اندیشه

نگاهی تطبیقی به زندگی مسالمت آمیز از دیدگاه اسلام و بودا

این سئوال در ذهن ما از رهبران بودائیان جهان مطرح میشود که آیا این اعمال که در میانمار رخ میدهد خلاف اصول اخلاقی آئین شما نیست؟
سبحان برجی - در قرآن کریم بیان شده است: دین در نزد خداوند همان اسلام است و هر کس جز اسلام دینی برگزیند از او پذیرفته نگردد و در آخرت از زیانکاران خواهد بود(آل عمران، آیه19)این سئوال مطرح میشود که ما مسلمانان در جامعهای زندگی میکنیم که در آن اقلیتهای مذهبی همچون مسیحی و یهودی که از جمله ادیان الهی هستند و یا حتی افرادی مادیگرا و کافر زندگی میکنند اسلام چه رویکردی را نسبت به این دو گروه از افراد اتخاذ میکند.
معمولاً اندیشمندان این بحث را تحت عنوان پلورالیسم فرهنگی یا اجتماعی دسته بندی میکنند با این تفسیر و توضیح که ما کاری نداریم این مکاتب برحق اند یا نه؛ در حالی که ما برای مکاتب الهی احترام خاصی قایل هستیم. اینکه در عرصه سیاست و اجتماع طرفداران اینها با هم عادلانه رفتار کنند و متحد باشند و زیر یک پرچم زندگی کنند بدون این که به مناقشات لفظی و نزاعهای فیزیکی بپردازند و همه آنها یک زندگی مسالمتآمیز داشته باشند این مسئله مورد تأکید قرآن است و خود این مورد را مطرح کرده است و در مورد مسیحیان و یهودیان از همان اول صدر اسلام میفرماید، ایمان بیاورید و مسلمان شوید. اگر ایمان نیاوردید، در دین خودتان باقی بمانید. اما یک زندگی مسالمتآمیز داشته باشید. اگر این گونه باشد یک حالت دارد و آن پلورالیسم اجتماعی است که مورد قبول است.
به همین خاطر به مستنداتی از قرآن و سخن امیرالمومنین علی ابن ابی طالب (علیه السلام) میپردازیم. تا ثابت کنیم اسلام پرچمدار زندگی آرام و به دور از نزاع و درگیریهای بین ادیان و حتی ملحدان و مادیگرایان میباشد.
1-    قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَهٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ  (سوره آل عمران، آیه64)
بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ماو شما یکسان است که جزء خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم، بعضی از ما بعض دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هر گاه از این دعوت سر باز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم.
این استدلال قرآن با استدلالهای قبلی تفاوت فراوان دارد در آیات گذشته دعوت به سوی اسلام با تمام خصوصیات بود ولی در این آیه دعوت به نقطههای مشترک میان اسلام و آیینهای اهل کتاب است.
درواقع قرآن با این طرز استدلال به ما میآموزد اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدس با شما همکاری کنند لااقل در اهداف مهم مشترک همکاری آنها را جلب کنید و آن را پایهای برای پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید.
جالب این که در آیه فوق با سه تعبیر مختلف روی مسأله یگانگی خداوند تاکید شده است.  جمله اول: جز خدا را نپرستیم. جمله دوم کسی را شریک او قرار ندهیم. جمله سوم بعضی از ما بعضی دیگر را به خدایی نپذیرد.
آیه فوق دلالت بر این مطلب دارد که پیروان ادیان وحیانی را به این رویکرد عملی فرا میخوانند که به جای زیر سلطه بردن یکدیگر بر محور مشترک توحید گرد آیند و در اعلای این کلمه و عمل به مقتضای آن بکوشند.
