نگاه

نوبت اوجگیری انقلابیون

با تحلیل آرایش سیاسی و نتایج چند انتخابات اخیر، می توان گفت انقلابیون یک دست تر شده اند و تجربه های زیادی آموخته اند. کافی است یکبار دیگر جلسات نقد درون گفتمانی را برپا کنند و ببینند اشکال کارشان در کجاها است، آنگاه مجلس یازدهم می تواند بسیار قوی تر و انقلابی تر از مجلس هفتم شکل بگیرد.
محمدمهدی اسلامی- اگرچه حرف اول فتنه 88 تقلب بود، اما حرف آخر این نبود. وقتی مرحوم عسکراولادی و برخی دیگر از امنای نظام به دیدار موسوی و کروبی رفتند، راه های اطمینان بخش برای بازشماری آرا را پیش پای آنها گذاشتند و تضمین های لازم برای رسیدن به یقین درباره نتایج آرا را دادند؛ سخن از تخلفات نتیجه ساز گفته شد. چه عباس آخوندی که به نمایندگی از میرحسین موسوی در دیدار نمایندگان نامزدها با رهبری سخن گفت، چه سعید حجاریان در مصاحبه معروفش که تدلیس سیستماتیک را جایگزین تقلب کرد و چه دیگر چهره های برجسته آنها در مناظرات بعدی، همه اذعان کردند که آنچه نتیجه را سامان داد، تقلب نبود.

حالا حرفشان چه بود؟ چرا موسوی را با هاشمی یکی کرد، چرا سیب زمینی توزیع کرد، چرا وزرا از او حمایت کردند، چرا گذشته را سیاه نمایی کرد و ... کارهایی که غلط بودنش را بسیاری از اصولگرایان هم اعلام کرده بودند و همین ها باعث شده بود تا به شکلی عجیب، همراه با انتقاد از احمدی نژاد حمایت کنند.

انگار کارهای احمدی نژاد را نوشته بودند و یک به یک از رویش تقلید می کردند، با یک حرص و ضریب مضاعفی، رئیسی را با احمدی نژاد یکی دانستند، سیب زمینی که دادند هیچ، انواع معوقات، تشویقات و پرداخت های نقدی و غیر نقدی را ردیف کردند، وزرا به صورت همزمان با مناظره به صف شدند و جوابیه دادند، روحانی در سیاه نمایی کار را به جایی رساند که چهارشنبه آخر ضد انقلاب از او جا ماند و ...

گزارش ها از روز انتخابات هم که کم نیست، مهندسی توزیع تعرفه، 5 میلیون تعرفه فاقد مهر، دخالت عوامل منع شده از سوی قانون در جهت دهی به رأی مردم با مواردی همچون «میرسلیم انصراف داده به روحانی رأی دهید» و ... مواردی که باید منتظر ماند و دید شورای نگهبان چه قضاوتی درباره آن خواهد کرد.

می گویند آن معاون تحمیلی، مأموریت داشت که آنقدر تندروی کند تا نشان دهد تقلب غیرممکن نیست و آنها را برآشوبد؛ با این حال، انقلابیون از مسیر قانون پا فراتر نگذاشتند. حتی متعرض جشن «پیروزی با هر وسیله» آنها هم نشدند. مهندس میرسلیم هنگامی که نتایج مشخص شد (ساعاتی قبل از نهایی شدن شمارش آرا) پیروزی را به رئیس جمهورى منتخب مردم تبریک گفت و اصول جدی مورد انتظار از او را یادآور شد. حجت الاسلام و المسلمین رئیسی نیز که رقابتی نزدیک با دکتر روحانی داشت، بدون اشاره به مواردی همچون 5 میلیون رأی و دیگر مواردی که شاید می توانست نسبت آرای روحانی را به زیر 50 درصد بکشاند، وعده داد پشتوانه رأی «۱۶ میلیون ایرانیِ خواهان تغییر» را به حمایت هر اراده و تلاشی در دولت آینده خواهد آورد که پیگیری مطالبات مردم در مبارزه با فساد و تبعیض و تحکیم ارزشهای انقلاب اسلامی را در دستور کار خود قرار دهد و تنها به این حد اکتفا نمود که «بداخلاقیهای انتخاباتی و تخلفات آشکار در قبل و حین برگزاری انتخابات» را از مسیر قانون پیگیری خواهم نمود.

