32 سال پیش که ملت شهدای هفتم تیر را با شکوهی وصفناپذیر تشییع میکرد فریاد میزد: دشمن در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه. مردم از حوزه علمیه قم و حوزههای علمیه در سراسر کشور انتظار دارند تا هزاران بهشتی با فضل و کمالات و اندیشههای مترقی او را به جامعه دینی ما تقدیم کند. نسل سوم حوزه باید از این حضور رونمایی کند. نسلی که جلوی بازتولید اندیشه منحط لیبرالیسم در ایران را بگیرد. نسلی که با هوشمندی چون سدی در برابر سازماندهی مجدد کفر، الحاد و نفاق و همگرایی آنان بایستد.
محمد کاظم انبارلویی- "بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان انقلاب و اسلام بود." این بیانی کوتاه از تاثر و تاسف عمیق امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی در شهادت شهید بهشتی و 72 تن از یاران باوفای انقلاب بود که در رکاب او علیه تبهکاریهای جریان لیبرالیسم و اتحاد شوم کفر، نفاق و الحاد مبارزه میکردند.
شهید بهشتی در سپهر سیاست انقلاب و نظام دیر درخشید اما این خورشید درخشان به واسطه شرارت استکبار جهانی زود غروب کرد. او در عمر کوتاه خود خدمات عظیمی به انقلاب اسلامی کرد. او یک فقیه اهل بیت بود و اندیشه فقهی او در محضر بزرگانی چون حضرات آیات بروجردی، محمدتقی خوانساری، حجت کوهکمرهای، محقق داماد و از همه مهمتر امام خمینی (ره) شکل گرفته بود. او یک فیلسوف و عارف مبارز بود. اندیشه فلسفی او در نزد کسانی چون آیتالله سید محمدحسین طباطبایی جان گرفته بود. او با شروع مبارزات در دهه 30 در اوج نهضت ملی در متن مبارزات سیاسی قرار گرفت و اندیشه نقادش در سیاست در همین دهه شکل گرفت. با ظهور امام خمینی (ره) و شکلگیری نهضت اسلامی در متن مبارزات انقلابی قرار داشت و به عنوان فردی موثر در شورای فقهای هیئتهای موتلفه اسلامی در کنار شهید مطهری، انواری و مولایی در دهه 40 نقشآفرین بود.
پس از اعدام انقلابی منصور مراجع عظام تقلید او را راهی مسجد هامبورگ در آلمان کردند. او در آلمان به دانش فلسفی و سیاسی خود افزود و در متن مبارزات دانشجویی در خارج از کشور قرار گرفت. همچنین با ارتباط گرفتن با امام موسی صدر در جریان مبارزات شیعیان جنوب لبنان در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی بود.
او در سال 49 به ایران بازگشت و برای ساماندهی روحانیت مبارز زحمتها کشید. همین سامانه در جریان مبارزات ملت ایران در سال 56 و 57 حلقه اتصال با امام (ره) و اوجگیری انقلاب اسلامی و نهایتا پیروزی ملت شد.
شهید بهشتی در آستانه پیروزی انقلاب و پس ازآن 4 کار بزرگ و ماندگار کرد: 1- شکلگیری شورای انقلاب که موثرترین و تعیینکنندهترین فرد در این شورا بود.
2- تشکیل حزب جمهوری اسلامی به منظور متشکل کردن جوانان و نخبگان کشور در یک حزب فراگیر و سراسری
3- تدوین قانون اساسی در مجلس خبرگان که او نقش کلیدی در مدیریت خبرگان داشت.
4- تاسیس دستگاه قضائی کشور براساس فقه اسلامی که اوج این تلاش را در ارائه لایحه قصاص به خوبی میشود دید.
اما کار بزرگ و اساسی او صیانت از گفتمان امام خمینی (ره) و گفتمان انقلاب اسلامی تا لحظه شهادت بود.
پس از پیروزی انقلاب جبهه کفر و نفاق و الحاد در یک اتحاد نامقدس علیه انقلاب با هدایت آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس خبیث متشکل شدند.
