
راهحلهایی را پیش بینی میکردند و به طور جدی همگی به اجرا میگذاشتند و از این رو اغلب موفق شدند ابتدا آلایندههای متصاعد را مهار کنند و بتدریج آن را کاهش دهند تا به محدوده سالم برسانند. در تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ کشور نیز که گرفتاری آلودگی هوا هر سال بغرنجتر میشود راه حلهایی که مختص آنها باشد، وجود دارد.
دشت تهران از شمال و شرق محصور است و رشته کوهها و بلندیهایی آن را احاطه کرده است و از این رو نسیم روزانه دشت به کوهپایه از جنوب غربی به سمت شمال شرقی و نسیم شبانه کوهپایه به دشت از شمال شرقی به سمت جنوب غربی تهران است که باعث جابجایی نسبی آلایندهها میشود؛ از این رو بلندمرتبه سازی بهویژه در کوهپایه به کُندی جریان این نسیم شبانه روزی و تراکم آلایندهها منجر میشود. از طرف دیگر نسیم غالبی که در فصول مختلف با شدت و ضعف وجود دارد از غرب به شرق است و لذا
بلندمرتبهسازیهای غربی به کُند شدن جریان آن نسیم و تراکم آلایندهها در فضای تهران میانجامد.
ریشه عمده آلایندهها احتراق است؛ در تهران نزدیک ۸۰درصد آلایندهها ناشی از منابع متحرک یعنی خودروها اعم از دوچرخ و چهارچرخ یا بیشتر است. در حال حاضر به طور نسبی هر دوچرخ موتوری به طور متوسط بیش از هر خودرو آلاینده است و خودروهای فرسوده بشدت آلایندهتر از خودروهای نواند و اتوبوسها و بارکشهایی که شبانگاه در سطح شهر تردد میکنند به دلیل کیفیت سوخت مصرفی از همه آلایندهترند. اینجا است که اهمیت معاینه فنی معلوم میشود.
ناخالصیهای موجود در سوخت در اثر احتراق مواد آلایندهای نظیر اکسیدهای گوگرد متصاعد میکنند؛ به علاوه وجود آن مواد در سوخت، عملکرد صحیح قطعات حساس موتور را مختل میکند و به طور غیر مستقیم به فرایند احتراق آسیب میرساند و به افزایش آلایندهها منجر میشود. بنابراین بدون سوخت تمیز نباید توقع کاهش آلودگی را داشته باشیم؛ این شرط لازم است ولی کافی نیست؛ یعنی با وجود سوخت تمیز و مناسب، تنظیم صحیح کورهها و موتورها و تعمیر به-موقع آنها و بویژه تعویض واکنشگرها و صافیهای دوده و دیگر ذرات معلق ضروری است.
یکی از بدترین شرایط آلاینده در عملکرد موتورها حالت شتاب است و حالت مساعد دیگر برای افزایش آلایندهها عملکرد درجاست؛ بنابراین راه بندانها و توقفهای طولانی در چهارراهها بشدت باعث تراکم آلایندهها میشود و از این رو خودداری از استفاده از وسیله شخصی و بهجای آن استفاده از وسایل عمومی بسیار اهمیت مییابد و آلایندهها را به صورت قطعی و مؤثر کاهش میدهد. راه حلهایی نظیر افزایش بزرگراهها و پلها و زیرگذرها که همه مشوق استفاده از خودرو شخصی است در مقابل به کارگیری ترابری عمومی و راه آهن شهری، در مناطقی که با مشکل حاد آلودگی هوا مواجهند، مانند تهران، مردود است. بر این نکات یک مورد دیگر را هم اضافه کنم و آن تسهیل برخی از خدمات با استفاده از شبکه اطلاعرسانی است که مراجعه به بانکها و ادارات و حتی مراکز تجاری را کاهش میدهد و حتی برخی از اشتغالات را در خانه میسر میسازد؛ اینها همه سیاستهایی است که تعداد سفرها و جابجایی های درونشهر را کاهش میدهد. در مورد مهار آلایندگی ساده انگاری نباید کرد و به شعار دادن و سخنرانی نتوان اکتفا نمود و به صورت مقطعی و شتابزده هم نباید کارکرد و برای آن، مدیریت علمی و هماهنگی فنی و اجراییِ چند بُعدی و آگاهی و تعهد عمومی و مشارکت صمیمانه در اجرای راه حلها و احساس مسئولیت همه جانبه در نظارت بر نحوه اجرای راه حلهایِ خاصِ هر منطقه لازم است؛ اگر همگی چند سال بر این مهم مداومت داشته باشیم از شر الودگی هوا خلاص میشویم، انشاءالله.