نگاه

چرا احزاب منفعل هستند

حزب‌گرایی هنوز به یک ارزش واقعی و مطلوب در جامعه تبدیل نشده که این امر به هیچ‌وجه در شان یک جامعه مردم سالار نیست.
عدم کارکرد احزاب در شرایط کنونی را می‌توان ناشی از چند موضوع دانست؛

1- کسالت سیاسی؛ که عمدتا احزاب کشور را فراگرفته و به علت فقدان یک جایگاه مناسب و مطلوب در فعالیت حزبی به خصوص با مخالفت‌هایی که در دولت گذشته نسبت به فعالیت‌های آنها وجود داشت، این کسالت در اکثر نیروهای حزبی به وجود آمده و طبیعتا آنها را به تشکیلاتی غیرفعال در مقابله و مواجهه با تحرکات سیاسی تبدیل کرده است.

2- هزینه سیاسی سنگینی که تحزب و عناصر حزبی به دلیل برخی موضع گیری‌ها باید بپردازند که بعضا حتی منجر به پرهیز احزاب و عناصر از موضع گیری‌هایی که عمدتا حالت نقادی، امر به معروف یا نهی از منکر دارد، می‌شود. این مساله در تمام دولت‌ها وجود داشته است. در دولت قبلی به یک شکل و در دولت جدید نیز با بی‌سواد یا بی‌اطلاع خواندن عناصر حزبی و بی‌شناسنامه خواندن آنها و از این قبیل مسائل که همگی حرکت حزبی و فعالیت احزاب در برخورد با مسائل داخلی، منطقه‌یی و بین‌المللی را کند و ضعیف می‌سازد.

3- عدم پشتیبانی مالی از احزاب که منجر به عدم استفاده آنها از ابزار لازم برای تحرک سیاسی موثر و به موقع در حوادث داخلی و خارجی و بسیج نیروهای خود برای واکنش به موقع در مسائل سیاسی می‌شود. در واقع احزاب به علت ناتوانی مالی نمی‌توانند هزینه فعالیت‌هایش را تامین کنند. طبیعتا اگر این موضع گیری بخواهد جنبه عملیاتی بیابد و یک کنش تشکیلاتی و انسانی را به دنبال داشته باشد مستلزم هزینه است و تامین این هزینه برای اکثریت احزاب مشکل است.

4-اثر گذار نبودن احزاب در کنش های سیاسی

از سوی دیگر باید دید برنامه‌یی که توسط احزاب اعلام می‌شود چه کارکرد و اثراتی در سیاست‌های داخلی و حتی خارجی دارد. در ایران برخلاف برخی کشورهای غربی که احزاب نقش مهمی در کنش‌های سیاسی جامعه دارند، کنش‌های سیاسی جنبه حزبی ندارند. حتی کنش‌های سیاسی نمازهای جمعه نقشی به مراتب پررنگ‌تر از احزاب دارند. در واقع احزاب درایران، هنوز به تاثیر‌گذاری در کنش سیاسی مردم دست نیافته‌اند. تا مشکل قانون احزاب حل نشده و جایگاه احزاب از لحاظ قانونی تقویت نشود و نقش مشخصی به احزاب در کنش‌های سیاسی اعم از انتخابات و دیگر تحرکات سیاسی داده نشود طبیعتا نمی‌توان انتظار داشت احزاب بتوانند در قبال تحولات سیاسی و وقایع مختلف، واکنش مناسب و مطلوبی از خود بروز دهند. قانون فعلی احزاب هیچ‌گونه نقشی برای احزاب در انتخابات و تحرکات سیاسی قایل نشده و صرفا قانونی است که فعالیت حزبی را قدری تسهیل کرده است در حالی که اگر بخواهیم به احزاب نقشی فعال بدهیم باید زمینه‌های آن را ایجاد کنیم. به‌طور مثال می‌توانیم در سیاست خارجی و در دیپلماسی عمومی میز احزاب داشته باشیم تا احزاب بتوانند در دیپلماسی عمومی دولت در عرصه بین‌المللی نقش فعالی را ایفا کنند. اکنون در ایران تنها حزب موتلفه است که عضو اتحادیه احزاب سیاسی آسیا بوده و در اجلاس‌های این اتحادیه به‌طور مرتب شرکت می‌کند و موضع گیری‌های خود را مطرح و پیگیر مسائل بین‌الملل می‌شود و با احزاب مختلف جهان اسلام و آسیا ارتباط مستمر برقرار می‌کند. اما در این زمینه هیچ فعالیتی از احزاب دیگر مشاهده نمی‌شود. در عرصه سیاست داخلی نیز این اصول پابرجاست.

5-فقدان جایگاه قانونی مناسب برای احزاب

 تا زمانیکه اصل 8 قانون اساسی مبنی بر نظارت همگانی را قانونمند نکرده‌ایم، تا مشخص نشود مردم و احزاب چگونه باید در حوزه امر به معروف و نهی از منکر و نقد از قدرت و مسوولان وارد عمل شوند طبیعی است که نمی‌شود انتظار داشت احزاب، محلی از اعراب داشته باشند. در این شرایط اگر موضعی هم از سوی آنها اتخاذ شود چون از پشتوانه قانونی برخوردار نیستند هزینه سنگینی را باید برای مواضع خود بپردازند. البته بخش عمده‌یی از حل این مساله به عمل خود احزاب نیز باز می‌گردد. احزابی که می‌خواهند بلند‌گوی مطالبات اصلی مردم باشند باید در گام نخست، به گونه‌یی عمل کنند تا تحزب و حزب‌گرایی موجب پیگیری مطلوب‌تر و کیفی‌تر مطالبات آنها در عرصه سیاسی و اجتماعی می‌شود.

6- فرهنگ حزب گریزی درجامعه

 

گام دیگر، از بین بردن فرهنگ حزب گریزی حاکم بر فضای سیاسی جامعه است. حزب‌گرایی هنوز به یک ارزش واقعی و مطلوب در جامعه تبدیل نشده که این امر به هیچ‌وجه در شان یک جامعه مردم سالار نیست. نکته‌یی که در این مسیرحایز اهمیت است پرداختن به نقش دولت‌ها و پرهیز از برخوردهای گروه‌گرایانه با نیروهای اجرایی است که در سطح سیاستگذاری نیستند. به این ترتیب می‌توان امیدوار بود تا هزینه تحزب در کشور کاهش یابد. اگر دولت‌ها نظام‌های عزل و نصب را فقط در پست‌های سیاسی به‌کار برده و در پست‌های غیر سیاسی این هزینه را بر مدیران تحمیل نکنند طبیعتا فعالیت‌های تحزب در جامعه افزایش می‌یابد. در ادامه این روند شاید از همه مهم‌تر تامین منابع مالی احزاب باشد. اگر احزاب بخواهند کارکرد اصلی خود در تربیت کادر مورد نیاز کشور در رده‌ها و پست‌های مدیریتی را عملی کنند، نیاز به مدرسه حزب دارند. در کشورهای دارای احزاب پیشرفته، مدارس حزب فعال‌اند و عناصر خود را در رده‌های مدیریتی با آموزه‌های ایدئولوژیک و علمی تربیت می‌کنند. طبعیتا این موارد همگی نیازمند به صرف هزینه است. هزینه‌هایی که اگر در این مسیر صرف شود یقینا نشانه‌های خود را در عملکرد احزاب در فضای سیاسی کشور چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه بین‌الملل نشان خواهد داد.
https://shoma-weekly.ir/ueavG0