کسی که مردانه در برابر این جبهه ایستاد و سینه خود را سپر کرد تا تیرهای زهرآگین دشمن به امام (ره) اصابت نکند آیتالله بهشتی بود. او در حزب جمهوری اسلامی تمام جبهه انقلاب را یکپارچه در برابر پدیده نفاق قرار داد و چهره کریه لیبرالیسم را برای مردم افشاء کرد. شهادت او نشان داد زیر چهره به ظاهر زیبای لیبرالیسم، تروریسم قرار دارد و پیام اصلی آنها خشونت و بیرحمی است. او با شهادت مظلومانه خود و یاران خود چهره دروغ و نفاق دشمن را در شفافترین شکل ممکن به نمایش گذاشت.
پس از شهادت او بود که مردم به اصالت و رسالت روحانیت مبارز و صداقت آنها در پاسداری از اسلام و انقلاب پی بردند. او سبکبال و مظلومانه چون جدش امام حسین (ع) به ندای ارجعی الی ربک راضیه و مرضیه پاسخ داد و راه را برای عارفان وعاشقان دیگر هموار کرد.
جبهه کفر و نفاق تنهای رنجور شهدای محراب همانند حضرات آیات قاضی طباطبایی، مدنی، اشرفیاصفهانی،صدوقی، دستغیب و ... را با بمب آلود، و با شهادت آنها عطر ایثار، فداکاری و جانبازی در راه انقلاب در سراسر کشور منتشر و استشمام شد.
شهید بهشتی با شهادت خود و یارانش آخرین میخ را بر تابوت لیبرالیسم در ایران کوبید.
امروز ملت ایران نگاه خود را به حوزههای علمیه دوخته است. 32 سال پیش که ملت شهدای هفتم تیر را با شکوهی وصفناپذیر تشییع میکرد فریاد میزد: دشمن در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه. مردم از حوزه علمیه قم و حوزههای علمیه در سراسر کشور انتظار دارند تا هزاران بهشتی با فضل و کمالات و اندیشههای مترقی او را به جامعه دینی ما تقدیم کند. نسل سوم حوزه باید از این حضور رونمایی کند. نسلی که جلوی بازتولید اندیشه منحط لیبرالیسم در ایران را بگیرد. نسلی که با هوشمندی چون سدی در برابر سازماندهی مجدد کفر، الحاد و نفاق و همگرایی آنان بایستد.
و بالاخره نسلی که پاسدار گفتمان امام (ره) و رهبری معظم انقلاب باشد و چهره زیبای شهید بهشتی را در دهه چهارم انقلاب به نسل جدید نشان دهد.
شهید بهشتی در سپهر سیاست انقلاب و نظام دیر درخشید اما این خورشید درخشان به واسطه شرارت استکبار جهانی زود غروب کرد. او در عمر کوتاه خود خدمات عظیمی به انقلاب اسلامی کرد. او یک فقیه اهل بیت بود و اندیشه فقهی او در محضر بزرگانی چون حضرات آیات بروجردی، محمدتقی خوانساری، حجت کوهکمرهای، محقق داماد و از همه مهمتر امام خمینی (ره) شکل گرفته بود. او یک فیلسوف و عارف مبارز بود. اندیشه فلسفی او در نزد کسانی چون آیتالله سید محمدحسین طباطبایی جان گرفته بود. او با شروع مبارزات در دهه 30 در اوج نهضت ملی در متن مبارزات سیاسی قرار گرفت و اندیشه نقادش در سیاست در همین دهه شکل گرفت. با ظهور امام خمینی (ره) و شکلگیری نهضت اسلامی در متن مبارزات انقلابی قرار داشت و به عنوان فردی موثر در شورای فقهای هیئتهای موتلفه اسلامی در کنار شهید مطهری، انواری و مولایی در دهه 40 نقشآفرین بود.
پس از اعدام انقلابی منصور مراجع عظام تقلید او را راهی مسجد هامبورگ در آلمان کردند. او در آلمان به دانش فلسفی و سیاسی خود افزود و در متن مبارزات دانشجویی در خارج از کشور قرار گرفت. همچنین با ارتباط گرفتن با امام موسی صدر در جریان مبارزات شیعیان جنوب لبنان در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی بود.
