اولاً چرا قرآن کریم فتنه را بزرگتر از قتل معرفی کرده؟ چون در قتل نفس یک نفر کشته میشود اما در فتنه ممکن است یک گروه یا یک قبیله یا یک جماعت زیادی یا حتی یک کشور به جان هم بیفتند و آرامش و امنیت از جامعه گرفته شود.
ثانیاً با نگرشی بر جریانات انقلاب و دسیسههای دشمنان برای سرکوب نظام و انقلاب به وضوح درمییابیم که دشمن از هیچ تلاشی برای نابودی نظام نوپای اسلامی کوتاهی نکرده از تلاش برای اختلافهای قومی و نژادی و مذهبی تا جاسوسی علیه کشور و تدارک کودتا تا فراهم کردن آتش جنگ تحمیلی و بدنبال آن بحث تحریمهای اقتصادی و غیره اما شاید در هیچ یک از این عرصه ها به اندازه فتنه 88 احساس موفقیت و پیشرفت نکرد و به آن دل نبست چرا که در آن اولاً کمترین هزینه را متحمل شد ثانیاً بیشترین پیشروی را به حساب خود نمود تا جایی که اصول و ارکان نظام را هم مورد هجمه قرار داد و علناً در سطح شهر علیه ارکان نظام آن هم با لسان افراد داخلی شعار داد.
مروری بر انقلابهای مخملی و رنگین و سابقه آنها ووجوه تشابه آن با جریان فتنه 88.
اصولا انقلاب پروسهای است که قدرت طی آن با اعمال خشونت از یک گروه به گروه دیگر منتقل میشود لکن در انقلابهای رنگین یا مخملی عامل خشونت کمتر وجود دارد.
در واقع انقلابهای مخملی یعنی انقلابهای زیرپوستی و نرم و بدون استفاده از عامل خشونت اصطلاح انقلاب مخملی یا رنگی در سالهای پس از فروپاشی شوروی و مخصوصاً در اوایل قرن 21 به یکی از کلید واژههای تحولات سیاسی در عرصه جهانی تبدیل شده و غرب با استفاده از این طرح تجزیه کشورهای چند ملیتی مثل اتحاد شوروی و یوگسلاوی را با موفقیت تجربه می نماید و تجاربی چون 1989 چکسلواکی و در دو مرحله 1997 و 2000 در صربستان، در گرجستان سال 2003 و انقلاب نارنجی سال 2004 اوکراین و ادامه آن در 2014 و انقلاب لالههای قرقیزستان در 2005 که تجارب مثبتی برای غرب بود که توانست طی آنها هیئت حاکمه آن کشورهای باقیمانده از بلوک شرق را سرنگون و گروههای طرفدار غرب را به جای آنها حاکم نماید.
نکته مهم اینکه غالباً انقلابهای مخملی در زمان انتخابات اتفاق میافتد و طی آن گروههای مخالف با بهانه تقلب و خدشه در نتیجه انتخابات و با استفاده از رسانههای داخلی و خارجی نظام را زیر سئوال برده و با تجمع در مقابل نهادهای حاکمیتی مثل ستادهای انتخابات و مراکز پلیس و پارلمان و احیاناً صداوسیما اجازه فعالیت را از این نهادها گرفته و مشروعیت آنها را زیر سئوال میبرند و از نظام حاکم خارج میشوندو معمولاً تمامی این حرکات با شعارهای مبتنی بر لیبرالیسم و دموکراسیخواهی دنبال میشود و معمولاً از یک رنگ خاص برای پوشش کارهای تبلیغاتی خود استفاده میکنند.
حال با مروری گذرا در آنچه که در فتنه88 بر این کشور رفت به خوبی متوجه شباهتهای زیادی که آن ماجرا با طرح انقلابهای رنگین غربی در کشورهای بلوک شرق و تازه استقلال یافته داشت، میشویم و درمییابیم که چگونه آمریکا و شبکههای صهیونیستی پس از یأس از رویارویی مستقیم با انقلاب و شکست در آن میادین پرهزینه به این نقشه آزموده خود روی آوردند و با بکارگیری عناصری به تعبیر مرحوم استاد عسکراولادی مفتون و فریب خورده خواستند فتنه انقلاب رنگین (سبز) را در کشور ما نیز به اجرا بگذارند این است دلیل آنکه ما ریشه فتنه را خارجی و مربوط به غرب میدانیم و عناصر داخلی اگرچه مسئول مستقیم کلیه حوادث و قتلنفسها و خسارات ببار آمده برای نظام هستند و در دنیا و آخرت بایستی پاسخگوی آن باشند لکن حقیرتر از آن بودند که بخواهند رأس فتنه نامیده شوند و ما آنها را سرشاخه های اصلی توطئه دشمنان در داخل دانسته و بر این اساس مجرمیت عوامل فتنه را بسته به میزان و متناسب نقش هر یک در ماجرا محرز و قابل تعقیب در محاکم دانسته و به همین مناسبت نیز از جامعه و مسئولین میخواهیم تا ضمن هوشیاری خود از هر گونه اعتماد مجدد به ایشان و واگذاری مناصب سیاسی و اجتماعی به آنها جداً خودداری نمایند و به تعبیر امام راحل نگذارند انقلاب به دست نااهلان بیفتد. البته همانگونه تفریط در برخورد با عناصر فتنه و هر گونه مسامحه در این زمینه را نامطلوب میدانیم به شدت با افراط و تندروی در این زمینه نیز مخالفیم و هر گونه بسط و گسترش دامنه فتنه را به تودههای مردم که فریب چهره های انقلابی و انقلابینمای سابق برخی از عناصر فتنه را خورده و از آنها حمایتهایی کرده و یا به ایشان رأی دادهاند نیز نقشه دشمنان در خصوص سفید و سیاه کردن جامعه و ایجاد اختلاف و چنددستگی بین مردم میدانیم آنها که مسئله حصر عناصر فتنه را برای حمایت از آنها زیر سئوال میبرند، بدانند که اگر قرار باشد مجازات آنها را محاکم عادله تعیین کنند به مراتب تاوانی سنگین تر از این را باید بپردازند و آن وقت معلوم میشود که تقاضای محاکمه برای آنها خدمت به ایشان نخواهد بود.
نتایج:
1-در هر حال مسئله فتنه را به هیچ وجه تمام شده نمیدانیم چرا که دشمنی آمریکا و غرب را با انقلاب تمام شده تلقی نمیکنیم.
2-با یادآوری این خاطره تلخ تاریخ در ذهن خود ونسلهای آینده، باید همواره آمادگی خود را برای خنثی کردن نقشه دشمنان حفظ نمائیم.
3-عناصر و عوامل داخلی فتنه اگر چه محدود و غیرقابل احصاء در برابر اقیانوس مردم حاضر در صحنه مقاومت و دفاع از ارزشها میدانیم لکن فرصت مجدد ضربه زدن به کشور و نظام را نمیدهیم.
4-مسئولین اجرایی و مجلس نیز با رسیدگی به خواستها و مطالبات حقه مردم جلوی هرگونه نارضایتی و در نتیجه موجسواری عناصر خارجی و داخلی و خلق جریانات مشابه را بگیرند.
5-دستگاه قضائی نیز قاطعانه تکلیف عناصر متهم در جریان فتنه را مشخص نموده و ضمن انتشار لیست آنها و تعیین میزان محرومیتهای سیاسی و اجتماعی هر یک تکلیف جامعه را در برخورد منطقی با ایشان مشخص نمایند.