
اما یکی از مواردی که در این بین مطرح میشود ارتباط این جشنوارهها به اسم و زمان برگزاریشان است. این روزها که جشنوراه تئاتر فجر در حال برگزاری است، میتوانیم به همین بهانه از همین تئاتر بگوییم. ارتباط این جشنواره که به بهانه اعلام آمادگی جزیره کیش در آن برگزار میشود به انقلاب اسلامی و دهه فجر چیست؟ چرا این جشنواره با جشنوارهای که در دیگر وقتها برگزار میشود فرقی ندارد؟ مثلا اگر این جشنواره در نوروز برگزار میشد، چه فرقی با جشنواره فجر انقلاب اسلامی داشت؟ عدهای معتقدند بعد از انقلاب اسلامی وقتی ساختارهای فرهنگی کشور در حال تغییر و انقلابی و اسلامی شدن بود، تئاتر از این مسیر تغییر غافل ماند. با توجه به اینکه در مدتی بعد از پیروزی انقلاب این هنر اصلا استقبلا و توجهی نداشت، شامل مقوله اصلاحی و اسلامی شدن قرار نگرفت.
عدهای دیگر معتقدند تئاتر مانند برخی هنرها اصالتی غیر ایرانی و غیر دینی دارد، تئاتر در کشور ما یک پدیده وارداتی است که از همان زمانی که وارد حوزه فرهنگی کشور ما شد یک وصله ناچسب بود و در واقع به فرهنگ و هنر کشور ما تحمیل شد. به خصوص اینکه تئاتر به عنوان یک پدیده هنری و فرهنگی اساساً با نگاه چپ وارد کشور ما شد و اگر اولین آثار اجرا شده را که بررسی کنیم متوجه میشویم که آثار علاوه بر اینکه خیلی مدرن و به نوعی بر اساس تفکرات سکولار و در تضاد با مذهب نگارش یا ترجمه شدهاند؛ اساساً با اندیشه چپ و کمونیستی ارتباط تنگاتنگی دارند.
جدا از ریشهها و ورودیهایی که این هنر داشته و جدا از آسیبهایی که به ذهن میرسد، میتوان به نوعی این هنر را مثل خیلی از ابزارهای هنری دیگر شمشیر دو لبه دانست، اثر گذاری تئاتر در دوره پیروزی انقلاب اسلامی و سالهای دفاع مقدس از همین جمله اثرات مثبت برای انقلاب اسلامی است.
اما موضوع این یادداشت قطعا بررسی علل و عوامل حضور تئاتر در ایران و اثر گذاری آن نیست. موضوع جشنواره تئاتر فجر است؛ جشنوارهای که تئاترهایی که در آن اکران میشود رویکردهای انقلابی و دینیاش کم رنگ و کم اثر است. اینکه سیاستهای برگزار کننده در این تغییر تا چه اندازه اثر گذار بوده است. وقتی برای اعضای ستاد خبری این جشنواره در این دوره یکی از حامیان و سینه چاکان فتنه ۸۸ است. کسی که در پستهای وبلاگاش علنا به مقدسات شرعی اهانت میکند و آن را به سخره میگیرد.
اینکه روند تولید آثار جشنوراه تئاتر فجر روز به روز از اهداف انقلاب و نظام جمهوری اسلامی دور و دورتر میشود، شاید به طور مستقیم به عملکرد دولت یازدهم ارتباط نداشته باشد؛ اما از آنجایی که بیش از ۱۶ سال است که سیاستهای حاکم بر وزارت ارشاد متاسفانه دارای یک خط مشی است. یعنی از زمان حضور آقای سید محمد خاتمی این موضوع شروع شده و متاسفانه هم چنان سایهای اثرگذار بر حوزه فرهنگی دارد.
اینکه امروز این موضوع در جشنوارهای با عنوان فجر و آن هم در یکی از بحشهای جانبیاش با عنوان تئاتر فجر سر باز کرده و موجبات ناراحتی و سر خوردگی است، ریشهای بیش از یک دهه و در عرصهای کلانتر دارد. شاید اینکه بخواهیم در این دوره از جشنواره به دبیر سیاست گذار و مجریان نقد کنیم و توقع اصلاح داشته باشیم کمی از انصاف به دور باشد. وقتی وزیر ارشاد دولت فعلی بر عملکرد ۱۶ ساله قبل مهر تائید میزند و خود را تلویحا دنباله روی آنها میداند، غیر از این نمیتوان توقع داشت.
تنها میتوان با بررسی دورههای گذشته آثار تئاتری، جشنواره فجر به این نتیجه رسید که هر سال کمتر از سال قبل اثاری را میبینیم که اگر سیاست گذاران و برنامه ریزان این سی و چند دوره جشنواره در روزهای اول به آن فکر میکردند و میخواستند اعتلا بخش فرهنگی غنی و انقلابی باشند، این روزها هیچ خبری از آن نیست.
این روند تولید و ساخت تئاترهایی که یادآور ارزشها باشد، به طور سالانه کاهش داشته اشت، تا زمانی که در جشنواره سی و یکم، سال قبل، در مجموع دو اثر قابل دفاع وجود داشته است. اینکه این جشنوارههای هنری با پسوندهایی مثل فجر انقلاب اسلامی در مناطقی خاص، جزیره کیش، برگزار شود در آن جریانهای مختلف ضد دینی و اسلامی به روی صحنه بروند، دل چه کسی شاد میشود، الله اعلم.