او در سال 49 به ایران بازگشت و برای ساماندهی روحانیت مبارز زحمتها کشید. همین سامانه در جریان مبارزات ملت ایران در سال 56 و 57 حلقه اتصال با امام (ره) و اوجگیری انقلاب اسلامی و نهایتا پیروزی ملت شد.
شهید بهشتی در آستانه پیروزی انقلاب و پس ازآن 4 کار بزرگ و ماندگار کرد: 1- شکلگیری شورای انقلاب که موثرترین و تعیینکنندهترین فرد در این شورا بود.
2- تشکیل حزب جمهوری اسلامی به منظور متشکل کردن جوانان و نخبگان کشور در یک حزب فراگیر و سراسری
3- تدوین قانون اساسی در مجلس خبرگان که او نقش کلیدی در مدیریت خبرگان داشت.
4- تاسیس دستگاه قضائی کشور براساس فقه اسلامی که اوج این تلاش را در ارائه لایحه قصاص به خوبی میشود دید.
اما کار بزرگ و اساسی او صیانت از گفتمان امام خمینی (ره) و گفتمان انقلاب اسلامی تا لحظه شهادت بود.
پس از پیروزی انقلاب جبهه کفر و نفاق و الحاد در یک اتحاد نامقدس علیه انقلاب با هدایت آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس خبیث متشکل شدند.
کسی که مردانه در برابر این جبهه ایستاد و سینه خود را سپر کرد تا تیرهای زهرآگین دشمن به امام (ره) اصابت نکند آیتالله بهشتی بود. او در حزب جمهوری اسلامی تمام جبهه انقلاب را یکپارچه در برابر پدیده نفاق قرار داد و چهره کریه لیبرالیسم را برای مردم افشاء کرد. شهادت او نشان داد زیر چهره به ظاهر زیبای لیبرالیسم، تروریسم قرار دارد و پیام اصلی آنها خشونت و بیرحمی است. او با شهادت مظلومانه خود و یاران خود چهره دروغ و نفاق دشمن را در شفافترین شکل ممکن به نمایش گذاشت.
پس از شهادت او بود که مردم به اصالت و رسالت روحانیت مبارز و صداقت آنها در پاسداری از اسلام و انقلاب پی بردند. او سبکبال و مظلومانه چون جدش امام حسین (ع) به ندای ارجعی الی ربک راضیه و مرضیه پاسخ داد و راه را برای عارفان وعاشقان دیگر هموار کرد.
جبهه کفر و نفاق تنهای رنجور شهدای محراب همانند حضرات آیات قاضی طباطبایی، مدنی، اشرفیاصفهانی،صدوقی، دستغیب و ... را با بمب آلود، و با شهادت آنها عطر ایثار، فداکاری و جانبازی در راه انقلاب در سراسر کشور منتشر و استشمام شد.
شهید بهشتی با شهادت خود و یارانش آخرین میخ را بر تابوت لیبرالیسم در ایران کوبید.
امروز ملت ایران نگاه خود را به حوزههای علمیه دوخته است. 32 سال پیش که ملت شهدای هفتم تیر را با شکوهی وصفناپذیر تشییع میکرد فریاد میزد: دشمن در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه. مردم از حوزه علمیه قم و حوزههای علمیه در سراسر کشور انتظار دارند تا هزاران بهشتی با فضل و کمالات و اندیشههای مترقی او را به جامعه دینی ما تقدیم کند. نسل سوم حوزه باید از این حضور رونمایی کند. نسلی که جلوی بازتولید اندیشه منحط لیبرالیسم در ایران را بگیرد. نسلی که با هوشمندی چون سدی در برابر سازماندهی مجدد کفر، الحاد و نفاق و همگرایی آنان بایستد.
و بالاخره نسلی که پاسدار گفتمان امام (ره) و رهبری معظم انقلاب باشد و چهره زیبای شهید بهشتی را در دهه چهارم انقلاب به نسل جدید نشان دهد.