2-    «لا یِنْهاکُمُ الله عَنِّ الَّذین لَمْ یُقاتلُوکُمْ فِی الدّینِ وَ لَمْ یُخرجوکُم مِنْ دیارَکُمْ اَنْ تبرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَیْهِمْ اِنَّ الله یُحبُّ المُقْسِطینَ». «اِنَّما یَنْهاکُمُ الله عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ اَخْرَجُوکُم مِنْ دیارِکُمْ وَ ظاهَروا عَلی اِخراجِکُمْ اَنْ تَولُّوهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُم فَاُولئِکَ هُمُ الظّالمُونَ» سوره ممتحنه، آیه9،8
خداوند نهی ننموده شما را از دوستی با کسانی که با شما راجع به دین جنگ و نزاع نکردند و شما را از دیار خودتان بیرون نکردند و اینکه بیزاری جویید از آنها بلکه در باره آنها به عدالت حکم کنید زیرا خداوند دوست میدارد عدالت کنندگان را جز این نیست که خداوند نهی میکند شما را (از دوستی با کسانی که) با شما جنگ و نزاع میکنند در دین و شما را از وطنهای خودتان بیرون میکنند و یکدیگر را کمک دادند در بیرون کردن شما و هرکس چنین کسانی را دوست دارد پس آنان ستمکارانند.
در واقع آیه دلالت دارد بر این مطلب که کفار و ملحدانی که در اثر پیروی مکتب الحادی و مادی، موحد نبوده و به مبدأ و معاد اعتقاد ندارند، ولی درصدد براندازی نظام اسلامی نیستند بلکه حاضرند با مسلمانان زندگی مسالمتآمیز داشته باشند، و با مسالمت رفتار کنند زیرا اگر با نظام اسلامی درگیر شد و درصدد براندازی نظام باشند اسلام دستور دفاع و مقابله با آنها را داده است.
3- شاهد دیگری که میتوان به روش برخورد با مردم گرفت از کلام امیرالمومنین علی ابن ابی طالب (علیه السلام) است در نامه 53 از نهج البلاغه سفارشاتی به مالک اشتر در مورد نوع برخورد با مردم (مسلمان یا غیرمسلمان) میفرمایند.
مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی زیرا مردم دو دستهاند، دستهای برادر دینی و دستهای دیگر همانند تو در آفرینش میباشند. این تفکر در واقع نفی راسیزم(نژادپرستی) و آپارتاید(نژادپرستی) و الیتیسم(خودبرتربینی) است.
این یکی دیگر از عواملی میباشد که دین اسلام را دینی صلح جو و آرامشطلب معرفی میکند.
ولی متأسفانه در آیینهای افراطی همچون بودایی مشاهده میشود کسانی که در اخلاقیات خود در ظاهر مقید به هشت قانون بزرگ زندگی برای راه درست هستند که عبارت است از : 1- پرهیز از آزار جانداران 2- پرهیز از دزدی3- پرهیز از بی عفتی4- پرهیز از دروغ 5- پرهیز از مستی 6- پرهیز از بدگویی 7- پرهیز از خودخواهی 8- پرهیز از نادانی
که چگونه مردم مسلمان و مسالمت جوی میانمار که جزو اقلیتهای مذهبی این کشور هستند را به خاک و خون میکشند و اموال آن را از بین میبرند و خانههای آنجا را به ویرانه تبدیل میکنند و اخبار و رویدادهای میانمار را غیرواقعی نشان میدهند.
این سئوال در ذهن ما از رهبران بودائیان جهان مطرح میشود که آیا این اعمال که در میانمار رخ میدهد خلاف اصول اخلاقی آئین شما نیست؟
پس چرا تا به حال عملی برای حفظ جان انسانهای مسلمان که جزئی از جانداران هستند نکردید؟ یا این که قایل شویم اصول اخلاقی شما به؛ 1- آزار جانداران 2- دزدی 3- بی عفتی 4- دروغ 5- مستی 6- بدگویی 7- خودخواهی 8- نادانی تغییر کرده است. آیا سرسپردگی به آمریکا و اسرائیل برای رهبران بودایی این قدر شیرین است که از اصول اخلاقی خود دست کشیده و به اصول ضد اخلاقی پایبند شدهاند؟

• پی نوشتها در دفتر نشریه موجود است

https://shoma-weekly.ir/JlGtuY