نگاه

پروژه "بالُن در حال سقوط"

"عملیات روانی"یعنی ،تکنیک جابجایی ذهن به نفع مقاصد خاص ویکی از عناصر مهم عملیات روانی،ایجاد تغییر در"الگوهای رفتاری"جامعه با عنصر"فریب"است،وکارکرد این سیستم درحوزه جنگ نرم این خواهدبود که جامعه وافکارعمومی نسبت به یک موضوعی یا عملی که باید" واکنش منفی "نشان دهد ،با دست سازی سیستم فکری درفاز عملیات روانی ،ضمن تغییر جهت،"واکنش مثبت" نشان می دهد .
میثم معافی- "عملیات روانی"یعنی ،تکنیک جابجایی ذهن به نفع مقاصد خاص ویکی از عناصر مهم عملیات روانی،ایجاد تغییر در"الگوهای رفتاری"جامعه با عنصر"فریب"است،وکارکرد این سیستم درحوزه جنگ نرم این خواهدبود که جامعه وافکارعمومی نسبت به یک موضوعی یا عملی که باید" واکنش منفی "نشان دهد ،با دست سازی سیستم فکری درفاز عملیات روانی ،ضمن تغییر جهت،"واکنش مثبت" نشان می دهد .

-در روش"فریب"به عنوان یکی از رایج ترین عناصر عملیات روانی،سعی برآنست که برای مخاطب(افکارعمومی) در راستای خواسته های مورد نظر،"درک غلط"ایجاد شود وبعد باتوجه به درک غیرواقعی،الگوهای رفتاری جامعه براحتی جابجا می گردد.

-چند مثال بارز برای درک مفهوم:

1)چند رژیم مستکبر وزورگو در جهان مثل آمریکا وانگلیس را معادل "دنیا"معرفی کردن، یا آنها را معادل "جامعه جهانی"دانستن،یک عملیات فریب برای تخریب والقاء این "درک غیرواقعی"به افکارعمومی است که حامیان مبارزه با چندکشوراستعمارگر درحقیقت همان کسانی هستند که با"دنیا"ویا با"جامعه جهانی"سرجنگ دارند.

-یا می خواهد این "درک غیرواقعی"را درافکارعمومی ایجاد کند که این چندکشور زورگو،معادل "جهان"است وهرکس می خواهد "جهانی"شود باید "اعتماد "آنان را کسب نمایدوهرکس"بر"آنان باشد ،یعنی"جهانی"نیست وبا "جهان"مشکل دارد.

2) -حسین مرعشی(سخنگوی حزب کارگزاران):بزرگترین موفقیت دولت تدبیر،دراین چندماه این بود که جلوی"جنگ"راگرفت.

-داریوش قنبری(نماینده سابق مجلس-اصلاح طلب):کشور در شرایط دوراهی "جنگ" و"مذاکره"بود واگر مذاکره نمی کردیم،دچار شرایط "صدام"می شدیم.

*این جملات دو پیام را به مخاطب(افکارعمومی)القاء می کند:

الف):توان استراتژیک جمهوری اسلامی به عنوان ابرقدرت منطقه ای را با ظرفیت کوکتل مولوتفی عراق دوران صدارت صدام، درغالب کوچک نمایی ظرفیت ایران وبزرگ نمایی دشمن ،مقایسه نمود

ب):در غالب یک عملیات فریب با جابجایی اذهان عمومی ،بنادارد جلوی "واکنش منفی"با القاء "درک غیر واقعی" وکاذب یعنی فاجعه ای جعلی به نام احتمال یا حتمی بودن وقوع"جنگ"را بگیرد. واین طور پروژه"بالن درحال سقوط"را برای کشور وملت کلیدبزند که:شرایط کشور،مثل یک "بالُن درحال سقوط"آنهم بدلیل سنگینی باراست وبرای نجات جان (جامعه)،لاجرم می باید از برخی لوازم مورد نیاز(حقوق هسته ای ،امنیت ملی و...)صرف نظر وآنرا به منظور "سبک سازی"بالن (کشور)فدا وساقط نماید.

-هنگامی که چنین پروژه ای درحوزه "امنیت ملی" یا" دیپلماسی" ویا حتی درحوزه "اقتصاد" درغالب یک عملیات روانی در افکار عمومی "جانمایی"شد،آنگاه "وادادگی"،"عقب نشینی"،"تسلیم"نه تنها باعث واکنش منفی جامعه نمی شود، بلکه افکارعمومی با انداختن یک "آویزِ پر از گُل"مثل یک قهرمان از وادادگان،عقب نشینان وتسلیم شدگان استقبال خواهدکرد ویاحتی تا جائیکه "تعلیق"برخی حقوق و"پلمپ"برخی منافع راهبردی،دراین شرایط میتواند یک "موفقیت بزرگ"تلقی وبرای آن"جشن گرفت، آنچه که امروز می بینیم که برخی ها "عقبرانی راهبردی"در مقابل دشمن را نه تنها امری مذموم نمی دانند بلکه آنرا هوشمندانه ترین تکنیک مدیریت در شرایط اظطرار معرفی می نمایند واین انتظار وطلب را از جامعه دارند که باید به آنها پاداش دهند ،چرا که آنها با درک شرایط کشورو"شناخت دنیا"،جلوی "خنجرکشی وچاقوکشی" دیپلماتیک دولت گذشته با(به اصطلاح)" جامعه جهانی" را سَد کرده واز یک فاجعه جنگی جلوگیری نمود.

- وبراستی چرا "خودروی مدیریت"برخی ها فقط یک دنده دارد وآنهم"دنده عقب".

مدرس دانشگاه

https://shoma-weekly.ir/Z4AIpN