ادب و هنر

چراغ کاروان غم

شهید محمد صادق امانی از موسسین موتلفه اسلامی محبتی انتها ناپذیر به سید و سالار شهیدان داشت و آنچنان عاشق حضرت سیدالشهداء بود که با شنیدن نام آن امام ، اشک از دیدگانش جاری می گشت.
شهید محمد صادق امانی از موسسین موتلفه اسلامی محبتی انتها ناپذیر به سید و سالار شهیدان داشت و آنچنان عاشق حضرت سیدالشهداء بود که با شنیدن نام آن امام ، اشک از دیدگانش جاری می گشت. در شرایط پس از دوره رضاشاهی و پس از مقطعی که مدح اهل بیت و مراسم عزای حسینی ممنوع گردیده بود؛ او یکی از وظایف خویش را احیای مداحی اهل بیت می دانست و شاگردان بسیاری را برای این منظور تربیت نمود. آنچه در پی می آید دو شعر از مجموعه اشعار این شهید پیشرو است که در مجموعه "غم و مهر" چاپ گردیده است و در دهه چهل برای ارائه در مراسم سوگواری روز یازدهم محرم سروده شده است:


گلهای پرپر
شب یازدهم
همه خفتند و من بیدارم امشب
همه رفتند و من در این بیابان
حسینم رفته از دست و جوانان
بر آنم عاقبت تا همچو مجنون  
بمیرد خواهرت بعد از تو آخر
شده ماه من امشب نقش صحرا
رباب از من سراغ طفل گیرد
شده ورد زبان و کام لیلا
صدای ناله‌ای آید بگوشم
بگفتا فاطمه یا رب گواهی
        ز غمهای نهان بیمارم امشب
پرستار تن تبدارم امشب
چو بلبل همدم گلزارم امشب
به کوه و دشت سر بگذارم امشب
نمی‌پرسی ز حال زارم امشب
بمیرم ماه در بر دارم امشب
مگر قنداق اصغر دارم امشب
که در این دشت اکبر دارم امشب
به خون آغشته اصغر دارم امشب
که من گلهای پرپر دارم امشب

***

این سر خونین لب عطشان حسین زینب است
 این لب لعلی که بر او بوسه می‌زد مصطفی
این محاسن کز ستم پر خون و خاکستر شده
این دو چشم سحرآسا کز شعاع روشنش
این چراغ کاروان غم که می‌سوزد از او
                خوشه پروین مه تابان حسین زینب است
بر سر نی قاری قرآن حسین زینب است
این هلال‌آسا شه خوبان حسین زینب است
رفت از سر هوش و از تن جان حسین زینب است
قلب خواهر سینه طفلان حسین زینب است


https://shoma-weekly.ir/xuRSR4