تبعات پیروی از نسخههای اقتصادی غرب در کشور امکان بروز بحرانی مانند والاستریت در اقتصاد ایران را افزایش داده است.
بحران والاستریت چگونه آغاز شد؟
بحران مسکن وسقوط ارزش اوراق رهنی مبتنی بر آن
ورشکستگی بانکها و مؤسسات مالی (در واقع سهامداران اصلی این اوراق )
تزریق هفتصد میلیارد دلار به اقتصاد ازطریق چاپ پول توسط بانک مرکزی
اتخاذ سیاست کاهش مخارج دولتی،از طریق:
کاهش بیمه و خدمات تأمین اجتماعی،
افزایش نرخ مالیاتی،
کاهش حقوق و دستمزد،
افزایش سن بازنشستگی،
تعدیل کارکنان دولتی ،
در واقع سرمایهداری بهمفهوم محوریت سرمایه در برابر نیروی انسانی در اقتصاد، وپیشی گرفتن نرخ بازدهی سرمایه از نرخ دستمزد نیروی کار است که سبب شده است منافع حاصل از رشد، که عمدتاً توسط نیروی کار و سرمایه در اقتصاد بهعنوان دو عامل اصلی تولید ایجاد میشود، بهصورت فزایندهای به نفع سرمایه و به ضرر نیروی کار انسانی و کارگران قرار گیرد. این همان عاملی است که به سرمایه بیش از نیروی کار بها میدهد و به نیروی کار تنها بهعنوان یکی از هزینههای تولید مینگرد که بایست تا حد امکان هزینهی آن را کاهش داد؛ حال یا از طریق کاهش دستمزد و مزایای او و یا از طریق افزایش ساعات کار یا اخراج او.
پیامدهای این نوع سیاست اقتصادی چه بوده ؟
۱. نارضایتی عمومی و آشوبهای اجتماعی
۲. فقر و کاهش خدمات اجتماعی «حدود ۴۷ میلیون آمریکایی در فقر به سر میبرند. حدود ۲۸ میلیون نفر بیمهی درمان ندارند و بسیاری دیگر پوشش بیمهای ناکافی دارند. میلیونها نفر با سطح وام دانشجویی ظالمانهای درگیر هستند. بیشتر از ۴۵ میلیون آمریکایی یا ۱۴.۵ درصد از کل آمریکاییها زیر خط فقر به سر میبرند.
۳. نابرابریهای گسترده در درآمد و ثروت: تازمانیکه بحران نابرابری حل نشود، مبارزه با فقر کامیاب نخواهد بود.»
۴. محوریت سرمایه در اقتصاد و به محاقرفتن قشر کارگری: منافع حاصل از رشد اقتصادی، تنها نصیب یک درصد بالای ثروتمند میشود. تفاوت هنگفت افزایشها در دستمزد کارگران معمولی و مدیران عامل شرکتها بهطوری که مدیران عامل شرکتهای ارشد ایالات متحده شاهد افزایش حقوق خود به بیش از نصف (با ۵۴.۳٪) از سال ۲۰۰۹ بودهاند، در حالیکه دستمزد کارگران عادی به سختی تکان میخورد.
۵. وقوع بحرانهای مالی: رکود دههی سی آمریکا که به رکود بزرگ معروف است نیز از سقوط بورسهای آمریکا شروع شد. که قربانیان زیادی گرفته و ضربههای اساسی به خانوارهای محروم و متوسط و بنگاههای اقتصادی وارد کرده است.
۶. شکلگیری طبقه مرفه و پیامدهای سبک زندگی آنان: شاید یکی از مهمترین پیامدهای والاستریت را بتوان تقویت یک طبقهی مرفه ثروتمند در جامعه امریکا دانست که به عنوان یک اقلیت در حال جهتدهی سبک زندگی خاصی در میان جامعه امریکاست و ارزشهای خود را به طرق مختلف از جمله رسانهها، مد و غیره بر آنان بهصورت غیرمستقیم تحمیل مینماید؛ ارزشهایی نظیر مالاندوزی، مصرفگرایی، تجملگرایی، اتلاف متظاهرانه و امثالهم.
