اثرگذار داشت و قرار شد زیر مجموعه شهرداری تهران باشد. هیئت امنای این مجموعه از نماینده رهبری در دانشگاهها، حضور وزیر آموزش و پرورش و ریاست صدا و سیما شروع میشد تا به شهردار تهران میرسید.
قرار بود اولویتهای فرهنگی و فرهنگ اصیل اسلامی سرلوحه کار این مجموعه باشد. حضور مدیران مختلف در این عرصه و حضور سازمانهای فرهنگی مختلف و در عین حال موازی در این حوزه در شهر تهران در حالی که میتوانست مکمل و شاید اثر گذاری بسیاری در فرهنگ سازی شهر داشته باشد، به عاملی برای ایستا و شاید سکون مطلق تبدیل شد.
فعالیتهای صرفا مناسبتی و برنامههایی که بیشتر فضای نمایشی و کارناوالی داشت، ره آورد این سازمان شد. این روند در دوره مدیریت اخیر سازمان فرهنگی بیشتر به چشم میآمد، زمانی که حاج امیر خوراکیان، مرد نام آشنای مشهدیها وارد این سازمان شد.
فعالیتهای پر هزینه و بعضا کم بازده، تولید محصولاتی که خوش ظاهر بودند و نه البته خوش محتوا و حتی گاهی بار محتوایی چندانی نداشتند. البته که این یادداشت قصد بررسی عملکرد و شرح برنامهها و فعالیتهای انجام شده در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را نداشته و ندارد. کما اینکه اگر قرار بر بررسی عملکرد و تخصیص نمره به این سازمان فرهنگی و هنری بود، نگارنده خود را دارای چنین صلاحیتی نمیبیند.
بهانه این مقدمه حضور رئیس جدید رئیس سازمان فرهنگی و هنری یعنی حجت الاسلام شهاب مرادی است. روحانی خوش چهرهای که تقریبا بیشتر مخاطبان او را از برنامههای تلویزیونی و بعضا نطقهایش در مورد مسائل فرهنگی میشناسند. شهاب مرادی بعد از حجت الاسلام زم، دومین رئیس این سازمان فرهنگی است که ملبس به لباس روحانیت هم هست. روحانیای که بیشتر چهره رسانهای دارد؛ از جلسات منبریاش گرفته تا اظهار نظرهای فرهنگیاش در رسانهها.
برخی معتقدند شهاب مرادی به واسطه حمایتهای انتخاباتیاش در دوره انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۹۲ از قالیباف، شهردار تهران، به این مسند تکیه زده است و عدهای دیگر درخواست از او برای ورود به عرصه اجرایی فرهنگ را قبل از زمان حضور قالیباف در انتخابات میدانند.
اما از همه اینها بگذریم مرادی خود را آشنا به فرهنگ و مقولههای مرتب با آن میداند، واکنشها و اظهار نظرهایی که در مورد مسائل مختلف فرهنگی داشته است را میتوان گواهی بر این ادعای رئیس جدید سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران دانست:
او در یک برنامه زنده در پاسخ به احسان علیخانی، مجری برنامه، درباره افتخار کسب اسکار توسط اصغر فرهادی برای فیلم «جدایی نادر از سیمین»، گفت: من درباره سینما زیاد حرف دارم، ولی کلا هر جایزه ای که آمریکاییها به ما بدهند خوشحالم نمیکند؛ چون آن ها دشمن ما هستند.
اصولا آمریکاییهایی که ما را تحریم میکنند و تحت فشار قرار میدهند، چرا باید به ما جایزه بدهند و من از دریافت این جایزه خوشحال شوم؟... با فیلم هم کاری ندارم حرف من این است که نباید افرادی را که به اسکار میروند، نماینده انقلاب و نظام دانست. به نظر شما آن دختری که بدون حجاب به مراسم اسکار میرود، نماینده انقلاب اسلامی و نظام است؟ من کلا با این جوایز مشکل دارم و برای من اسکار ارزشی ندارد که حالا به برنده اش تبریک بگویم.
او همچنین در جریان برگزاری سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر در گفتگویی با یک خبرگزاری گفته بود: متأسفانه حال سینمای ایران هر سال بدتر از سال قبل می شود و علیرغم وجود افراد خوب و کاردان در بین اهالی سینما، متأسفانه فضای نا امیدی در سینمای ایران بیش از قبل قابل مشاهده است.
من تعدادی از فیلمهای خانواده محور فجر سیام را دیدم و فکر نمی کنم این فیلم ها، شعار جشنواره را دنبال کرده باشند. نکته قابل بحث این است که در این آثار به جای ترویج عفاف و وفاداری، به خیانت و روابط شرمآور پرداخته می شود و سئوالی که در این میان پیش میآید این است که آیا حقیقتا با نشان دادن معضلی مانند خیانت آن هم در آثار متعدد، میزان وفاداری در خانواده ها افزایش مییابد یا خیر؟
از این دست موضع گیریهای انقلابی در کارنامه شهاب مرادی زیاد پیدا میشود. روحانیای که میخواهد سکان دار بزرگترین و به تعبیر شهردار تهران، مرکز ثقل فعالیتهای فرهنگی شهر تهران، باشد.
کسی که بعضا در تریبونهایش فعالیتهای فرهنگی در شهر تهران را میکوبید و به باد انتقاد میگرفت، این روزها به یکی از مدیران اثر گذار عرصه فرهنگی شهری تبدیل شده است، باید دید که در کنار موضع گیریهای انقلابی عملکردی انقلابی هم وجود خواهد داشت یا....