
در بنیاد نیویورک که همان بنیاد پهلوی بود که بعد به نام بنیاد علوی نامگذاری کردند، بچههای نیویورک شکایت کرده بودند. یک مهندس عضو نهضت آزادی مسئولیت آنجا را گرفته بود.در آنجا ضوابطی دارند که باید بخشی از درآمد آن در امور خیریه خرج شود و این مهندس پولش را در راه بچههای نهضت خرج میکرد. شکایتهایی شده بود. آقای موسوی که بعد از شهید رجایی مسئولیت نخست وزیری را داشتند، به من فرمودند که آنجا شکایت شده. شما برو آنجا، هیئت مدیره آنجا را تغییر بده. آقای کریمی نوری، آقای عبدالهیان را به عنوان قائم مقام خودش انتخاب کرده بود. بنده و یکی هم از بخش حقوقی بنیاد، یک هیئت سه نفره، از طریق استکهلم باید به یک کشور اروپایی میرفتیم، ویزای اروپا میگرفتیم.
چندکارخانهای بود که بنیاد پهلوی از سوئد خریده بود. سوئدیها، نقشهها را در همان دوران پیروزی انقلاب با خود برده بودند. اینها همان طور مانده بود. نمیشد قطعات آن را سوار کنند. سفارت هم نتوانسته بود کاری بکند. ما گفتیم اگر قرار است برویم استکهلم و ویزای آمریکا را بگیریم، میرویم سوئد آن کارمان را انجام میدهیم؛ بعد به نیویورک میرویم.
خوشبختانه در همان اولین ملاقاتی که با آن کمپانی داشتیم، با برخوردی که ما با مدیران آن کمپانی داشتیم، همان جا دستور داد که نقشهها را بیاورند به ما بدهند. گرفتیم و آوردیم. رفتیم نیویورک. یکی از کارهای ما بررسی کارها بود. عمده شکایتها از اداره بنیاد بود و صرف پولهایی بود که در میآید که باید بین افراد متدین حزبالهی و نیازمند مصرف میشد نه کسانی که هم مسلک و حزبی باشند.