شباهت شرایط ایران باوالاستریت
تبعیت کورکورانه از نسخههای غربی نظیر بازار آزاد،
سرمایهگذاریهای خارجی و خصوصیسازیهای بیضابطه،
شکاف در درآمدها و ثروتها و افزایش فاصله طبقاتی و تبعیض در درآمدها که در قالب فیشهای حقوقی نجومی و دستاندازی به بیتالمال و منابع عمومی کشور،صورت گرفته،
قراردادهای اقتصادی بینالمللیِ مخل امنیت و تولید داخلی در پسابرجام که موجب توقف تولید داخل شده،
عدم استفاده از ظرفیتهای درونی و امثالهم برای اقتصادکه مکرر مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده است،
رکود اقتصادی فلج کننده در تمام بخشهای اقتصادی،
شکل گیری طبقه مرفه با خانه های چندین میلیاردی و ماشینهای خارجی میلیاردی وسگها و حیوانات خانگی پر خرج،
متاسفانه پدیدهی فیشهای نجومی که نشانه شکاف عمیق نابرابری در حقوق و دستمزد و نیز ثروت و دارایی بین دهک بالا و پایین، و پیامدهای آن نظیر «مستی اشرافیگری» از یکسو و فقر و محرومیت طبقاتی از مردم از سویی دیگراست ، زنگ هشدارهایی است که از تغییر سبک زندگی برخی از طبقات جامعهی ایران خبر میدهد. در چنین شرایطی است که این اقلیت مرفه، برای حفظ وضعیت موجود خویش، نسخههای آمریکایی و مدلهای وابستگی را برای رشد و توسعهی اقتصادی ایران تجویز مینمایند؛ نسخههایی که هضمشدن در اقتصاد جهانی یا به تعبیری نظام سرمایهداری آمریکا را راه علاج مشکلات اقتصادی کشور میداند. بنابراین والاستریت ایرانی از روابط اقتصادی شروع میشود وباتوجه به تاثیری که در ریشههای فرهنگی جامعه دارد موجب پیامدهای فرهنگی مثل تغییر باورها و اعتقادات و ارزشها دربین مردم و در نتیجه تغییر درسبک زندگی آنها گردیده و سپس در کیفیت و رویکرد سیاسی و اجتماعی آنها اثر گذاشته ورای آنها را بسمت عناصر و جریانها ی غرب گرا و اشرافیگرا و مرعوب شعار ها وفرهنگ و تمدن غرب سوق میدهد؛ همان واقعه ای که در انتخابات 7 اسفند تهران
رخ داد.
در انتخابات 7 اسفند تهران اگر چه شورش تهیدستان را شاهد نبودیم ولی قهر 18 درصدی مردم مستضعف جنوب تهران با صندوقهای رای کمتر از شورش نیست ؛ چرا که با حمله هد فدار یک میلیون نفر از مخالفان انقلاب به صنوقهای رای همزمان شد.
نگاهی به آسیبهای اجتماعی موجود که موجب دغدغه ی جدی مقام معظم رهبری و ورود ایشان به این موضوع شده نیز حکایت از جلوه هائی دیگر از زمینه های وال استریت ایرانی دارد.
راه جلوگیری از وقوع وال استریت ایرانی را رهبر معظم انقلاب اسلامی در :
1-اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی
2-اجرای سیاستهای اصل 44
3-مبارزه با فقر و تبعیض و فساد
4-رفع بیکاری و رکود و تورم
5- تقویت تولید داخلی وقطع وابستگی بودجه به نفت
دانسته اند .
اگر دولت و قوای سه گانه در جهت تحقق این راه حلها قدم عملی برندارند نمی توان انتظار داشت که وال استریتی رخ ندهد.
شرایط کنونی کشور که در حال عبور از یک پیچ تاریخی است ؛و سرنوشت مقاومت و شیعه و مسلمانان منطقه و حرم های اهل بیت ع و امید مستضعفان جهان به انقلاب اسلامی ایران گره خورده است , بروز مشکلات داخلی ونارضایتی مردمی ناشی از ناکارآمدی دولتمردان قابل توجیه نیست .