هل انگاری و کم کاری در تدوین متونی بومی در تبیین انقلاب اسلامی ؛ مانعی برای تحقق گام های بعدی "انقلاب اسلامی" در فراتر از مرزهای ایران است که بر اساس نگاه امام باید از عواقب این سستی ترسید.
محمد مهدی اسلامی- برای شناخت دقیق یک حادثه – خاصه در ابعاد یک انقلاب- نیکوتر آن است که از پس فرو شستن غبار حادثه آن را شناخت تا برخی تداخل حوادث جزیی مانع از رخ نمودن چهره حقیقی انقلاب نگردد. اینک در 34 سالگی انقلاب اسلامی ایران شاید بتوان گفت چنین موقعیتی فراهم آمده است و می توان بار دیگر نگاهی به انقلاب اسلامی نمود. این امر از آن جهت ضروری می نماید که رویکرد انقلابی از کشورهای شاهد بیداری اسلامی تا اروپا و آمریکا و حتی کشورهای موسوم به تازه استقلال یافته (بازمانده از شوروی سابق که از تغییر ساختارشان عمر چندانی نگذشته است)؛ جهان را در آستانه آرایشی نو قرار داده است.
توفیق این خیزش بشری برای یک انقلاب و دگرگونی زمانی قرین موفقیت خواهد بود که نقشه راه مناسبی در برابر داشته باشد تا آینده ای بدتر از قبل را برای خویش رقم نزند. آنچنان که انقلاب کبیر فرانسه به زودی با ظهور پدیده ناپلئون بناپارت و بازگشت نظام سلطنتی ناکام ماند و انقلاب های پس از آن نیز هنوز نتوانسته است مردم فرانسه را به افقی امیدوار کننده رهنمون شود و موج پوچ گرایی ناشی از اگزیستانسیالیسم رهایی بخشد.
"انقلاب" یکی از لغاتی است که در بیان معنی آن اجماع میان متخصصان علوم انسانی وجود ندارد؛ لذا در تطبیق رخدادهای اخیر با مفهوم انقلاب یک اجماع نظر وجود ندارد؛ اما در بیان ویژگی های یک انقلاب در میان دیدگاه های مختلف، نکات مشترکی وجود دارد. "داشتن یک ایدئولوژی که سیمایی از آینده ای موعود و وضع مطلوب را بیان می کند" را می توان از جمله این وجوه مشترک دانست و نه گفتن قیام های اخیر به دو تفکر حاکم در سده اخیر از جمله وجوه مشترک سلبی آنها است. همچنین در میان بخش بزرگی از این قیامهای مردمی (که از قضا به تعاریف انقلاب نزدیک ترند) رویکرد اسلامی وجه مشترک ایجابی جهان بینی آنها است.
این در حالی است که متون تولید شده و موجود در تبیین انقلاب در جهان اغلب بر اساس تفکرات مادی، به ویژه اندیشه های چپ تدوین شده است و در شرایط فعلی جهان که بن بست نظریه های مادی اعم از مارکسیسم و لیبرالیسم ( و نسخه های تکمیلی آنها) امری پذیرفته شده است؛ این متون کارآیی خویش را از دست داده است.
این در حالی است که انقلاب اسلامی در ایران از هیچ یک از نظریه های انقلاب دنباله روی نمی کند و خود مسیری متفاوت را پیموده است. مسیری که با حضور یک رهبر کاریزما و متصل به پشتوانه فقه جواهری طی شده اما برای الگوگیری هنوز به متنی قابل اتکا در دیگر کشورها تبدیل نشده است. برای درک ضرورت تولید متون بومی در خصوص نظریه های انقلاب کافی است به اظهارات رییس جمهور مصر نگاهی بیاندازیم که روند انقلاب مصر را دارای تشابه با انقلاب ایران دانسته بود و یا میزان کاربرد کلمه [امام] "خمینی" و "انقلاب ایران" در اخبار مربوط به کشورهای برخاسته بر اساس بیداری اسلامی را رصد نماییم.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در خردادماه 1358 با تکیه بر آیه شریفه "ولاَ تَهِنُوا ولاَ تَحْزَنُوا وَ أَنتُمُ الْأَعلَونَ إنْ کُنْتُم مُؤمِنینَ" (نه سستی کنید و نه محزون باشید، اگر مؤمن هستید، علو رتبه دارید و از همه بالاترید.) خاطر نشان کردند که غرب بر اساس منافع مادی به حمایت از شاه پرداخته بود و "و چون فکرها، فکر مادی بود و از ایمان اطلاع نداشتند و از خدا بیاطلاع بودند... روی قواعد عادی همین بود که آنها میگفتند؛ ما هیچ نداشتیم؛ یک مشت خالی بود؛ و آنها همه چیز داشتند. لکن قدرت ایمان آمد، و با قدرت ایمان شکست آن سدهای بزرگ را."
امام در ادامه تفسیر این آیه بر اساس شرایط روز، فرمود "اگر خدای نخواسته این ودیعه را ما از دست بدهیم، دنبالش سستی است و ضعف است؛ حزن است؛ اندوه است؛ شکست است. بخواهید که پیروز بشوید رمز پیروزی را باید حفظ کنید. رمز پیروزی ایمان بود. آن وحدت کلمه را ایمان آورد. .."
این نمونه ای از تفاوت نظریه امام در خصوص انقلاب با نظریاتی بود که نتوانست انقلاب ایران را تفسیر کند. نگاه مادی نقطه ضعف تحلیل کسانی است که سعی بر تحلیل انقلاب ایران بر اساس طبقه بندی اجتماعی، توسعه و ... داشتند. عدم شناخت به ریشه این انقلاب که ایمان بود. اما امام دو توصیه دیگر نیز داشت. نخست آنکه خود را پیروز ندانید که سستی می آورد، ما در میانه راه هستیم و دیگر اینکه این انقلاب باید صادر بشود؛ باید تفکر ما به دیگر بلا برسد.
