به گزارش تسنیم،اواخر سال 1396 بود که خالقِ آثار ماندگار تلویزیوندر بستر بیماری افتاد و به یک باره خبری از مشکل حادّ کبدی و پیوند احتمالی به گوش رسید. تماس گرفتیم اما صدای آقای کارگردانبه خاطر ضعف جسمانی و نقاهت بیماری، ضعیفتر شده بود. میگفت بیمارم! دعایم کنید بتوانم «سنجرخان» را هم به سرانجام برسانم. در بستر بیماری هم دغدغه "فریاد مرگ بر استعمار و استکبار" داشت و از خداوند میخواست بتواند آثار ضداستعماری و استکباری دیگری بسازد.
تولد و مرگ سیدضیاء به فاصله یک ماه است او بیست و نهم تیرماه سال 32 در تهران به دنیا آمد و بیست و ششم مرداد 97 در شیراز دارفانی را وداع گفت.
درّی آرزو داشت سریال «حضرت زینب(س)» را بسازد و «سنجرخان» را به جایی برساند اما در زمانِ حیات او به سرانجام نرسید. البته امیدوارکننده آن است که محمدحسین لطیفی به سختی و توقفهای پیدرپی توانست «سنجرخان» را به پایان فیلمبرداری برساند و اگر مشکلات مالی پروژه حل شود روزهای پستولید را زودتر میگذراند و به مرحله پخش خواهد رسید.
اما در مورد سیدضیاء! فیلمسازی که میتوانست کارنامه پُرتعدادتری داشته باشد اما بارها در موردِ ساختِ «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» نکات قابل تأملی گفت که چقدر به سختی توانست این پروژهها را به سرانجام برساند. در حالیکه بودجهها صرف کارهای سطحی و صرفاً آنتن پُرکن میشود و خبری از روایت صادقانه تاریخی چون «کلاه پهلوی» سیدضیاء الدین درّی نیست. یادم میآید فخرالدین صدیقشریف که نقش"قاضی احسان" را در «کلاه پهلوی»بازی کرد سیدضیاء را دایره المعارف جامعی از تاریخ معاصر دانست.
داریوش فرهنگ چقدر زیبا این واقعیت را درباره او گفته که سیدضیاء و آثارش سالیان سال زندهاند و مثل او که آنقدر اطلاعات وسیع داشته باشند و بدانند در سینما و تلویزیون کم داریم؛ کارگردان مؤلفی که با تمام زوایای اجتماعی، تاریخی و رفتاری، فضای تاریخ معاصر را به طورکامل و دستنخوره روایت میکرد.
وقتی به کارهای او نگاه کنیم، حتماً خواهیم دید سیدضیاءجزئیترین مسائل ارتباطی اصیل ایرانی در آن مقطع و ظلم و جور استعمار و استکبار آن زمان را طوری به تصویر میکشید که هر بازیگر و هنرمندی دوست داشتحتی در قامتِ کاراکتری فرعی جلوی دوربینش برود.
هنوز هم «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» پخش میشود تاریخ را میتوان به وضوح در آنها دید. امثالِ سیدضیاء،فارغ از آگاهی، اندیشه و دانش لازم، تمام ویژگیها و شاخصههای فیلمسازی و جاذبههای بصری را میدانند؛ به همین خاطر است«کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» فراموش نمیشود چون فیلمساز آن تا ابد در خاطرهها میماند. به معنای واقعی، کارهای ضیاءالدین درّی به مثابه ورقزدن تاریخ است.
قطبالدین صادقی که سالها با او کار کرده بود و در کنارِ محمدحسین لطیفی هم به عنوان بازیگر و مشاور قرار گرفت، به خوبی سیدضیاء را میشناخت. او به نکته قابل تأملی اشاره کرد که هیچگاه ندیدماین کارگردان فراموشنشدنی، برای گرفتن یک صحنه و کاری شک کند و زاویه را تغییر دهد. همان نکتهای که بسیاری دربارهاش میگفتند او همیشه میدانست چه میخواهد و این نکته بزرگی است.کسی که میداند چه چیزی از یک صحنه میخواهد مهم است. تمام صحنهها را در ذهن خودش میپروراند.
همچنین سیدضیاء به کارگردانی معروف بود که از هیچ جزئیاتی نمیگذشت. وسواس در کار او بسیار عجیب بود. به گفته همکارانش، کسی که یک شاهکار را از کار معمول و عادی متمایز میکند دقت در جزئیات است. به تعبیرِ رضا کیانیان، خالقِ «کلاه پهلوی»یک تربیت کارگردانی فراتر از معمول داشت.
شاید در پسِ همه این خاطرهبازیها و نکات بتوان این موضوع را دریافت که سیدضیاء میدانست چه میخواهد و کارگردان سرگردانی نبود. چون با دیدن بسیاری از سریالهای امروز میتوانیم به این باور برسیم کارگردان نمیداند از صحنههایش، شخصیتپردازیهایش و خیلی از موارد دیگر چه میخواهد. اگر این کارگردانی حساب شده در میانِ برخی سریالسازانِ امروز بود شاید کماکان میتوانستیم منتظرِ کارهای ماندگاری باشیم که روی آنتن بروند.
اما از این خبرها نیست. چون کمتر کارگردانی میبینیم به این عواملِ ماندگاری توجه کند کههدف داشتن، با دانش بودن و رفتارِ حساب شده، جزئی از آنها است. سیدضیاء کارنامه کمتعدادی دارد اما هرکدام از این آثار، همچون برگهای زرّینی در آسمان ماندگارهای تلویزیون میدرخشند.
سیدضیاءالدین دریمیتوانست کارنامه پُربارتری به لحاظ تعداد فیلم داشته باشد اما به ارزش هنر، فرهیختگی، شاخصهای انسانی و بشری و از همه مهمتر اصل مبارزه با بیگانه و بیگانهپرستی احترام گذاشت. او خودش را حذف کرد و «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» را برای نسلها به یادگار گذاشت. کارهایی که در جریان تولید هم برخی مانعتراشی میکردند تا ضیاء نتواند دغدغههای مبارزهگونهاش را با استکبار به سرانجام برساند.
امثالِ سیدضیاء سرمایه گرانسنگیاند؛ کارگردانان متعهدی که فراتر از پول و مادیات، کار تأثیرگذار ملی برایشان اهمیت بیشتری داشت.ضیاءالدین دری برای کاسبی و پول بیشتر با مدیران مجادله نمیکرد، او در راستای نمایش درست اتفاقات تاریخی خصوصاً جنایتهای انگلیسیها پا پَس نمیکشد. چون آنقدر در سینمای جهان، آدرسهای غلطی به جوامع دادهاند که بایستی راه و مسیر او پیش برود و ناگفتههای تاریخ به تصویر کشیده شود تاجوابگوی این همه نشانیهای متناقض باشد.
آیندگان حتماً سیدضیاء را هنرمند خلاق، مبتکر و کارگردانی مولف و آرمانخواه خواهند شناخت هرچند مدیرانمان به نوارِ سرمایهسوزیها و فاصله گرفتن از کاربلدها و حرفهایها ادامه دهند. سلبریتیها با فالوورها و رژههای فخرگونهشان ادعای هنر و هنرمندی دارند اما امثالِ سیدضیاء هر لحظهشان تولید فرهیختگی میکرد.