رویداد مذکور با اصرار دولت احمدینژاد و سپس دولت آقای روحانی برای مذاکره و توافق هستهای و اظهار عدم خوشبینی ولی امر مسلمین شروع شد.
دولت روحانی خیلی خوشبین بود و تصور داشت اروپا و آمریکا به نگاه نرم دولت وی، و موضوع برد-برد در این مذاکره توجه کرده و مشکل تحریم و همه کارشکنیها را پایان خواهد داد.
دولت و تیم مذاکره کننده با همه حمایتها به صحنه آمدند و هنگامی که برجام به امضا رسید، سر از پا نشناختند و آن را فتح الفتوح نامیدند اما پس از مدتی متوجه چهره کریه غرب در پس خندهها و سخنان دلگرم کننده شدند و امروز با تمدید تحریمهای ۱۰ ساله توسط آمریکا، نمیدانند چگونه باید مواضع و تحلیل های غلط خود را تصحیح کنند.
در این مدت عدهای هم به انگیزههای سیاسی و جناحی و گاه قدرتطلبی و بعضی هم از روی صداقت، برجام را ترکمنچای خواندند و حتی پس از امضای توافق گریه کردند که دیدید چه خاکی بر سرمان شد.
آنها اکنون که آمریکاییها در دو مجلس سنا و نمایندگان با اتفاق آراء جمهوریخواه و دموکرات، تحریم ۱۰ ساله «ایسا» را تصویب کردهاند، ماندهاند چه بگویند؟ آیا جشن بگیرند که، بزعم آنها، این قرارداد ترکمنچای گونه نقض شده است؟ یا به آمریکا حمله کنند که چرا اقدامی انجامی دادی که برجام منجر به شکست شود؟ این افراد اصولا چه پاسخی دارند بدهند که اگر برجام انقدر برای ایران منفی بود و بنفع آمریکا و غرب تمام شد، چرا پس از یک سال و نیم آمریکاییها اینگونه ضد آن را تصویب میکنند و اروپاییها به آن عمل نمینمایند؟
اما تحلیل صحیح چیست؟
دو طرف مذاکره و قرارداد در اشتباه بودند. طرف ایرانی تصورات خام داشت و طرف غربی خیالات میکرد که با برجام، ایران را در موضع انفعال برده و جمهوری اسلامی همه خواستههای آمریکا و غرب را قبول میکند و آنها میتوانند از راه برجام توطئههای خود را اجرا کنند.
امروز طرف ایرانی فهمیده است که آمریکا و غربیها در پی سلطهگری و استعمار استکباری هستند و عهد و پیمان و امضا و قرارداد برای آنها در برابر منافع سلطهگرانه و استکباریشان ارزشی ندارند.
آمریکاییها راه بازگشت خود از خطاهای گذشته را افزایش تحریم و فشار بر ایران دانستهاند اما بشدت خطا و اشتباه میکنند.
مصوبات دو مجلس آمریکا که به اتفاق آراء تصویب شده به علت آنست که متوجه شدهاند خطا کردهاند و دربرابر تدبیر ولی امر مسلمین و دلسوزان انقلاب اسلامی شکست خوردهاند و حالا از شدت عصبانیت حتی توجیهات سیاسی و رعایت آبروی خود را هم از یاد بردهاند.
این سیاست غلط بعید است بجایی برسد و به نظر میآید اگر ادامه دهند ضربه سنگینتری را متحمل خواهند شد.
دولت آقای روحانی هم هنوز نمیداند چه باید بکند؟ ولی به هرحال ناچار است راهی بیابد چراکه نمیتواند موضع ملایم در پیش بگیرد و همانند گذشته با طرف غربی مدارا کند.
من در گیر و دار مذاکرات هستهای به آقای دکتر نهاوندیان گفتم که شما برای دوران پسابرجام آماده باشید تا اگر غربیها برجام را امضا و به تعهدات خود عمل کردند بدانید که چه باید بکنید؟ و اگر امضا نکردند و یا امضا کردند و تعهداتشان را عملی نساختند آمادگی داشته باشید و بدانید چگونه مقابله به مثل کنید.
گفتند فکرش را داریم میکنیم!
امیدوارم که آن فکرها و تدابیر بتواند دولت روحانی را از این مشکل و بن بست بسلامت بگذارند.
آنچه اهمیت دارد موضعگیری ما نسبت به نقض تعهدات از سوی آمریکاییها در پسابرجام است. باید بدانیم با ادامه سیاستهای خصمانه آمریکا چگونه برخود کنیم و از طرفی باید به سیاست اروپاییها که یکی به نعل میزنند و یکی به میخ آگاه باشیم زیرا اروپاییها بهرحال هوای آمریکا را بیشتر دارند.
نظر بنده در این مساله این است؛
برای ایران ترامپ و هیلاری فرقی نمیکند. تمدید تحریمهای ۱۰ ساله ادامه همان ۳۰ سال تحریم «داماتو» است که اگرچه مزاحمتی ایجاد کرده و میکند ولی با تدبیر میتواند فرصتی هم در آن یافته شود. باید از این فرصت استفاده مطلوب داشته باشیم.
نقض برجام از سوی آمریکاییها را با ارتقا و تقویت دانش صلحآمیز هستهای پاسخ دهیم و بگونهای اقدام کنیم که صنعت هستهای صلح آمیزمان جایگاه قبلی و رشد و پیشرفت مطلوب خود را بدست آورد.
نقض پیمان، تخلف و بیاعتنایی به امضای جهانی توسط آمریکا و همدستانش را با صدای بلند، منطقی و مستدل برای جهانیان بیان کنیم.
تکلیفمان را با اروپاییها مشخص سازیم؛ آن دسته از کشورهای اروپایی که با ایران گامی راه آمدند را تشویق و با آنهایی که کارشکنی کردند با تدبیر برخورد کنیم.
در داخل کشور نیز نیروهای علاقه مند به غرب و مسئولینی که سیاستهای غلط آنها تاکنون آشکار شده است را کنار بگذاریم.
سیاست قاطع، جامع و محکمی را در اداره امور کشور با توجه به تغییر ریاست جمهوری آمریکا و اجرای تحریمهای ۱۰ ساله اتخاذ کنیم»