ادب و هنر

نفس سر در گم

کارگردان اثر قرار بود ما را به کجا برساند؟ سریال در مورد قصاص بود؟ در مورد مشکلات خانواده‌ها و مبلغین مذهبی بود؟ در مورد چند همسری بود و خیانت؟ سریال «نفس گرم» در مورد این موضوعات چه چیزی را به ما گوشزد می‌کند؟ آیا می‌گوید چند همسری بد است یا خوب؟ خانم‌های منبری خوبند یا بد ویا رابطه مادر و فرزندی چگونه تدوین شود که بهتر باشد؟
محمد محمدی- این روزها بالاخره سریال تلویزیونی «نفس گرم» به اتمام رسید. سریالی که از روزهای اول پخش و بعد از حضور یکی از چهره های شهره طنز به عنوان شخصیت اصلی جدی و بازیگری در نقش متفاوت وارد حاشیه شد. حاشیه هایی که در روزهای اول می توانست به ریزش مخاطب منجر شود. این فیلم چهارمین سریال تلویزیونی محمدمهدی عسگرپور است که پیش از این کارگردانی سریال های «گلهای گرمسیری»، «جراحت» و «شیدایی» را بر عهده داشته است. این سریال با تهیهکنندگی سیدمحمود رضوی تولید شده است.یکی از سوال هایی که در مورد فیلم ها،سریال ها و یا حتی کتاب ها مطرح می شود این است که هدف تولید کننده اثر چیست و می خواهد دقیقا چه مفهومی را به مخاطب انتقال دهد. در مورد سوال نفس گرم پاسخ به این سوال کمی سخت است، کارگردان اثر قرار بود ما را به کجا برساند؟ سریال در مورد قصاص بود؟ در مورد مشکلات خانوادهها و مبلغین مذهبی بود؟ در مورد چند همسری بود و خیانت؟ سریال«نفس گرم» در مورد این موضوعات چه چیزی را به ما گوشزد میکند؟ آیا میگوید چند همسری بد است یا خوب؟ خانمهای منبری خوبند یا بد ویا رابطه مادر و فرزندی چگونه تدوین شود که بهتر باشد؟ برخی از منتقدین معتقدند «نفس گرم» در ابتدای امر سعی کرد با الگوبرداری از سریال موفق «پردهنشین» موفقیت خود را تضمین کند، اما ناخودآگاه به ورطه کپیکاری افتاد. شاید اگر این نوع از کپی کاری در این اثر نبود می شد، کمی از نقاط ضعیف سریال کم کرد. محمود رضوی سعی کرد در فیلم جدید تجربه قبل را تکرار کند و بجای شیخ عارف مسلک پردهنشین با بازی «فرهاد آئیش» که بیشتر در نقشهای کمدی بازی کرده بود «مرجانه گلچین» بازی در نقش خانم جلسهای «نفس گرم» را برعهده گرفت و سعی شد جنس زنانه ای از سریال «پرده نشین» به مخاطب عرضه شود. مخاطب در این سریال با داستانی از جنس زنانه روبه رو است که دائما در غم و غصه همراه است و خاستگاه روایت از غمی پیش از آنچه در تصویر می‌‌ینیم آغاز شده و در پایان هم احساس میکنی این غم ادامه خواهد داشت و پایان سریال پایان غصههای زنان قصه ما نیست.

قصه غصه زنان

اساسا سوال اینجاست که چرا در شرایطی که جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری به غلط و از روی عداوت همواره در مجامع جهانی بهخاطر رعایت نشدن حقوق بانوان از منظر خود ما را تحت فشار قرار می دهند چرا زنان این سریال اینقدر بدبخت و بیچارهاند و چرا اینقدر مشکل دارند؟ مرجانه گلچین(ملیحه) همسرش تصادف کرده و همسر دیگری هم پنهانی اختیار کرده است و پسرش نیز دچار مشکل شده و همسرش را از دست داده است. سیما تیرانداز که نهایت بدبختی است، آن قدر بدبخت و بیچاره است که همه بدبختهای دیگر سریال پیش او خوشبخت محسوب میشوند. حتی مادر او هم مشکلات فراوانی دارد. (سیما تیرانداز) زیر سلطه شوهر سابقش است و هر کاری میخواهد در قبال این زن انجام میدهد و حتی به زور عقدش میکند و نهایتا هم که شوهرش را در دفاع از مادرش میکشد و حتی وقتی از قصاص رها میگردد محکوم به پنج سال زندان میشود. این همه غصه جمع شده در سریالی با تم مذهبی از چه رو جمع شده است.

ماجرای تکراری قصاص

مسئله بعدی مسئله قصاص است. ما با یک قتل روبهرو هستیم که به طور اتفاقی باز هم قاتل یک فرد مظلوم و خوب است و مقتول در فیلم یک مرد بد، شرور و عوضی است. قتلی که در سریال رخ میدهد از ابتدا تقریبا ابهام دارد و نمیتوان گفت که زن بدبخت فیلم که حالا قاتل هم هست قصاص میشود اما سازنده اثر موضوع قصاص را مطرح میکند و جالبتر اینکه هنوز دادگاه حکمی نداده و قصاص در سریال مسئله پر رنگی میشود که خود کارگردان نیز فراموش میکند برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول باید صبر کنی تا دادگاه حکم بدهد و خانواده قاتل درخواست تجدید نظر کنند و بعد مادر قاتل را چادر بسر برای گرفتن رضایت روانه خانه مقتول کنی و به همین خاطر کارگردان منتظر دادگاه نمیماند و همه اینکارها را زودتر از رای دادگاه انجام میدهد، چرایش را نمیدانیم، شاید کارگردان حس کرده ریتم سریال افتاده و میخواهد با این موضوع کشش قصه را افزایش دهد و مخاطب بی حوصله را دوباره با اثر همراه کند اما نباید فراموش کنیم که محمدمهدی عسگرپور عمده آثارش همین گونه آرام و کشدارند و سریالها و فیلمهای سینماییاش همواره در روایت همین گونهاند پس ماجرا این نیست. شاید بهتر باشد زاویه نگاه به موضوع قصاص را در سریالهای تلویزیونی یکبار دیگر در ذهنمان مرور کنیم از سریال «زیر تیغ» و «یادآوری» و قبل و بعدش، همگی با یک نگاه خاص دیده میشوند و تو تصور میکنی انگار همه این قصاصها به تایید یکنفر رسیده است و عمدتا نگاهی نزدیک به نویسنده فیلم سینمایی «من مادر هستم» به نویسندگی رحمان سیفی آزاد دارند.

https://shoma-weekly.ir/Rw3LKx