نگاه

کدام خدا را می‌طلبی؟

«به گردون می‌رسد فریاد یا رب یاربم شبها- چه شد یا رب در این شبهای غم تأثیر یارب‌ها؟» چرا باید ناامید از اثر بخشی فریادهای خویشتن باشد و مأیوس از شنوایی حق؟ زیرا تنهاست، تنهای تنها و خدایی را می‌طلبد که خدای جماعت نیست و توانایی بیش از اصنام باطل کهنه ندارد و به همین دلیل هم آن شاعر، پیوسته در عذاب انتظاری بیهوده خواهد ماند...
فاطمه حسینی- با خود زمزمه میکردم که من میخواهم تنها با خدای خویش زندگی کنم... تنهای تنها... تنهای تنها...ناگهان صدایی برخاست و گفت: من تو را دوست میدارم. اما تو در تنهایی خویش دیگران را دوست نمیداری. از آن رو که خدایت به خدای دیگران نمیماند و ایجاد یگانگی نمیکند، زیرا اگر بتواند خالق یگانی باشد، دیگر آن تعریف، خود به خود مردود میشود و «خدای خود» جای خود را به «خدای همگان» میدهد.اگر دین رابطه ایمانی هر فرد با خدای خویش باشد این بودن، به معنای آن است که هر انسانی خدایی دارد. صنمی جدای از خدای همگان و اینگونه دیگر نظامی متصل کننده در میان نیست و اگر خدا باشد و نظام خداخواهی نباشد این خدای بینظام ناگزیر به رنگ تصورات هر فرد، که میپندارد خدای یگانه را میپرستد در میآید و نتیجه غمبار این حادثه آن است که هرکس خدای خویش را که به راستی بتی است نه چیزی بیش، در بتخانه روح خویش نگه میدارد و به آن وفادار میماند و این حادثه نهتنها آن وحدت اندیشی را که انسان برای وصل به حق به آن نیازمند است پدید نمیآورد، بلکه زندگی را به  وادی دیگری مبدل میکند و به پایگاه تفرقه و شرک.به این شعر گوش کن «به گردون میرسد فریاد یا رب یاربم شبها- چه شد یا رب در این شبهای غم تأثیر یاربها؟» چرا باید ناامید از اثر بخشی فریادهای خویشتن باشد و مأیوس از شنوایی حق؟ زیرا تنهاست، تنهای تنها و خدایی را میطلبد که خدای جماعت نیست و توانایی بیش از اصنام باطل کهنه ندارد و به همین دلیل هم آن شاعر، پیوسته در عذاب انتظاری بیهوده خواهد ماند...
https://shoma-weekly.ir/iNlkDn