نگاه

پشت پرده تخریب اولین شهدای نهضت امام(ره) چیست؟

دستور امام به استقرار شهید عراقی و مرحوم عسکراولادی در نوفل لوشاتو به عنوان امین ایشان، نظر مثبت امام به قرار گرفتن فرزند شهید امانی در جایگاه مراسم بازگشت امام به وطن در بهشت زهرا، اعطای مکرر حکم به حلقه اول اعضای موثر شاخه نظامی موتلفه و... نشان از آن دارد که امام اگرچه با رفتار گروه‌های مسلحانه الگو گرفته از چریک‌های چپ مخالف بودند؛ اما با عملکرد موتلفه اسلامی که با دقت به مبانی دینی انجام شده بود، نه تنها مخالفتی نداشته‌اند. بلکه این اعتماد چنان ادامه یافته بود که حساسترین سنگر‌ها را به آن‌ها سپرده و در حمایت علنی از آن‌ها ملاحظه‌ای نداشته‌اند.

محمد علی امانی- از لحظه بازگشت حضرت امام خمینی (ره) به میهن که قرار بود فرزند شهید امانی خیر مقدم خانواده شهدا را به امام شهدا بگوید تا همینک، بارها شاهد آن بودهایم که گروههایی از سر

کماطلاعی و یا غرض ورزی سعی بر کمرنگ کردن، مخدوش کردن و وارونه کردن چهره شهدای موتلفه اسلامی داشتهاند. تا آنجا که به تازگی کتابی توسط یکی از نهادهای رسمی جمهوری اسلامی منتشر گردیده که مدعی شده است شهید محمد بخارایی عضو نهضت آزادی بوده و موتلفه اسلامی برنامه ریز اجرای حکم الهی برای عامل تبعید امام و پشتیبان اصلی کاپیتولاسیون نبوده است و یا حتی تا جایی که برخلاف همه اسناد موجود ادعا شده که این عملیات فاقد فتوا (حتی از سوی آیت الله میلانی) بوده است و...

حتی اگر از همه اسناد موجود نیز صرف نظر کنیم، سیره عملی امام(ره) به تنهایی کافی است که نظر ایشان را درباره این اقدام بدانیم. نزدیکان امام(ره) از قول فرزند شهیدشان به صورت مکرر نقل کردهاند که امام وقتی برخی در بورسای ترکیه به دیدن ایشان رفته بودند، فرمودند بجای آمدن به اینجا کاری کنید که این جوانها را اعدام نکنند و نیز نقل کردهاند که امام همه روزه چندین بار برای این عزیزان دعا میکردند و نیز در
نوفل
لوشاتو با دیدن یاران آزاد شده خویش از زندان ناشی از این عملیات، عواطفی نشان میدهند که همه حاضران در دفتر خویش را متحیر میسازند.

نکته دیگر آنکه اسناد ساواک و کتب تاریخ شفاهی، چهرههای متعلق به جریانهای رقیب موتلفه اسلامی نیز گواه مراجعه شهید اندرزگو در نجف به محضر امام و کسب رهنمود از محضر ایشان حتی در جزییات مبارزه مسلحانه وی است؛ در حالی که شهرت اصلی وی به دلیل حضور در «عملیات بدر» علیه منصور و فرار از چنگ دستگاه اطلاعاتی ساواک بود.

دستور امام به استقرار شهید عراقی و مرحوم عسکراولادی در نوفل لوشاتو به عنوان امین ایشان، نظر مثبت امام به قرار گرفتن فرزند شهید امانی در جایگاه مراسم بازگشت امام به وطن در بهشت زهرا، اعطای مکرر حکم به حلقه اول اعضای موثر شاخه نظامی موتلفه و... نشان از آن دارد که امام اگرچه با رفتار گروههای مسلحانه الگو گرفته از چریکهای چپ مخالف بودند؛ اما با عملکرد موتلفه اسلامی که با دقت به مبانی دینی انجام شده بود، نه تنها مخالفتی نداشتهاند. بلکه این اعتماد چنان ادامه یافته بود که حساسترین سنگرها را به آنها سپرده و در حمایت علنی از آنها ملاحظهای نداشتهاند.

همچنین در برخی تاریخ سازیهای اخیر مدعی مخالفت شهید بهشتی میشوند…

در حالی که او به صراحت در مراسم شهید عراقی از کسب تکلیف شرعی موتلفه در این عملیات سخن میگوید و بر عدم خروج موتلفه از خط فقاهت گواهی میدهد؛ میتوان نتیجه گرفت که این حرکت جعل تاریخی با اهدافی دیگر رخ میدهد. در حالی که رهبر معظم انقلاب فرمودند که «این شهدای چهارگانه (امانی، هرندی، نیکنژاد، بخارایی) که جناب آقای عسکراولادی از این بزرگواران یاد کردند... ستارگان و برجستگانی بودند که در راه خدا رفتند. راهی را انتخاب کردند و نتیجه این شد که مشاهده میکنید یعنی حاکمیت اسلام در دوران سیطره کفر و استکبار بر عالم چیزی که به افسانه شبیه است.» تخریب آنها چه هدفی را دنبال می کند؟ برای یافتن سرنخ این جریان کافی است به یاد آوریم‌‌ همان شیخ ساده لوحی که به گواهی اسناد ساواک روزگار همراهی اش با بنیانگذار کبیر انقلاب از سهم مبارک امام به شهید اندرزگو برای ادامه فعالیتش کمک میکرد، پس از تغییر مسیر ار جاده انقلاب اسلامی، اولین حمله کننده به شهدای موتلفه اسلامی گشته و با مغلطه، اقدام آنها را فتک و بر خلاف مبانی اسلام جلوه میدهد. اما این پاسخ پرسش دیگری را پدید میآورد که این جریانات چرا از موتلفه چنین احساس خطری میکنند که به دروغ گویی تاریخی روی آوردهاند؟

https://shoma-weekly.ir/mKdZer