این اثر با سادگی تمام توانست خیلی از مفاهیم کمرنگ در عرصه تلویزیون و خانوادههای ایرانی را پر رنگ کند. از این دست موارد در این فیلم بسیار دیده میشد. که از آن جمله میتوان به چند مورد اشاره کرد:
1-تاکید بر صحبت نکردن با تلفن همراه و جریمه شدن راننده استفاده کننده نقی در ماشین در حال حرکت.
2-استفاده از پسوند جان در هنگام صدا کرد اسامی همسر؛ در مورد نقی، هما، فهیمه و بهبود.
3- اعتراض نقی به موسیقی غربی و پیامک بازی و لباسهای غربی ارسطو .
4-نشان دادن وضوی جبیره اوس موسی.
5- نشان دادن نماز خواندن و اعتقادات مذهبی بازیگران، اوس موسی و ارسطو.
6- انتقاد از شیوه برگزاری چهارشنبه آخر سال و تاکید بر معنای منفی آن در عرصه بینالمللی و مشکلات آن در میزبانی از یک مهمان خارجی و قفل کردن در منزل همسر اوس موسی.
و نکته آخری که شاید به راحتی نمیتوان از آن گذشت، سخنان چند دقیقهای بهبود در مراسم رونمایی از پیراهن تیم ملی بود. تاثیر سخنان یک محیطبان معمولی و اشاره به این نکته که ۱۱۷ نفر از محیطبانان کشور شهید شدند و چندین نفر توسط شکارچیان و یا به دلیل استفاده از ماشینآلات مستهلک از کارافتاده شدند و تنها سنگینی تفنگ را بر دوششان احساس میکنند و جرات استفاده از آن را ندارند. شاید اشاره به چنین صحبتهایی در هیچ جای دیگر ممکن نبود.
اما در این بین برخی از موارد هم محل اشکال بود، از جمله:
توهم داشتن، بیدست و پا بودن وگرسنگی همیشگی بابا پنجعلی به عنوان پدر خانواده مناسب به نظر نمیرسید.
سادگی بیش از حد مردم محلی در مواجهه با وقایع مختلف.
حضور شرکتهای تبلیغاتی به عنوان اسپانسر که تقریبا دو قسمت این سریال به طور کامل به معرفی اسپانسرها و همکاران این مجموعه پرداخت.
با اینکه میتوان گفت شرکت اطلس مال و مجموعه برج میلاد در ظاهر اسپانسرهای بیضرری بودهاند، ولی اگر همین نوع تعامل و استفاده از اسپانسر به دعب تبدیل شود، با عنایت به اینکه شوراهای نظارتی همیشه درگیریهای زیادی دارند، عملا کنترل این پدیده با این موضع سخت به نظر میرسد.