هنوز ماجرای پیشنهاد خلع سلاح حزب الله توسط این جریان فراموش نشده است که چگونه حاضر بودند برای خوش خدمتی به آمریکا به اسم پیوستن به wto و حذف تحریم ها اندک محور مقاومت را خورد و تعهد کنند که گروه با صلابت حزب الله را فقط به یک گروه سیاسی تزل بدهند.پیگیر اصلی این کار هم صادق خرازی بود که این روزها وی و اطرافیانش ژست حمایت از مقاومت را خوب تمرین می کنند و برای مثال در سفری که امسال به بیروت داشت در اظهار نظری بیان کرده بود که «استکبار جهانی می خواهد مقاومت را به تروریسم پیوند بزند» و یا در بخشی دیگر گفته بود «مقاومت است ستون فقرات دشمن را لرزانده است».وقتی اندکی گذشته را مرور می کنیم همین جریان چگونه حاضر بود برای همنشینی با سردسته همان استکبار جهانی ذلیلانه محور مقاومت را نابود کند و هرچه برای این کار شوم تلاش کرد به در بسته خورد تا جایی که محمدجواد ظریف در توصیف طرح مذکور می‌گوید: «مؤلفه‌های مهمی برای ایران در آن طرح وجود داشت، یعنی مؤلفه احترام متقابل». وی ادامه می‌دهد: «امریکایی‌ها در پاسخ به طرحی که تلاش هوشمندانه جهت رفع تمام موارد نگرانی دوجانبه بود، آن را به سادگی نادیده گرفتند.»
این روز ها دوباره همان جریان در مقابل پرونده FATF سکوت کرده یا این که چشم بسته حمایت می کند مثلا پزشکیان که در حال حاضر نایب رییس مجلس از جنس اصلاح طلبان است ابتدا اعتراف می کند که از این طرح مهم چیزی سر در نمی آورد اما بعد سریع از آن حمایت می کند.
جدای افشای فعالیت های مالی و بانکی کشور و ارائه آن به سیستم های جاسوسی و امنیتی غرب بخصوص آمریکا یکی از موضوعات مهم این طرح جلوگیری از معامله بانکی با گروه های تروریستی است اما تعریف کاملی از تروریست مورد توافق نیست .مثلا همان استکبار جهانی گروه های همچون حزب الله لبنان را در گروه تروریستی می گنجاند اما گروهک داعش دهه 60 ایران یعنی منافقین را از آن لیست حذف می کند.از طرفی هم معامله با شرکت یا گروه های تحریم شده ممنوع می شود یعنی بانک های داخلی ایران دیگر نمی توانند حتی در داخل کشور به تحریم شدگان غرب همچون افراد و نهادهایی مثل صداوسیما، برخی دانشگاه ها، بنیاد شهید، سپاه و صنایع موشکی و ... سرویس دهند این گونه است که خود تحریمی توسط خود نظام بانکی ایران شکل می گیرد.
سخت ساده لوحی است که طرح FATF را ضربه مستقیم به امنیت و اقتصاد کشور ندانیم اما چرا باید جریانی از اصلاحات باید در خصوص این خطر امنیتی سکوت کند و حتی در بسیاری از اوقات از آن حمایت کند؟ چرا رسانه های همین جریان به جای بررسی صحیح این پیمان و خطرات آن بیشتر به دنبال توجیه هستند؟ مگر منافع ملی کل نظام در خطر نیست؟
شاید این سکوت و حمایت در راستای تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران باشد . چرا که جریان همراه فتنه جولان خود را در تضعیف آن می بینند.آنها در گذشته مانند ایام فتنه 88 با ارسال نامه به غرب به جهت درخواست عاجزانه تحریم ملت ثابت کرده بودند که برای وصال به اهداف خود نظیر غرب دوستی حاضر به انجام هرگونه کار ذلیلانه ای و خیانت گونه هستند و شاید بی جهت نیست که مقامات اسراییل اصلاح طلبان را نماینده و از سرمایه های خود در ایران می دانند.