آری «بر عکس نهند نام زنگی کافور» ؛ مدعیان قانون گرایی که سال ها است رقیب را با چوب اقتدارگرایی می رانند، خود در 88 با تغلب و اعمال زور قصد القای تقلب داشتند تا قانون را دور بزنند و گمان می کردند بدین طریق یا پیروز میدان خواهند بود و یا دعوی کهنه را اثبات خواهند کرد؛ اما آنها در فرض دوم مقهور قانون گرایی انقلابیون شدند و در فرض اول نیز پیروزی شان دیری نخواهد پایید که به قول شیخ اجل «به گردن فتد سرکش تند خوی». این رویه خود آنها را از تخت برزمین خواهد کشید که «تِلکَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاسِ»

سخنی نیز با همرهان انقلابی، حتما روزهای بعد از 76 را یادتان هست؛ شورای اول شهر تهران (که عبدالله نوری، اصغرزاده، عطریانفر، حجاریان و ... رأی آوردند و شهردارهایی مثل ملک مدنی و الویری را انتخاب کردند و آن قدر تند رفتند که بر آشوبیدند و شورای شهر تهران منحل شد)، مجلس ششم (که بسیار یک دست تر و تندروتر از مجلس امروز بود و آن قدر تند رفتند که کار به تحصن و تعطیلی روزهای آخر رسید و صدای کروبی را هم در آورد که بعضی از شما از رادیو اسرائیل تندروتر هستید) و حتی انتخاب مجدد خاتمی در سال 80 با حدود 22 میلیون رای 28 میلیون رأی؛ اما تقدیر چنین است که «فواره چون بلند شود سرنگون شود»

شوراهای شهر دوم تا چهارم، مجالس هفتم تا نهم، دولتهای نهم و دهم از دست آنها خارج شد. نباید مقهور جنگ روانی آنها شد که مدعی هستند این پیروزی حاصل رد صلاحیت ها است. شورای شهر دوم حتی لیبرال ها هم نامزد بودند و ردصلاحیت نشدند، در همه انتخابات های بعد از آن هم رقیب های جدی وجود داشت و اصولگرایان بردند؛ اگر برخوردی هم بوده است، حاصل قانون گریزی و تمرد مدعیان قانون گرایی بود.

امروز انقلابیون در شرایطی بسیار بهتر از دوره زمانی قبلی هستند؛ بخش عمده مجلس دهم در دست جناح رقیب نیست (اگرچه با اصولگرا دانستن مجلس دهم هم موافق نیستم)، روحانی هم با همه حاشیه های رأیش و همه تقلایی که کرد، حدود 20 درصد کمتر از دور دوم خاتمی رأی دارد. جدای از موفقیت هایی که در بسیاری از شهرها به دست آمده، در انتخابات شورای شهر تهران هم همچون مجلس، فهرست ها به رقابت پرداخت و رأی فهرست خدمت نیز کم نیست و انسجام رأی فهرستی در نتایج مشخص است.

با تحلیل آرایش سیاسی و نتایج چند انتخابات اخیر، می توان گفت انقلابیون یک دست تر شده اند و تجربه های زیادی آموخته اند. کافی است یکبار دیگر جلسات نقد درون گفتمانی را برپا کنند و ببینند اشکال کارشان در کجاها است، آنگاه مجلس یازدهم می تواند بسیار قوی تر و انقلابی تر از مجلس هفتم شکل بگیرد.

https://shoma-weekly.ir/MnPudc