بدون تردید اگر حمایت بی بدیل روحانیت از جریان نخبه گرایانه و روشنفکرانه ملیشدن صنعت نفت نبود این نهضت هیچ گاه نمیتوانست به پایگاه اجتماعی قابل اعتنایی دست پیدا کند و به صورت یک جنبش همهگیر درآید. همانگونه که وقتی روحانیت چتر حمایتی خود را از روی این جریان کنار کشید، ملی شدن صنعت نفت و دولت مصدق روبه قهقرا رفت. تاریخ معاصر ایران در حوادث مختلف همواره حکایت از نوعی اعتماد میان مردم و نهاد روحانیت دارد که هیچ جریان سیاسی و فرهنگی دیگری نتوانسته حتی بخشی از این اعتماد را به خود جلب کند.انکار این اعتماد و اعتقاد از سوی روشنفکران وابسته دو جنبش مشروطه و نهضت ملی را به شکست کشاند. اما به فضل الهی در نهضت امامخمینی(ره) پیوند روحانیت و مردم کاری کارستان کرد و جلوی تکرار شکست جنبشهای صدساله اخیر در ایران را گرفت.
صالح اسکندری - آسیبشناسی نهضتهای صد ساله اخیر ایران نشان میدهد یکی از مهمترین آسیبها، شکاف بین رهبران نهضت، مطالبات واقعی مردم و همچنین فقدان فهم مشترک از روحیه اسلام خواهی ملت ایران بوده است که متاثر از عوامل مختلفی همچون قلب ماهیت اهداف نهضت، اختلافات رهبران، نا امیدی مردم و... شکل می گرفت و زمینه شکست بطئی و مزمن یک جنبش مردمی را فراهم می کرد. مسئله ملی شدن صنعت نفت در سال 1329 به رهبری مصدق و جبهه ملی اوج گرفت اما تنها زمانی که مرحوم آیتالله کاشانی از تبعید به ایران بازگشت و از شعار ملی شدن صنعت نفت حمایت کرد، این نهضت پایگاه اجتماعی قابل اعتنایی را پیدا کرد. اهمیت نقش و وزن سیاسی آیتالله کاشانی به آن حد بود که در خرداد 1329 دکتر مصدق شخصا پیام او را در مجلس قرائت کرد. علاوه بر آیتالله کاشانی تنی چند از علمای برجسته نظیر آیتالله العظمی خوانساری از مراجع ثلاث قم، آیتالله بهاءالدین محلاتی، آیتالله زنجانی، آیتالله فیروزآبادی، آیتالله عباسعلی شاهرودی، آیتالله سیدحسن چهار سوقی، آیتالله شیخ باقر رسولی، آیتالله سیدمحمود روحانی قمی، آیتالله شیخ محمدرضا کلباسی، آیتالله حاج شیخ محمدی نجفی، آیتالله فقیه سبزواری و علی الخصوص فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی نیز از نهضت ملی شدن صنعت نفت حمایت کردند و هر روز پایگاه اجتماعی این نهضت گسترش می یافت. اگرچه برخی معتقدند که آیتالله بروجردی به عنوان نهاد مرجعیت به همراه بدنه اصلی روحانیت وارد جریان ملی شدن صنعت نفت نشد اما نباید از نظر دور داشت که این جریان به طور ضمنی و آشکار مورد تائید ایشان بود. آیتالله بروجردی در نامهای به علمای تهران نوشت که نباید با این حرکت مخالفت کنند.
بدون تردید اگر حمایت بی بدیل روحانیت از جریان نخبه گرایانه و روشنفکرانه ملیشدن صنعت نفت نبود این نهضت هیچ گاه نمیتوانست به پایگاه اجتماعی قابل اعتنایی دست پیدا کند و به صورت یک جنبش همهگیر درآید. همانگونه که وقتی روحانیت چتر حمایتی خود را از روی این جریان کنار کشید، ملی شدن صنعت نفت و دولت مصدق روبه قهقرا رفت. تاریخ معاصر ایران در حوادث مختلف همواره حکایت از نوعی اعتماد میان مردم و نهاد روحانیت دارد که هیچ جریان سیاسی و فرهنگی دیگری نتوانسته حتی بخشی از این اعتماد را به خود جلب کند.انکار این اعتماد و اعتقاد از سوی روشنفکران وابسته دو جنبش مشروطه و نهضت ملی را به شکست کشاند. اما به فضل الهی در نهضت امامخمینی(ره) پیوند روحانیت و مردم کاری کارستان کرد و جلوی تکرار شکست جنبشهای صدساله اخیر در ایران را گرفت.
بدون تردید اگر حمایت بی بدیل روحانیت از جریان نخبه گرایانه و روشنفکرانه ملیشدن صنعت نفت نبود این نهضت هیچ گاه نمیتوانست به پایگاه اجتماعی قابل اعتنایی دست پیدا کند و به صورت یک جنبش همهگیر درآید. همانگونه که وقتی روحانیت چتر حمایتی خود را از روی این جریان کنار کشید، ملی شدن صنعت نفت و دولت مصدق روبه قهقرا رفت. تاریخ معاصر ایران در حوادث مختلف همواره حکایت از نوعی اعتماد میان مردم و نهاد روحانیت دارد که هیچ جریان سیاسی و فرهنگی دیگری نتوانسته حتی بخشی از این اعتماد را به خود جلب کند.انکار این اعتماد و اعتقاد از سوی روشنفکران وابسته دو جنبش مشروطه و نهضت ملی را به شکست کشاند. اما به فضل الهی در نهضت امامخمینی(ره) پیوند روحانیت و مردم کاری کارستان کرد و جلوی تکرار شکست جنبشهای صدساله اخیر در ایران را گرفت.