نگاه

16 آذر با نگاهی به آینده

مبارزه با لیبرالیسم فرهنگی و تهاجم فرهنگی و نبرد نرم رسالتی بس سنگین است این‌ها روزنه‌هایی هستند که به ما آسیب می‌رسانند. هوشیاری، بیداری، کسب معرفت، سازماندهی، آگاهی بخشی، بیدارگری، ترویج معارف دینی، تحقیقات می‌دانی و برنامه‌ریزی برای امر به معروف و نهی از منکر سازماندهی شده و پایدار وظیفه‌ای است که دانشگاه باید به آن بپردازد. یادمان باشد امثال شهید شهریاری جوان توفیقشان انس با قرآن و دعا بود و آخرین تفاسیر آیت الله جوادی آملی را در روزهای منتهی به شهادت به اتمام رساندند.

شانزده آذر را روز قربانی چند دانشجوی مسلمان و آزادیخواه به پای نیکسون معرفی کردهاند، نسبتی که نابجا هم نبوده است، کما اینکه امروز هم شاهد قربانی نمودن دانشجویان مصری در مسلخ کودتای آمریکایی هستیم. آن روز عزیزان ما برای بیداری مردم و اعتراض به کودتای ۲8 مرداد جان را در دانشگاه تهران به کف خیابان آوردهاند و رژیم مزدور آمریکایی هم بیرحمانه گلوله را به روی آنها کشاند و اگر چه صدای آن جماعت را خفه نمود، ولی آتش کینه و انتقام را نه تنها در قشر دانشگاهی، بلکه به مرور در سایر اقشار شعله ور ساخت که باز هم نمونه تقابل و رویارویی آن را در پانزده خرداد ۴۲ در تاریخ دهههای اخیر داریم.

امروز ما هم یاد آن عزیزان را گرامی میداریم و خود را موظف به پاسخ این سئوال میدانیم دانشجویان ما در شانزده آذر ۳۲ چرا شهید شدند و چه دستاوردهایی به تبع آن ایجاد شد و چرا این روز را ارج مینهیم و رسالت بعدی ما چیست؟

دانشجویان و دانشگاهیان عزیز ما اگر از دریچه تاریخی آن روز به امروز جمهوری اسلامی نگاه نمایند خواهند دید که نه تنها به بسیاری ازا هداف متصور آن روزها دست یافتهاند، بلکه اهداف مترتب و به مراتب بزرگتر و بلندی را یکی پس از دیگری فتح نمودند. آن روزها اگر چه دانشگاهیان ما در حسرت شکست نهضت مشروطه، بردار رفتن شیخ شهید آیت الله فضل الله نوری، قیام علمای بلاد، تلاش ناکام شهید مدرس در جلوگیری از به پادشاهی رسیدن رضاخان، نهضت جنگل، حادثه گوهرشاد، قیام آیت الله کاشانی، و خیانت برخی ملی گراها و لیبرالهای وابسته به غرب بودهاند و خون مردم را با یک تصور هدر یافته میدیدند، ولی فکر این را هم نمیکردند که مردی از سلاله مرجعیت شیعی پا به میدان شهادت و مبارزه بگذارد و یارانی از حوزه و بازار نظیر شهید سعیدی، شهید غفاری، شهید اندرزگو، شهید امانی و یارانش و امثال شهید عراقی و عسکراولادی گرد خود جمع نماید و بساط حکومت آمریکایی را از منطقه ریشهکن سازد.

به هر حال از منظر تاریخی خونهای ۱۶ آذر هدر نرفته و هزاران شهیدی که بعد از آن و در بحبوحه استقرار و استمرار نظام جمهوری اسلامی به پای این نظام نوپا و الگو و کم نظیر در جهان اسلام قربانی شدهاند، حاصل مجاهدتشان، مرزهای ایران و منطقه و جهان اسلام را در نوردیده و امروزه جبهه رویاروی و مصاف دو بلوک بیشتر ندارد. یک بلوک ایران اسلامی و سردمداری جهان اسلام و بلوک دیگر جبهه متحد استکبار غرب و دیگر رژیمهای سکولار و مرتجع وابسته است. نکته حائز اهمیت در رسالت دانشگاهیان این است که خواهی نخواهی در قرن اخیر بر اساس مستندات روایی قوم مسلمان این افتخار را دارند که مسیر موفق طی شده را اینک در سطحی فراتر و چشماندازی آرمانی به پیش ببرند و دانشگاهیان باید همپای دیگر اقشار جایگاه ویژهشان را در این راه طولانی و پرپیچ و خم مشخص سازند. با این نگاه به آینده الزامات حرکت دانشجویی و جنبش دانشگاهی عبارتست از:

۱-از لاک بیتفاوتی باید بیرون آمد و هر کس به سهم خود در این جهاد مقدس که پرچم آن به دست نایب امام عادل است، برای دستیابی به امام عادل عصر شریک و سهیم و فعال شود.

۲-در دانشگاهها با برنامهریزیهای دشمنان و حادثه سازیهای حاشیهسازان همواره سعی بر این است که در مسیر، انحراف ایجاد شود. اگر چه اقدامات منجر به یاس و نومیدی و نهایتاً بیتفاوتی یک نوع انحراف اساسی است، ولی مشغولسازیهای احساساتی و بازدارندگی اساتید و دانشجویان در تلاش علمی و تحقیقاتی و مشارکت در پروژههای خوداتکایی و خودکفایی نیز برنامههای دیگری برای تشدید این خط انحرافی است.

۳-برای مبارزه اساسی و اصولی و بنیادی و راهبردی با استکبار جهانی بهانههای زیادی وجود دارد. پرونده هستهای که شکل و ماهیت روند مذاکرات آن صرف نظر از نگاه به نتایج، ناشی از ضعف جبهه مستکبران است، میتواند سرآغازی برای تجمع، سازماندهی، تحقیق، توسعه و بحث و بررسی پیرامون چگونگی گسترش تحقیقاتی آن و افزایش دستاوردها و منافع مرتبط با اقتصاد مقاومتی باشد و این‌‌ همان نقطه مرکزی است که هستی جبهه استکبار را آتش میزند و به همین دلیل است که چاره کار را در ترور شهدای هستهای دیده و به حذف فیزیکی احمدی روشنها اقدام مینماید.

اگر مقام معظم رهبری در دو دهه اخیر بر ساختارهای نظریهپردازی و کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها تاکید میورزند، امید به آن دارند که امثال شهید تهرانی مقدمها و شهریاریها، هزاران برابر شوندکه بیتکلف و بیریا و بدون نام و نشان و انتظار مادی کمر غرب را شکستند و این کار شدنی است و برای همه رشتههای دانشگاهی حتی ادبیات فارسی مصداق فراوان دارد و الگوی مصداقی هم به وفور داریم.

مبارزه با لیبرالیسم فرهنگی و تهاجم فرهنگی و نبرد نرم رسالتی بس سنگین است اینها روزنههایی هستند که به ما آسیب میرسانند. هوشیاری، بیداری، کسب معرفت، سازماندهی، آگاهی بخشی، بیدارگری، ترویج معارف دینی، تحقیقات میدانی و برنامهریزی برای امر به معروف و نهی از منکر سازماندهی شده و پایدار وظیفهای است که دانشگاه باید به آن بپردازد. یادمان باشد امثال شهید شهریاری جوان توفیقشان انس با قرآن و دعا بود و آخرین تفاسیر آیت الله جوادی آملی را در روزهای منتهی به شهادت به اتمام رساندند.

https://shoma-weekly.ir/OO2Our