ابوالفضل توکلی بینا- شهید رجایی یک معلم بود و درد مردم را خوب احساس می کرد. می گفت کابینه ام سی وشش میلیون نفری است و به صورت مردمی عمل می کرد. با اخلاص و پرتلاش از حداکثر نیروهای مردمی،نیرو های اصول گرا به صورت خیلی خوبی استفاده می کرد.

شهید رجائی مدیر قدری بود. به معنای واقعی وقتی به کسی مسئولیتی واگذار می کرد در کارش دخالت نمی کرد اما پشتیبانی می کرد. مدیر قابلی بود. ایشان از نظر اداره اجرایی کشور در مدیریتش فوق العاده بودند.

مرحوم باهنر هم همینطور! ایشان از نخستین نیروهای مربوط به رفاه که در سال 46 تاسیس شد بودند. ایشان جزو بخش آموزشی رفاه بودند و فوق العاده در این زمینه کار کردند.حتی به صورت اینکه در پویا کردن بخش آموزش، خودشان، درخواست می کردند یا دوستان دیگر مثل آقای خاشعی،دکتر روزبه علی شاهی ، بهشتی و آیت الله مطهری. این ها از مرکز تربیت معلم بودند.

شهید باهنر تعدادی هم از مربیان دعوت میکردند و حدود یک ماه جلساتی برگزار می کردند بعد جزوه ها را می گرفتند و با نخبه ها کار می کردند و کارسازی می کردند.

شهید باهنر برای کادرسازی 60 نفر را از مرکز تربیت معلم دعوت می کردند دکتر روزبه،آقای شهید بهشتی،آیت الله مطهری و آقای هاشمی اینها همه جزوه می نوشتند بعد از اینکه دوره ی حضوری سه یا چهار هفته تمام می شد جزوه ها را می گرفتند و بین نخبه هایشان سوال می کردند.

یادم هست بعضی اوقات مرکز رفاه اگر معلمی می خواستند می گفتند ما خودمان تربیت و کادرسازی می کنیم. مرحوم رجائی هم به همین نحو، عناصری که می دیدند قابلیت دارند مدیر و تلاش گرند را انتخاب می کردند و به آنها اختیارات می دادند و عملا کارها خوب پیش می رفت.

آنها به معنای واقعی کار را در اختیار مردم گذاشته بودند. در حال حاضر یکی از مشکلاتی که در رابطه با مساله ی اقتصاد مقاومتی،داریم این است که کار را در اختیار مردم قرار نداده اند. مادامی که کار را واگذار نکنند نمی شود جهادی کار کرد. وقتی کار به شکل مدیریت دولتی باشد، چگونه می شود مدیریت جهادی را اعمال کرد؟ دولت باید کار را در بخش خصوصی پی بگیرد، که ناظر خوبی باشد. آن وقت ما توقع داشته باشیم نیرو های ما به صورت جهادی تلاش کنند.

در شرایط سختِ آن روز،این بزرگواران جهادگر عرصه فرهنگ، گه خود را سرباز فرهنگ می نامیدند، کار را در اختیار مدیران قرار می دادند و افراد توانمند را دعوت می کردند. نمونه اش مساله یبنیاد مستضعفان بود که امام فرمودند: نکند بنیاد مستضعفان ، بنیاد مستکبران شده باشد؟! آقای رجائی ما را دعوت کردند با امام صحبت کردیم. کار را به بنده، و یکی دو نفر دیگر از آقایان به صورت شورای سه نفره واگذار کردند. به واسط ی این پشتیبانی کردن و نمونه ی مدیریتی درست ما آنجا مشکلات زیادی را حل و فصل کردیم.

همه این ها الگویی است برای امروز ما که قرار است، مدیریت جهادی اعمال کنیم، و به وسیله اقتصاد مقاومتی و توجه ویژه به مسأله ی فرهنگ در کشور، مسیر درست تعالی کشور را طی کنیم.