نصر عزیزی- در سالروز شهادت شهید مظلوم بهشتی و یارانش و همچنین ترور نافرجام مقام معظم رهبری که بدست سازمان منافقین و با هماهنگی سردمداران کفر و جبهه نفاق اتفاق افتاد، بازخوانی چهره منافقان در شرایط فعلی ضرورتی اجتناب ناپذیر است:
واقعیت این است که عداوت و دشمنی و کینهتوزی جبهه نفاق با جمهوری اسلامی پایانی نداشته و کماکان به انحاء مختلف ادامه داشته و خواهد داشت. در دهه شصت راهبرد این جبهه تلاش برای ورود به حاکمیت و تثبیت خود در نهادهای مؤثر نظام بود. تصور جبهه نفاق آن بوده که نظام اقتدار لازم و عدّه و عده حاکمیتی را ندارد به همین دلیل همگام با طراحی نفاق سیاسی و نفاق اجتماعی و تلاش همه جانبه داخلی و خارجی برای شکست خط اصیل انقلابی وفاداران به انقلاب اسلامی، مرحله نظامی و کودتا را به موازات دیگر برنامهها در دستور کار قرار داده که نیمه اول دهه شصت همه برنامههای براندازی به شکست منجر گردید.
اگرچه ویژگیهای خط نفاق در دهههای 70 و 80 تفاوتهایی با دهه شصت داشته است، ولی در دهه 80 و دهه 90 با نظامی روبرو هستند که افزایش معرفت و بصیرت مردم در اوج میباشد و نهاد ولایت فقیه به عنوان باوری اعتقادی برای اداره جامعه اسلامی عالمگیر گردید و در عین بحرانها و تهدیدهای داخلی و خارجی نظام از گردونههای عقبماندگی و شاخصهای توسعه نیافتگی عبور نموده و طرحهای فرامنطقهای آمریکا و هم پیمانانش با حضور و تدبیر و افزایش اقتدار جمهوری اسلامی شکست خورده و بیداری اسلامی با تأثیرپذیری قطعی از ایران اسلامی به وقوع پیوست در چنین شرایطی تلاش و راهبرد جبهه نفاق بر چند محور متمرکز است:
1- تکرار تجربه فتنه سال 78 و سال 88 با بهرهگیری از انتظارات و مطالبات نسل جوان و بزرگنمایی نقطه ضعفها بخصوص در انتخابات پیش روی.
2- برقراری علمکهای پیراهن عثمان از سران فریب خورده فتنه 88 برای شکلدهی نوعی از مطالبات اجتماعی متناسب با طراحی سازمان سیا و دیگر سازمانهای جاسوسی در شکل و شمایل انقلابهای رنگی. درحال حاضر عناصر این جبهه در حال فعالیت هستند.
3- تمرکز بر مجلس خبرگان رهبرساز که شاید بتوان با شعار نفاق مجتهدان جوان سقیفههای بنی ساعدهای را برای شکست خط اصیل نبوت و رسالت و امامت و ولایت بوجود آورند. بدیهی است که فریب خوردگانی بی عقل و فکر وجود دارند که حوادث عاشورای سال 88 و قدس را بوجود آورند. امید جبهه نفاق جدید این است که با سلاح دموکراسی هم میتوان به جنگ دین و مذهب رفت.
4- نفوذ پیاده نظام نفاق جدید در نهادها و سازمانهای اداری و امنیتی و آموزشی و به خصوص نهادهای سیاسی و فرهنگی چندوجهی است. مخفی است ولی نه آنچنان که شک اطرافیان را برانگیزد. منتقد است ولی نه آنچنانکه رنگ وروی مخالف را داشته باشد، شبه اپوزیسیون است که نه با اپوزیسیون همراهیاش آشکار شود و نه با موافقان فاصلهای داشته باشد، نظریه ساز و نظریهپردازی میکند تا در لابهلای چهار نکته بدون حساسیت یک نکته القاء شبهه داشته باشد و درحیطه رانتهای اطلاعاتی به نفع جبهه نفاق از هیچ کوششی دریغ نمینماید.
5- خط نفاق جدید نوعی هماهنگی و همراهی و همگرایی نوشته شده یا نانوشتهای در ترویج و تشدید مفاسد اقتصادی و رشوه و پارتیبازی و رانتهای مرتبط با آن دارد. با این راهبرد به هر حال پیاده نظام اقتصادی جبهه نفاق هم خود و یارانشان به ثروت بادآورده میرسند و هم با دامن زدن به مفاسد اقتصادی مردم را نسبت به نظام بدبین میسازند. لذا پول و ثروت این جریان در انتخاباتها بکار گرفته میشود.
6- در نفوذ عناصر جبهه نفاق جدید مدیرانی منصوب میشوندکه ترسو، سست ایمان، رفاهطلب، دنیا دوست، سخت وابسته به پست، متملق و چاپلوس، مطیع برنامههای تحمیلی غیرقانونی و کیسه دوخته باشند. به کارگیری هر تعداد از این نوع مدیران توفیق و پیشرفتی برای این جبهه در دراز مدت به ضرر نظام جمهوری اسلامی خواهند بود. علاوه بر این تضاد و درگیری این گروه از افراد با نیروهای ارزشی موجود نیز تلاشی برای بی ثباتی و ناکارآمدی نظام اداری میباشد.
7- خط نفاق جدید با تعریف جدید و برنامه جدید و هدفگذاری راهبردی هم در گذشته و حال و آینده برای نفوذ نمایندگان در مجلس تلاش فراوان نموده و خواهد نمود. در اینصورت نیازی نیست که نمایندگانی امثال هاشم صباغیان و یا جعفری پشت تریبون فریاد برای جریان برانداز و نفاق دهه شصت بدهند بلکه همین قدر که نمایندهای در اجرای وظایفش بیخاصیت بوده و چشم به راه دیگران باشد، نیل به مقصود جبهه نفاق خواهد بود و اینکه چه هماهنگیهای پشت پردهای دارد، بماند. مخلص کلام اینکه در هر عرصهای بخصوص عرصه رسانهای و میدانی و مبارزه رقابتی و جریان سیاسی، مشخصههایی ضد ارزشی و انقلابی بیابیم، در همان عرصه جای پای نفاق جدید نمایان خواهد بود. اگر این عرصه گسترده باشد، یعنی نیروی حزب الله در خواب غفلت است.