با این وصف سهل انگاری و کم کاری در تدوین متونی بومی در تبیین انقلاب اسلامی ؛ مانعی برای تحقق گام های بعدی "انقلاب اسلامی" در فراتر از مرزهای ایران است که بر اساس نگاه امام باید از عواقب این سستی ترسید.
توفیق این خیزش بشری برای یک انقلاب و دگرگونی زمانی قرین موفقیت خواهد بود که نقشه راه مناسبی در برابر داشته باشد تا آینده ای بدتر از قبل را برای خویش رقم نزند. آنچنان که انقلاب کبیر فرانسه به زودی با ظهور پدیده ناپلئون بناپارت و بازگشت نظام سلطنتی ناکام ماند و انقلاب های پس از آن نیز هنوز نتوانسته است مردم فرانسه را به افقی امیدوار کننده رهنمون شود و موج پوچ گرایی ناشی از اگزیستانسیالیسم رهایی بخشد.
"انقلاب" یکی از لغاتی است که در بیان معنی آن اجماع میان متخصصان علوم انسانی وجود ندارد؛ لذا در تطبیق رخدادهای اخیر با مفهوم انقلاب یک اجماع نظر وجود ندارد؛ اما در بیان ویژگی های یک انقلاب در میان دیدگاه های مختلف، نکات مشترکی وجود دارد. "داشتن یک ایدئولوژی که سیمایی از آینده ای موعود و وضع مطلوب را بیان می کند" را می توان از جمله این وجوه مشترک دانست و نه گفتن قیام های اخیر به دو تفکر حاکم در سده اخیر از جمله وجوه مشترک سلبی آنها است. همچنین در میان بخش بزرگی از این قیامهای مردمی (که از قضا به تعاریف انقلاب نزدیک ترند) رویکرد اسلامی وجه مشترک ایجابی جهان بینی آنها است.
این در حالی است که متون تولید شده و موجود در تبیین انقلاب در جهان اغلب بر اساس تفکرات مادی، به ویژه اندیشه های چپ تدوین شده است و در شرایط فعلی جهان که بن بست نظریه های مادی اعم از مارکسیسم و لیبرالیسم ( و نسخه های تکمیلی آنها) امری پذیرفته شده است؛ این متون کارآیی خویش را از دست داده است.
این در حالی است که انقلاب اسلامی در ایران از هیچ یک از نظریه های انقلاب دنباله روی نمی کند و خود مسیری متفاوت را پیموده است. مسیری که با حضور یک رهبر کاریزما و متصل به پشتوانه فقه جواهری طی شده اما برای الگوگیری هنوز به متنی قابل اتکا در دیگر کشورها تبدیل نشده است. برای درک ضرورت تولید متون بومی در خصوص نظریه های انقلاب کافی است به اظهارات رییس جمهور مصر نگاهی بیاندازیم که روند انقلاب مصر را دارای تشابه با انقلاب ایران دانسته بود و یا میزان کاربرد کلمه [امام] "خمینی" و "انقلاب ایران" در اخبار مربوط به کشورهای برخاسته بر اساس بیداری اسلامی را رصد نماییم.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در خردادماه 1358 با تکیه بر آیه شریفه "ولاَ تَهِنُوا ولاَ تَحْزَنُوا وَ أَنتُمُ الْأَعلَونَ إنْ کُنْتُم مُؤمِنینَ" (نه سستی کنید و نه محزون باشید، اگر مؤمن هستید، علو رتبه دارید و از همه بالاترید.) خاطر نشان کردند که غرب بر اساس منافع مادی به حمایت از شاه پرداخته بود و "و چون فکرها، فکر مادی بود و از ایمان اطلاع نداشتند و از خدا بیاطلاع بودند... روی قواعد عادی همین بود که آنها میگفتند؛ ما هیچ نداشتیم؛ یک مشت خالی بود؛ و آنها همه چیز داشتند. لکن قدرت ایمان آمد، و با قدرت ایمان شکست آن سدهای بزرگ را."
امام در ادامه تفسیر این آیه بر اساس شرایط روز، فرمود "اگر خدای نخواسته این ودیعه را ما از دست بدهیم، دنبالش سستی است و ضعف است؛ حزن است؛ اندوه است؛ شکست است. بخواهید که پیروز بشوید رمز پیروزی را باید حفظ کنید. رمز پیروزی ایمان بود. آن وحدت کلمه را ایمان آورد. .."
این نمونه ای از تفاوت نظریه امام در خصوص انقلاب با نظریاتی بود که نتوانست انقلاب ایران را تفسیر کند. نگاه مادی نقطه ضعف تحلیل کسانی است که سعی بر تحلیل انقلاب ایران بر اساس طبقه بندی اجتماعی، توسعه و ... داشتند. عدم شناخت به ریشه این انقلاب که ایمان بود. اما امام دو توصیه دیگر نیز داشت. نخست آنکه خود را پیروز ندانید که سستی می آورد، ما در میانه راه هستیم و دیگر اینکه این انقلاب باید صادر بشود؛ باید تفکر ما به دیگر بلا برسد.
با این وصف سهل انگاری و کم کاری در تدوین متونی بومی در تبیین انقلاب اسلامی ؛ مانعی برای تحقق گام های بعدی "انقلاب اسلامی" در فراتر از مرزهای ایران است که بر اساس نگاه امام باید از عواقب این سستی ترسید.