نگاه

چرا امام صادق(ع) منجی نامیده شد؟

تامل در عقاید مذاهب، غیر از مذهب حق، خلاصه‌اش احدی الکلمتین است نسبت به مبدأ عالم: یک طرف تعطیل، یک طرف تشبیه؛ اوست که از گرداب تعطیل و از مهلکه‌ تشبیه که حتی ائمه‌ مذاهب در آن گرداب دست و پا می‌زنند، بشر را نجات داد و مردم را به الهی رساند[که] «خارج عن الحدین: التعطیل والتشبیه»
آیت الله العظمی وحید خراسانی- شهادت اعظم المبینینِ قرآن است و سید المفسرینِ این کتاب؛ کسی که اگر او نبود حقایق و معارف و اسرار شریعت غرائی که عصاره بعثت تمام انبیاء است، به اوهام و به اقیسه ظنیه محو و باطل میشد؛ کسی که مذهب بشریت را که در آن مذهب برود تا به خدا برسد، ترسیم کرد و شد رأس مذهب جعفری.

القاب او دارد جنبه الهی دارد. امام چهارم زین العابدین تعبیرش این است: «اسمه... اسمه عند اهل السماء الصادق»؛ کسی که این مقام را دارد: اسمش آسمانی است، تا برسد به رسم؛ علامت او از آسمان معین میشود، تا برسد به شخصیت او. یکی از القاب آن حضرت، منجی است. فهم اسرار این اسماء برای کسی میسر میشود که احاطه پیدا کند به همه افکار و آراء، و بعد نظر کند به احادیث رسیده از آن حضرت، آن وقت میفهمد یعنی چه: «المنجی جعفر بن محمد». نجات داد... نجات داد. چرا نجات داد و کی را نجات داد و از چه نجات داد؟ او منجی است چون آن دینی که «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَام، نجات داد از اوهام، چه اوهامی.

تامل در عقاید مذاهب، غیر از مذهب حق، خلاصهاش احدی الکلمتین است نسبت به مبدأ عالم: یک طرف تعطیل، یک طرف تشبیه؛ اوست که از گرداب تعطیل و از مهلکه تشبیه که حتی ائمه مذاهب در آن گرداب دست و پا میزنند، بشر را نجات داد و مردم را به الهی رساند[که] «خارج عن الحدین: التعطیل والتشبیه»

بیانات او در اوصاف خدا، در اسماء خدا، در آنچه ظرفیتِ فهمش برای بشر بود، محیر العقول هر حکیمی است؛ کسی که از آن حقیقتی که اعلی الحقایق است، کنار دریای علمش اغتراف کردند تا به اینجا[که] شاگردی از مکتب او در آمد مثل محمد بن مسلم- و ما ادراک که این مرد که بود- مثل هشام، از این طرف از محضر او جابر بن حیان بهره برد [و] رسید به جایی که به تعلیم او اکسیری ساخت که قطرهاش قنطار را طلای احمر میکرد. این است جعفر بن محمد.

اگر می گذاشتند لب باز کند در علوم الهی، در فنون طبیعی، به بشر چه میآموخت؟ اوست تنها کسی که از انحراف مفوضه و از انحراف مجبره امت را نجات داد و این راه را باز کرد: «لا جبر ولا تفویض بل امر بین الامرین» و در آن امر بین الامرین چه غوغایی کرد؛ اوست کسی که در اصول از مبدأ تا معاد... از مبدأ تا معاد و در این بین تمام برزخی که هست مبین کرد. این از جهت علمی.

از جهت عملیِ بشر، از طهارت گرفت، تمام ابواب عبادات. کیست که بفهمد کار او و انجاء او را. آن وقت فهمیده میشود که فقه مالکیه، فقه حنفیه، فقه شافعیه، فقه حنبلیه مطالعه بشود، بعد روشن بشود [او] در عبادات چه کرد، در عقود چه آورد، در ایقاعات چه کرد، در احکام: در احکام از قضا، شهادات، حدود، دیات، چه برای فقهاء عالم آورد و همه را از گرداب قیاس و استحسان و آن مهلکهای که «إِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا» او نجات داد. این کار دنیوی او است.

تجلی این «المنجی» اینجا نیست؛ تجلی این اسم در آن مهلکه عظمی است، در قیامت کبری است.

بالاترین معضلهای که اولین و آخرین درآن گرفتاراند، چیست؟ آنی که تمام عارفین بالله نگران آن هستند این است که آیا آخر، کتاب به کدام دست داده میشود، آیا به دست راست یا دست چپ.

https://shoma-weekly.ir/VtGalz