نیاز به الگو
این روزها رسانههابخش جداییناپذیر از زندگی مردم شده و تقریبا همه از مخاطبان رسانهها محسوب میشوند.حالا این مخاطبان در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، بخش عظیم فرهنگ، ارزش و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از طریق همین رسانهها دریافت میکنند. به عبارت دیگربخش عظیمی از جامعهپذیری مخاطبان از طریق رسانهها انجام میشود و نفوذ و تأثیر رسانهها تا جایی است که برخی از نظریه پردازان ارتباطی بر این باورند که رسانه ها اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین می کنند و اگر چگونه فکر کردن را به مایاد ندهند، اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما می آموزند.در این بین داشتن الگوهای کارآمد در رسانهها برای مخاطبان یک موضوع دارای اهمیت است. در کشور ما و در جامعه انقلابی ما توجه به الگوها و معرفی آنها در رسانهها تا چه اندازه اتفاق میافتد؟
شهید سیداسدالله لاجوردی یکی از این الگوهاست. یکی ازچهرههای پررنگ اوایل انقلاب که هنوز هیچ کدام از دستهبندی و قالبهای هنرهای نمایشی درباره مختصات زندگی و فعالیتهای او بهطور مشخص ورود نکردهاند.الگویی که در این سالها به او نپرداختهایم.
تحریف مرد پولادین
البته در سال ۱۳۹۵ در فیلم «ماجرای نیمروز»(۱)یک حضور کم رنگ از شهید بود.حضوری که در آن کارگردان سعی کرده بود جایی در میانهها، شهید لاجوردی را وارد فیلم کند؛ البته ورودی کاملابدون اثرگذاری در درام و حضوری که به نظر میرسید صرفا برای رفع تکلیف بوده است. این حضور بیشتر از این که باعث خوشحالی اصحاب و نیروهای انقلابی و این جریان باشد به نوعی باعث دل خوری هم شد.
این حضور رفع تکلیفی از شهید با تحریف تاریخی او همراه بود.در همین فیلم و بدون دلیل موجهی پایانبندی فیلم که باید منطبق با واقعیات ساخته میشد، عملا این اتفاق نیفتاد. وقتی فیلم با لرزاندن مکرر دوربین شانزده میلیمتری قصد دارد بگویدیک مستندداستانی است و کاملا به تاریخ وفادار است و قصد تحریف تاریخ را ندارد این تحریف جای پرسشهای جدی دارد. در قسمتی از فیلم که ماجرای انهدام خانه موسی خیابانی روایت میشود، حضور شهید لاجوردی در فیلم حذف میشود و با قرار دادن فرزند رجوی در آغوش فردی به جز شهید لاجوردی به پایانمیرسد. موضوعی که یک تحریف تاریخی آشکار بود و گویا سازندگان فیلم عمدا نخواسته بودند این صحنه که میتوانست احساس مثبتی را از شخصیت شهید به مخاطب منتقل کند را حذف کردند. این پرداخت پرابهام تا جایی با اهمیت بود که در دیدار عوامل فیلم «ماجرای نیمروز» با اشاره به شهید لاجوردی در این فیلممیگویند: «انشاالله یک کاری هم برای آقای لاجوردی بکنید. ایشان از آن شخصیتهایی است که شایسته است برایشان کار انجام بشود. در این فیلم اسمش بود اما لاجوردی کسی است که از قبل از انقلاب ما به او میگفتیم مرد پولادین!»
این صحبت از رهبر انقلاب خود نشان دهنده نگاه ایشان به شهید لاجوردی است.
بعد از این فیلم مستند دادستان در سینمای حقیقت خبری شد.
مستندی که توسط محسن اسلامزاده ساخته شد. مستندی که در عین داشتن نکات فراوان در مورد پرداخت به شخصیت شهید اثر قابل دفاعی بود. با اینکه عدهای معتقدند این اثر سفارشی ساز بوده است، اما اثری از سفارش، اقلا در مورد تقدیس شخصیت شهید صورت نمیگیرد و بیشتر نگاه اصلاحطلبانه و معتدل از ایشان نشان داده میشود. نگاهی که در بین نزدیکان از شهید روایت میشود، خصوصیاتی مانند مهربانی و عطوفت و ریزبینیهایش در مواجهه با مجرمین در اثر کم رنگ است.
یک سوال بیپاسخ
اما درباره این سوال که چرا جریانهای انقلابی به سراغ موضوع زندگی این شهید نمیروند همچنان در هالهای از ابهام است. اما در این بین پاسخ اسلامزاده به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه؛ «چرا برخیاز ستایشزحماتی که شهید در دهه شصت کشیده؛ برای بازگشت آرامش به شهرهای ترور زده ، وحشت دارند؟ حتی در جریان خودی (اگر خودی باشند) کسانی هستند که همچنان دوست ندارند راجع به لاجوردی حرفی زده شود؟»میگوید: به نظرم دو مدل تفکر داریم؛یک عده متاسفانه تحت تاثیر بمب باران امپراطوری رسانهای معاند با جمهوری اسلامی ایران و تحت جوسازیهای آنها هستند. عده ای هممیدانند که حرف زدن مستند و مستدل درباره لاجوردی همچنان هزینه دارد. بالاخره لاجوردی مثل یک وزیر بازرگانی نبوده، مثل وزیری که کار تولیدی انجام داده نبوده. لاجوردی مسئول درآوردن غده سرطانی،یک تومور بزرگ از قلب انقلاب بوده که یک سری هزینهها به دنبال داشته و خدمت بزرگی به جمهوری اسلامی کرده است.
(۱) فیلمی که به ماجرای منافقین و وقایع سال ۶۰ میپردازد. این فیلم توسط مهدویان کارگردانی شده و تهیه کننده آن سیدمحمود رضوی است.