ادب و هنر

پیامی که هنوز برخی سریال سازان نشنیده‌اند

ماه رحمت گذشت و کارنامه هنری سیما در رمضان المبارک 92 نیز بسته شد. طولانی شدن روزهای روزه‌داری در تابستان و زمان کمی که بعد از افطار تا نیمه شب باقی می‌ماند باعث شده است که فقط سه شبکه تلویزیونی برای این ماه مبارک سریال مناسبتی روی آنتن ببرند. اما تغییر ساعت افطار اگر در تعداد سریال‌ها تأثیر بگذارد، بعید است سهمش در میزان دیده شدن سریال‌ها تغییر کند.

ماه رحمت گذشت و کارنامه هنری سیما در رمضان المبارک 92 نیز بسته شد. طولانی شدن روزهای روزهداری در تابستان و زمان کمی که بعد از افطار تا نیمه شب باقی میماند باعث شده است که فقط سه شبکه تلویزیونی برای این ماه مبارک سریال مناسبتی روی آنتن ببرند. اما تغییر ساعت افطار اگر در تعداد سریالها تأثیر بگذارد، بعید است سهمش در میزان دیده شدن سریالها تغییر کند.

در واقع موعد افطار هر ساعتی که باشد، مجموعه پخش شده بعد از آن بیشترین اقبال را برای دیده شدن دارد. دلیل این امر هم واضح و مشخص است. جمع بودن خانواده دور سفره افطار و غالباً روشن بودن تلویزیون برای شنیدن بانگ اذان یکی از این دلایل است. اهمیت این موضوع بدان حد است که سال گذشته شایع شده بود مدیران رسانه ملی تعمداً زمان پخش یکی از سریالهای ضعیف ولی پرخرج خود را انداخته بودند به نزدیکیهای نیمه شب تا کمتر دیده شود و کمتر مورد نقد قرار بگیرد.

غرض از گفتن این مقدمه آن بود که متوجه باشیم وقتی یکی از سریالهای ماه رمضان علی رغم بیبهرهبودن از امتیاز پخش در هنگام افطار میتواند نزد مخاطبان مقبول بیفتد و نظر آنها را جلب کند، حتماً راه سختتری را پشت سر گذاشته است. اینک در بررسی کارنامه مذکور می توان گفت که مجموعه تلویزیونی «دودکش» از این مسیر عبور کرده است.

این مجموعه علی رغم اینکه ساعاتی بعد از موعد افطار پخش میشود ولی توانسته است به دل مخاطبان بنشیند و خلاف رقیب افطاری خود که با قصه تلخ و غیر واقعیاش شیرینی خرما و زولبیا را خنثی میکرد، ذائقه مردم را شیرین کند. اما دلیل موفقیت دودکش چیست؟ آیا صرف طنز بودن آن است که اگر اینچنین بود «خروس» هم باید خوش میدرخشید؟

دودکش را میتوان در دسته سریالهایی چون «پایتخت» قرار داد. پایتخت هم فقط بهخاطر درونمایه طنزش به موفقیت دست پیدا نکرده بود بلکه خاستگاه مضمونی آن دلیل به دل نشستنش بود. نزدیکی قصه پایتخت به زندگی عموم مردم ایران باعث میشد بینندگان آن را از خودشان بدانند. حکایت دودکش هم همین است.

حضور چند خانواده در کنار هم موقعیتهایی را ایجاد میکند که ممکن است هرکدام از بینندگان تجربه قرار گرفتن در برخی از آنها را داشته باشد، حال آنکه مجموعه «مادرانه» -که تناقضش از همین اسم شروع میشود- موقعیتی را به تصویر میکشد که بعید است حتی جزئی از مردم ایران هم دچار آن باشند. بگذریم از اینکه این مجموعه حتی در روایت همین ماجرای غیرمردمی و سرهم بندی روابط علّی و معلولی همین داستان تخیلی هم عاجز است.

استقبال از «دودکش» و واکنشها به «مادرانه» این توقع را ایجاد میکند که مدیران رسانه ملی ساعات پخش سریالهای ماه مبارک رمضان را با توجه به مضمون آنها تقسیم کنند؛ نه اینکه سرقفلی سریال بعد از افطار را به نام شبکه سه بزنند تا این شبکه هم سریالی تلخ را همراه با نان و پنیر و سبزی به حلق بینندگان فرو کند. بینندگانی که بینشان از کودکی که دارد روزه کله گنجشکیاش را افطار میکند وجود دارد تا نوجوان روزه اولی و میانسال و سالخورده. و در این شرایط حتی اگر والدینی هم باشند که به اهمیت تفکیک سنی سریالها مقید باشند، بعید است بتوانند سفره افطار را جدا کنند!

برگردیم به همان بحث ابتدایی نوشته. موعد افطار نقش تعیین کنندهای در دیده شدن سریالهای مناسبتی ماه رمضان دارد و سریالی که بلافاصله بعد از افطار پخش میشود روی کاغذ بیشترین بخت را برای دیده شدن نصیب خود میکند. این امر نکته مهمی است که باید مورد توجه برنامهریزان رسانه ملی قرار بگیرد.
https://shoma-weekly.ir/n2Dfx5