله» اکتفا نکرد؛ بلکه به منظور ایجاد شکاف و اختلاف و شایعه سازی در میان ارتش امام مجتبی (ع)، به وسیله جاسوسان و مزدوران خود، در میان لشگر امام مجتبی علیه السلام شایع می کرد که قیس بن سعد (فرمانده مقدم سپاه) با معاویه سازش کرده، و در میان سپاه قیس نیز شایع می ساخت که حسن بن علی (ع) با معاویه صلح کرده است .
۶- خیانت خوارج: امام مجتبی (ع) از «مدائن» روانه «ساباط» شد. در بین راه یکی از خوارج که قبلا کمین کرده بود، ضربت سختی بر آن حضرت وارد کرد. امام بر اثر جراحت، دچار خونریزی و ضعف شدید شد و به وسیله عدهای از دوستان و پیروان خاص خود، به مدائن منتقل گردید. در مدائن وضع جسمی حضرت بر اثر جراحت به وخامت گرایید. معاویه با استفاده از این فرصت براوضاع تسلط یافت. پیشوای دوم که نیروی نظامی لازم را از دست داده و تنها مانده بود، ناگزیرپیشنهاد صلح راپذیرفت. بنابراین اگر امام مجتبی (ع) تن به صلح داد چارهای جز این نداشت، چنانکه طبری و عده ای دیگر ازمورخان می نویسند: حسن بن علی (ع) موقعی حاضربه صلح شد که یارانش از گرد او پراکنده شده و وی را تنها گذاردند.
1- سیری در سیره ائمه اطهار – مرتضی مطهری – ص83-85

https://shoma-weekly.ir/mkUSDE