نصر عزیزی
صندوقهای رأی به یک تعبیر صندوق اعتبار و حیثیت و آبرو و عزت هر فردی است که دنبال زندگی عزتمندانه میباشد. ملت ایران در سر جمع امتحان خوبی برای صیانت از کیان صندوقهای رأی پس دادهاند. در این رابطه و از باب اهمیت انتخابات دهم به چند کلید اعتبار و حفاظت از صندوقها اشاره میشود:کلید اول؛ کلید حساسیت هست یعنی همه مردم، هر کدام به نسبتی و با توجه به وسع چندوجهی خود باید نسبت به خروجی صندوقها حساسیت داشته باشند. در این رابطه معمولاً حساسیتها ناشی از میزان و نوع تعهدی است که نسبت به سرنوشت نظام و انقلاب اسلامی وجود داشته و باید وجود داشته باشد.
کلید دوم؛ کلید آگاهی و بیداری و حضور در صحنه هست یعنی مؤمنین، نمازخوانها، انقلابیون، خانوادههای شهیدان نباید اطمینان خاطر خویش را دو دوستی تقدیم بدخواهان نظام نمایند.
کلید سوم، کلید بصیرت و تشخیص هست یعنی ورای جریانات و پشت صحنهها را باید نگاه نمود. همه حقایق این نیست که در مراودات و ارتباطات و اظهارات و رسانهها و سخنرانیها و وعدهها وجود دارد. بنابر این یک وجه بصیرت این است که با نفوذ ذهن به عمق قضایا، حقایق و واقعیتها را کشف نمود.
کلید چهارم، کلید صداقت در مقابل نفاق هست. پدیده نفاق اگر از مرز اشخاص عبور کرده و نفاق اجتماعی و نفاق سیاسی بشود، خیلی خطرناک هست. بدبخت و سیاه روز گروه و جامعهای است که پردههای نفاق اجتماعی روی حقیقت را در مسائل مختلف جامعه تاریک نماید. یعنی گروهی و فردی برای رسیدن به صندوق رأی از انواع و اقسام و شیوههای نفاق بهرهگیری نمایند و دیگران هم فریب بخورند، باید توجه داشت صداقت یک امر اخلاقی مجردو مجزا نیست، بلکه یک بار معرفتی دارد که اگر این معرفت با آن بصیرت تلفیق شوند، مؤمنان زیرکی ازآنها پدید میآیند که اطمینان صندوقهای رأی را صد چندان مینمایند.
کلید پنجم، کلید تبعیت است. در جامعه ما شاقول و شاخص و نماد فرماندهی در وجود رهبری متبلور است. هر اندازه و هر کجا و به هر میزان که مردم در انتخاباتها تجزیه و تحلیل درستی با بار معرفتی و آگاهی و اطلاعاتی از فرمایشات رهبری داشتهاند، به همان میان توفیقشان در مجلس مصداق عینی داشت. فراموش ننمائیم در انتخابات دور سوم مجلس، جریان فتنه فعلی با انشعاب روحانیون مبارز با رهبری کروبی و خاتمی و خوئینیها و... از روحانیت مبارز با تهمت اسلام آمریکایی به جریان اصولگرا و حزبالهیهای اصیل مجلس را بدست گرفتند. در جریان تبلیغات اهانتهای زیادی به علما و بزرگان کردند و با تبلیغات انحرافی آنها امثال حضرت آیت الله یزدی و دیگر بزرگان از شاخصهای اسلام آمریکایی قلمداد شدند. در همین روزهای فتنه و غبارآلودو غباری بود که امام راحل آیت الله یزدی را به عضویت شورای نگهبان منصوب کردند.آن روزها اگر بیداری منجربه تبعیت صحیح و معقول بود، با این اقدام امام راحل شاخصها روشن و آن چنان مجلسی که کروبی رئیساش باشد، شکل نمیگرفت و این ماجرا داستان درازی دارد.
کلید ششم، از قالب جریان شناسی احصاء میشود. اگر تشخیص و شناخت صحیحی از جریانها نباشد، صندوقها مخدوش میشوند.
مردم باید بدانند که امروز آمریکاییها، اروپائیها، شیوخ دم مرگ منطقه خاورمیانه، کمونیستها، سلطنتطلبها، بهاییها، ضد انقلابهای زخم خورده با سران جریان فتنه و جریان انحرافی همگی یک شاخص و ویژگی دارند و آن هم ضدیت، دشمنی، مخالفت و با خوشبینی انحراف و زاویه با ولی فقیه و نظام منبعث از آن است. آنها بی تعارف دنبال صندوقی هستندکه خروجیاش یا با آگاهی یا با سادهلوحی و یا با ضعف ایمان ودنیاطلبی در جهت مخالف رهبری قدم بردارد. بی تعارف باید به دیگران همه باهم و شب و روز و هر لحظه بگوییم که آنها دنبال چنین مجلسی هستند که نانی برای اربابانشان داشته باشد و نوایی برای خودشان.
کلید هفتم، کلید مصداق هست یعنی فاصله بین گفتار و عمل باید از مرز مفهومسازی وحرفهای دهن پر کن بگذرد و مصادیق واقعی و حقیقی را داشته باشد و نباید برای چندمین بار فریب برخی تبلیغات را خورد. امروز بعد از 33 سال تجربه تشخیص بین شعار و عمل، و خدمتگزار و قدرت طلب، و خودی و غیرخودی، و صالح و مفسد، و سادهلوح و زیرک کار سختی نیست ولی وظیفه علما و نخبگان و اندیشمندان و دلسوزان است که به آگاهسازی و بیدارگری و روشنگری اقدام نمایند و از شرایط صندوقهای رأی غافل نباشند. در این رابطه گفتنیهای زیادتری هست که به مقتضای مصالح نظام در آینده قابل بیان است.