ادب و هنر

یک خانواده آبرومند

دریافت سیمرغ بهترین فیلم بخش نگاه نو جشنواره فجر و حضور در 10 رشته بخش سودای سیمرغ جشنواره به عنوان نامزد دریافت جایزه، نشان دهنده قابلیت بالای این فیلم از لحاظ سینمایی است و نوید روندی رو به رشد را برای این کارگردان جوان و آثارش می دهد.
محمد مهدی شیخ صراف- در اخبار پیش از اکران و سایت اینترنتی رسمی فیلم دهلیز، خلاصه آن چنین درج شده: «دهلیز داستان زنی است که سرپرست خانواده است و با تلاش و کوشش سعی کرده زندگی خوب و آبرومندی برای خود و تنها پسرش فراهم کند.

 با رسیدن نامه ای زندگی آنها دچار تحول میشود و در مسیری جدید قرار میگیرد…» خلاصه ای دو خطی و سربسته که بر خلاف اصل داستان فیلم جذابیتی را برای مخاطب ایجاد نمی کند! گویا صاحبان فیلم از ترس لو رفتن داستان فیلم یا جلوگیری از حاشیههای احتمالی، بی خاصیت ترین حالت را برای این خلاصه انتخاب کرده اند!

اما مخاطب عام برای تماشای یک فیلم به خلاصه ها کاری ندارد و بیشتر از همه به عکس سردر سینما و بازیگران آن نگاه می کند. و نقاط قوت فیلم از همین جا آغاز می شود؛ سه شخصیت اصلی فیلم یعنی هانیه توسلی(شیوا)، رضا عطاران(بهزاد) و محمدرضا شیرخانلو (امیرعلی) به ترتیب نقش مادر، پدر و کودک خانواده دهلیز را دارند. در کنار تجربه موفق رضا عطاران در فاصله گرفتن از طنز و ایفای یک نقش جدی، هانیه توسلی هم توانست در نقش مادری جوان سیمرغ بازیگری نقش اول زن را برای این فیلم به خود اختصاص دهد. محمدرضا شیرخانلو هم که اخیراً در سریال ماه رمضانی دودکش بر صفحه تلویزیون ظاهر شد، در دهلیز تصویر یک بازیگر خردسال حرفه ای را به نمایش میگذارد.

همه اینها در کنار هم با قرار گرفتن در یک داستان مشخص، فیلمی آبرومند و البته بیادعا پدید آوردهاند که روایتی باورپذیر از یک خانواده درگیر ماجرای قصاص در فصول سرد سال دارد. رویارویی پدری در آستانه قصاص با فرزند خردسالش که حتی از زنده بودن او بی خبر بوده، حکایتی است که در دهلیز رخ می دهد. به نظر می رسد صحنه اولین دیدار امیرعلی با پدرش در زندان بی هدف رها شده اما در ادامه شکل گیری ارتباط این دو با هم در عین غریبگی، در حالی که مادر قصه در تلاطم گرفتن رضایت از خانواده مقتول است بر ظرافت این حکایت می افزاید.

هرچند مخاطب، علت این همه لجاجت، عصبانیت و بی طاقتی خواهر مقتول را درک نمی کند، اما پرداختن به طرف دیگر ماجرا و نشان دادن حال و روز خانواده و به خصوص مادری که به خاطر اشتباه پدر محکوم قصه، جوان خود را از دست داده، به نگاه منصفانه فیلم کمک کرده است. تکمیل کننده اینها نگاه امیدوارانه ای است که در سرتاسر «دهلیز» جریان دارد. این یک موفقیت برای بهروز شعیبی در روزگاری است که موضوع قصاص به بدترین شکل ممکن در برخی آثار سینمایی، ناجوانمردانه مورد هجوم قرار می گیرد و پدیده ای غیر انسانی جلوه داده می شود.

وجه مثبت دیگر این فیلم که بر ذهن و دل تماشاگر مینشیند، اصالت نهاد خانواده و قرار گرفتن آن در محور قصه است. بستر ثابت فیلم، شکل گیری دوباره خانواده ای سه نفره است که یک حادثه آن را بههم ریخته. این مفهومی فراتر از موضوع قصاص است که بدون افتادن به ورطه شعار و بدون نمادها، نماها و دیالوگ های اضافه شکل می گیرد و در ذهن ناخودآگاه مخاطب حک می شود. دقیقاً همان چیزی که در آثار ایرانی کمتر مشابه آن را می توان یافت. انگار همه فراموش کرده اند می توان در پس قصه ای که ذهن مخاطب را به گره گشایی خود مشغول کرده، دریافت متعالی دیگری شکل گیرد و در ذهن او رسوب کند اما دهلیز در این امر موفق است.

دریافت سیمرغ بهترین فیلم بخش نگاه نو جشنواره فجر و حضور در 10 رشته بخش سودای سیمرغ جشنواره به عنوان نامزد دریافت جایزه، نشان دهنده قابلیت بالای این فیلم از لحاظ سینمایی است و نوید روندی رو به رشد را برای این کارگردان جوان و آثارش می دهد.

https://shoma-weekly.ir/ByVW9M