این فیلم نگاهی به روزهای آرام و یکنواخت زندگی زوجی سالخورده که قرار است میهمانی ویژه داشته باشند، آن هم در نیمه شعبان. در عمارتی کهنه و فرسوده که با بارش باران و توفانی کوچک برقش میرود و صدای آجرهای لقش به گوش میرسد، جهانی پابرجاست دور از هیاهوی دنیای بیرون.
شاید بتوان گفت که قصه این فیلم از آنجایی شروع میشود که این پدر و مادر، به آسایشگاه محل نگهداری جانبازان میروند. در آنجا مشخص میشود که اینها یک پسر جانباز که دارای معلولیت حرکتی است دارند. که در همان آسایشگاه نگهداری میشود. پسر بعد از شهادت یکی از دوستانش حدود یک ماه است که دارو نمیگیرد. همین عامل باعث عصبی شدن مدام و به دفعات فرزند این پدر و مادر (رضا) است. آنها که برای ملاقات هفتگی آمدهاند با واکنشهای نابه هنجار او مواجه میشوند. همین عامل باعث میشود آنها رضا را علیرغم میلش به منزل ببرند. عصر همان روز شخص ناشناسی میآید و نوید حضور مهمانی را در روزهای آینده به خانه این پدر و مادر میدهد.
بعد از آن وقتی نگرانی مادر خانه در مورد نامرتب بودن وضعیت ظاهری خانه نشان داده میشود، دو پسر و یک دختر خانواده برای کمک به مرتب کردن وضعیت خانه از راه میرسند. در زمان حضور این سه نفر سکوتها به لبخند و قهقهه تبدیل میشود و نماهای تاریک و بیروح خانه جان میگیرد و این فرزندان هم با تمام تلاش کارهای خانه را پیش میبرند. در انتهای فیلم و با حضور میهمان در خانه و حرکت دوربین به سمت اتاقهای بالا و نشان دادن سه عکس از این سه فرزند و تعریف پدر خانه برای مهمان مشخص میشود که این سه فرزند در ایام جنگ به شهادت رسیدهاند و در این ایام ارواح این شهدا در این خانه حضور داشتهاند.
جدا از ساختار و دسته بندی فیلم که به نوعی میتوان آن را تخیل و غیر واقعی دانست. چند نکته اثرگذار در فیلم وجود دارد. یکی از موارد ایجاد سوال و به تعبیری تعلیق ایجاد کردن در مخاطب است. طوری که مخاطب ارتباط این سه فرزند با فرزند چهارم و پدر و مادر را در طول روایت فیلم به سختی متوجه میشود. این سه فرزند برای فرزند بودن پدر و مادر بسیار جواناند. از طرفی رابطهای که با رضا دارند رابطه بزرگتر با کوچکتر است در حالی که به لحاظ ظاهری رضا بسیار شکستهتر است. این تعلیق دقیقا در لحظات پایان فیلم، با تعریف پدر برای میهمان از تعداد فرزندها به اتمام میرسد. بازیهای بسیار اثرگذار پرویز پرستویی و بهروز شعیبی در این فیلم یکی دیگر از نکات مثبت، قابل توجه و تحسین است. پرویز پرستویی به خوبی نقش یک پیرمرد را به تصویر میکشد. حتی مدل راه رفتن و صحبت کردنهایش هم استادانه اجرا شده است. بهروز شعیبی هم در نقش جانباز دارای معلولیت حرکتی به خوبی نقش خود را ایفا میکند.
فارغ از روند کند داستان در برخی از قسمتها و برخی صحبتها (دیالوگها) یی که به نظر بودن و نبود آن اثرگذاری در فیلم و روند آن نداشت و با عنایت به نگاهی که فیلم داشت، میتوان این اثر را یکی از فیلمهای قابل دفاع در حوزه دفاع مقدس دانست. اشاره به زندگی معلولین حرکتی بعد از جنگ یکی از مواردی است که در مقایسه با جانبازان شیمیایی و یا حرکتی کمتر به آن پرداخته شده است.
این فیلم به کارگردانی و نویسندگی محمدمهدی عسگرپور و به تهیه کنندگی منوچهر محمدی و توسط سازمان توسعه سینمایی سوره حوزه هنری تولید شده است.