ادب و هنر

کشکول غیر متعارف

فیلم‌نامه اثر فاقد عنصر گره‌افکنی و گره‌گشایی است و اصلی‌ترین توطئه آن برمی‌گردد به کیستی هویت شیرین، این کنکاش اما به دلیل نبود هیچ خرده داستان، گره دراماتیک و تعلیقی بیشتر شبیه به یک داستان پیش‌پاافتاده کودکانه شده که نویسنده به ساده و ابتدایی‌ترین شکل ممکن تنها خواسته است ایده خود را بازگو کند بی‌آنکه آن را بپرورد، در حقیقت تمام آنچه جامه‌دران دارد یک ایده خوب بوده که به‌هیچ‌عنوان پرداخت نشده است.
محمدرضا محمدی- جامه دران نخستین فیلم حمیدرضا قطبی است، در حالی که  فیلم نامه ای اقتباسی دارد. فیلم نامه این فیلم از کتابی با همین نام، اثر ناهید طباطبایی نویسندهای که پیشتر فیلم چهلسالگی نیز از روی رمان وی اقتباس شده بود؛ اقتباس شده است. جامهدران بااینکه اثری اقتباسی است اما برخلاف روند رایج سینمای جهانی که اکثر فیلم های اقتباسی آثاری قابلقبول میشوند، چرا که از زیربنای محکمی برخوردارند متأسفانه فیلمی متوسط رو به پایین است.

جامهدران در سه بخش روایت میشود که دو قسمت آن متعلق به گذشته و هم زمان است و قسمت ابتدایی مربوط به زمان حال، زمانی که فیلمنامهنویس روند داستان را اپیزودیک قرار میدهد قاعدتااین انتظار را ایجاد میکند که در هر قسمت نکتههای متفاوتی را نسبت به سایر بخشها بگنجاند، اما متأسفانه در فیلم جامهدران بههیچعنوان این اتفاق رخ نمیدهد، بهعبارتدیگر میبایست دلیلی برای اپیزودیک روایت شدن داستان وجود داشته باشد. فیلمنامه اثر فاقد عنصر گرهافکنی و گرهگشایی است و اصلیترین توطئه آن برمیگردد به کیستی هویت شیرین، این کنکاش اما به دلیل نبود هیچ خرده داستان، گره دراماتیک و تعلیقی بیشتر شبیه به یک داستان پیشپاافتاده کودکانه شده که نویسنده به ساده و ابتداییترین شکل ممکن تنها خواسته است ایده خود را بازگو کند بیآنکه آن را بپرورد، در حقیقت تمام آنچه جامهدران دارد یک ایده خوب بوده که بههیچعنوان پرداخت نشده است.

رودر بایستی با نویسنده

عدم گسترش عرضی داستان در عین پیشبرد سبب آن گشته تا بسیاری از دقایق فیلم بیدلیل وجود داشته باشند، از سوی دیگر نحوه استفاده از راوی که احتمالاتحت تأثیر حضور خود ناهید طباطبایی بهعنوان یکی از فیلمنامهنویسان صورت گرفته است به جز در بخش اول، هیچگونه کارکرد منطقی ندارد و حتی در بسیاری دقایق بهشدت آزاردهنده میشود خصوصادر بخش سوم که بسیار عبث است، چرا که هرچه او بازگو میکند در صحنه نیز دیده میشود، بد نیست به این نکته توجه کرد سبک نوشتاری ناهید طباطبایی فارغ از ارزشگذاری، ساده و خطی است که میتوان رگههایی از آن را در فیلم چهلسالگی نیز دید اما آنچه سبب تفاوت فاحش چهلسالگی با جامهدران شده است، تحمیل نوع نگاه نویسنده داستان بر فیلمنامه هست درحالیکه مصطفی رستگاری بهعنوان فیلمنامهنویس چهلسالگی توانسته بود با ایجاد کمی پیچش داستانی چهلسالگی را گیرا کند، درحالیکه در جامهدران به نظر حمیدرضا قطبی کاملااز روند اقتباس خارج بوده است و تلاش داشته تا عین به عین کتاب را تصویری نماید.

کارگردان غیر مسلط

جامهدران از منظر کارگردانی نیز فیلم قابلتوجهی نیست، کارگردان نگاهی تشخص یافته ندارد و نتوانسته است فیلم را به صورت یک دست روایت کند، به همین سبب نوعی شلختگی در کار دیده میشود که حاصل تعلقخاطر قطبی به نگاه کارگردانان دیگری مانند بیضایی و حاتمی است، به همین دلیل چه در قاببندی چه در میزانسن و چه در هدایت بازیگران فیلم دچار چندپارگی است، از سوی دیگر کارگردان اگر مقداری جسارت داشت میتوانست با بهرهگیری از تدوین شیوه روایت را تغییر دهد و بخشهایی را عوض ترتیبی روایت کردن درهم ادغام نموده و به شیوه موازی داستان را پیش ببرد که این امر توان آن را داشت هرچند متقلبانه اما بیشتر از آنچه اکنون شاهدش هستیم سبب درگیری مخاطب با فیلم شود.

نقش تکراری

بازیگران فیلم به دلیل عدم تسلط کارگردان بر کنترل آنها نمونهای از بازی های گذشته خود را ارائه دادهاند که در این میان باران کوثری را میتوان به دلیل پتانسیل ذاتی خود موفقترین آنها دانست، پگاه آهنگرانی نیز توانسته است خود را نجات دهد ولی متأسفانه مهتاب کرامتی کاملامشابه آن شکلی بوده که در فیلم های اخیر خود دیگر تبدیل به یک کلیشه شده است، مصطفی زمانی نیز اصلادر روند فیلم وجود ندارد، نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که غیبت شخصیت مردانه مؤثر در فیلم باعث گشته تا جامهدران اثری زنانه شود، هرچند که این حرف به مفهوم نفی نگاه زنانه در سینما نیست بلکه به دلیل عدم تسلط کارگردان بر فضای فیلم، زنانگی جامهدران کاملاتصنعی است نه عمیق. در انتهای فیلم نیز کارگردان بدترین ضربه ممکن به فیلم خود را زده و پایانی بهشدت سرهمبندی شده و شعاری را انتخاب کرده است که چرایی این نوع پایان شاید بزرگترین علامت تعجب بر فیلم باشد.

با وجود همه مواردی که گفته شد، «جامه دران» در بخش نگاه نو سیوسومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت. این فیلم دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه اقتباسی را دریافت کرد و در بخشهای بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نگاه نو این دوره از جشنواره فیلم فجر سی و سوم، نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد.

https://shoma-weekly.ir/Zp5WLh