نگاه

پاشنه آشیلی برای اقتدار آمریکا

تأکید امام خامنه ای به کلید واژه‌هایی همچون «ابزار رسانه»، «اقتصاد ملی»، «مأیوس نشدن» و تبیین گام‌های سه گانه «شناسایی دشمن»، «اعتمادبه‌نفس و عزم در ایستادگی» و «شناخت حوزه و عرصه تهاجم» نشان می‌دهد این سخنرانی را همه ما - خاصه اصلی ترین مخاطب این سخنرانی که جوانان بودند- باید همانند کالک‌های عملیاتی فراروی خودمان قرار دهیم و خروج از خمودگی و بی‌عملی را در دستور اقدام فوری قرار دهیم

محمدمهدی اسلامی- آیا قدرت آمریکا رو به زوال است؟ این پرسش در چند دهه اخیر یکی از دغدغههای اصلی اندیشمندان روابط بین الملل بوده است. نتایج رویاروییهای نظامی در دوره جنگ سرد ، به ویژه تغییر روند جنگ ویتنام با انتشار یک عکس در اول فوریه سال ۱۹۶۸، بسیاری از نظریه پردازان غربی را متوجه این امر ساخت که همواره دارا بودن بیشترین مقدار منابع مادی و پیشگامی در قدرت نظامی، معادل برتری ، پیروزی و حصول امنیت نیست. چه بسا کاربرد قدرت نظامی به منظور مقابله با برخی تهدیدات و دست یابی به امینت، به ضد خود تبدیل شود.

این باور در مطالعه چگونگی تغییرات قدرت در عرصه جهان و صعود کشورهایی که رتبه بالای قدرت نظامی را دارا نیستند، این نگرانی را در میان اندیشمندان آمریکایی پدید آورد که قدرت آمریکا رو به زوال است.

جوزف نای (Joseph Nye) که از دهه هفتاد میلادی درگیر این پرسش بود و بر ناکارآمدی مواجهه نظامی متمرکز شده بود، در دهه 90 مفهوم جدیدی را وارد ادبیات آمریکا کرد: «قدرت نرم» وی معتقد است که فرهنگ آمریکایی باید با جاذبه بالا یکی از ستونهای قدرت آمریکا و یکی از مهمترین ابزارهای نفوذ قدرت آن کشور در صحنه بینالمللی باشد.

نای در سال ۲۰۰۴ کتاب «قدرت نرم: ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی» را منتشر نمود و استدلات مربوط به قدرت نرم را در متن شکلگیری سیاست خارجی آمریکا پس از حملات یازده سپتامبر و به خصوص جنگ عراق مورد بررسی قرار داده است. از نظر نای موفقیت در سیاستهای جهانی مستلزم استفاده از قدرت نرم به همراه قدرت سخت میباشد. به نظر نای آمریکا در صورتی قادر به تسلط بر دیگران خواهد بود که با کمک به کمپانیها، بنیادها، دانشگاهها و نهادهای جامعه مدنیاش بتواند در اعمال قدرت نرم از دیگران پیشی بگیرد، در این میان فرهنگ، ایدهها و ارزشهای آمریکایی در جذب حامیان و متحدان برای واشنگتن بسیار مهم میباشد.

نای با تمایزگذاری میان سه نوع قدرت نظامی، اقتصادی و نرم بر این نظر است که در عصر اطلاعات قدرت نرم در حال تبدیل شدن به قدرتی مهمتر در سیاستهای جهانی میباشد.وی سه منبع اصلی برای قدرت نرم تعریف کرده است: فرهنگ، ایدههای سیاسی و سیاست خارجی. او برای شکلگیری دیپلماسی عمومی ارزش زیادی قائل است و ابعاد این دیپلماسی را شامل ارتباطات روزانه، ارتباطات استراتژیک، روابط پایدار با افراد تاثیرگذار از طریق سمینارها، کنفرانسهای مبادلات، دسترسی به رسانهها میداند. به نظر نای هر سه بعد یاد شده در دیپلماسی عمومی نقش اساسی در کمک به ایجاد تصویری جذاب از یک کشور بازی کرده و در بهبود چشمانداز کسب نتایج مطلوب برای آن کشور تاثیرگذار میباشد. او با اشاره به افزایش آمریکاستیزی در جهان در چند سال گذشته، آن را هزینههایی ناشی از نادیده گرفتن اهمیت قدرت نرم توسط آمریکا دانست و برای بهبود توان قدرت نرم آمریکا توصیههایی ارائه کرد. جوزف نای نظریه خود را با اصطلاح «قدرت هوشمند» بهبود بخشید که ناظر به استفاده همزمان از قدرت نرم و سخت بود. «قدرت در عصر جهانی اطلاعات، بیش از هر زمان دیگری، یک بخش نرم جاذبه را در بر میگیرد و از یک بخش سخت تهدید و تطمیع نیز برخوردار است و تنها یکی از آنها را شامل نمیشود. قدرت سخت ما تهاجم شوروی را متنفی ساخت، اما این قدرت نرم ما بود که اصول کمونیسم را در پس پرده آهنی نگاه داشت.» این تئوریسین جنگ نرم و دیپلماسی عمومی در تاریخ 10 خرداد 1389 در جلسه آغازین پارلمانی شورای انگلستان با عنوان «قدرت نرم و دیپلماسی عمومی در قرن 21» سخنانی را ایراد کرد و در آن کاربردهای بهره گیری از قدرت هوشمند مقابل جمهوری اسلامی ایران را نیز تشریح کرد که این بخش مورد توجه نمایندگان حاضر قرار گرفت؛ پرسش و پاسخهایی که نشان میداد ایران یکی از نقاط اصلی نگرانی غرب در خصوص دغدغه احتمال افول قدرت آمریکا و متحدانش است.

جوزف نای در آن سخنرانی تصریح کرد «وقتی سخن از «قلبها و اذهان» خیل کثیری از مردم است، قدرت نرم به کار گرفته خواهد شد. در آن حال نیروی جنگی قدرت هوشمند به دیپلماسی عمومی هوشمندانه نیاز خواهد داشت. دیپلماسی عمومی هوشمند به نوبه خود به درک اهمیت اعتبار و انتقاد از خود و نقش جامعه مدنی در تولید این نوع از قدرت، نیازمند است. قدرت نرم بر درک ذهنیت دیگران تکیه دارد. بهترین دیپلماسی عمومی، آن است که به یک خیابان دو طرفه شبیه باشد.»

این همان رویکردی بود که دولت اوباما با تکیه به آن سعی بر چالش کشیدن ایران داشت. حال اگر از این دریچه، سخنان امام خامنهای در سالیان گذشته را بازخوانی کنیم؛ به خوبی در خواهیم یافت که رهبری جمهوری اسلامی ایران بهترین شناخت را از ترفند حریف داشته و کاربردی ترین روشها را برای پیروزی بر آن به کار برده است. تقویت قدرت دفاعی (قدرت سخت) در کنار اهمیت قائل شدن به اقناع عمومی بمثابه مهم ترین بخش قدرت نرم، حتی به بهای عبور از خط قرمزهایی همچون مذاکره با آمریکا موجب اقتدار امروز ایران و رفتار خارج از انتظار ترامپ در پشت پا زدن به همه معاهدات بین المللی و حتی نادیده گرفتن اعتبار دادگاه لاهه شده است.

سه محور سخنرانی امام خامنهای در همایش بزرگ اقتدار عاشورایی بسیج که متوجه «عظمت ایران»، «اقتدار جمهوری اسلامی» و «شکست ناپذیری ملت ایران» بود؛ سه ستون قدرت نرم کشورمان را شامل میشد. تأکید ایشان به کلید واژههایی همچون «ابزار رسانه»، «اقتصاد ملی»، «مأیوس نشدن» و تبیین گامهای سه گانه «شناسایی دشمن»، «اعتمادبهنفس و عزم در ایستادگی» و «شناخت حوزه و عرصه تهاجم» نشان میدهد این سخنرانی را همه ما - خاصه اصلی ترین مخاطب این سخنرانی که جوانان بودند- باید همانند کالکهای عملیاتی فراروی خودمان قرار دهیم و خروج از خمودگی و بیعملی را در دستور اقدام فوری قرار دهیم؛ اقدامی که میتوان پاسخ پرسش اول یادداشت را مثبت کند.
https://shoma-weekly.ir/te073n