در شرایط فعلی انقلاب تونس جلوتر از مصر حرکت میکند و مصر به گونهای در حال درجا زدن است و عمده این مسائل مربوط به رهبران این دو کشور میشود به عبارتی در مصر رهبران و نخبگان گوشهگیر و در پشت پرده مسکوت هستند اما در تونس به این صورت نیست.
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گفت:در شرایط فعلی انقلاب تونس جلوتر از مصر حرکت میکند و مصر به گونهای در حال درجا زدن است و عمده این مسائل مربوط به رهبران این دو کشور میشود؛ به عبارتی در مصر رهبران و نخبگان گوشهگیر و در پشت پرده مسکوت هستند اما در تونس به این صورت نیست.
یک کارشناس مسائل بینالملل تاکید کرد که اتفاقاتی که در جهان عرب به وقوع پیوست، نتوانسته بلوغ انقلاب در کشورهایی که در آنها بهار عربی اتفاق افتاده است را به صورت صحیح به نمایش بگذارد و باید بگوییم که این مسائل یک خیزش مردمی بود تا انقلابی کامل.
حسن لاسجردی با مقایسه انقلاب در دو کشور مصر و تونس در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار داشت: اگر بخواهیم به تعریف تخصصی انقلاب تکیه کنیم، باید بگوییم که تغییر و تحولاتی که برای روی کارآمدن حکومتی جدید صورت میگیرد را انقلاب میگویند اما این تعریف تاحدودی در مورد انقلاب مصر صدق نمیکند به گونهای که در انقلاب مصر از خشونت کمتر استفاده شد اما این خشونت تنها به خشونتهای مسلحانه با استفاده از سلاح گرم خلاصه نمیشود و حتی خیزش مردمی از نوع سخت آن هم، خشونت تلقی میشود لذا در تونس این عنصر بیشتر از مصر قابل لمس بود.
وی در ادامه با اشاره به عنصر اعتقادات و بررسی آن در انقلاب مصر و تونس، افزود: در تحولات تونس، تکیه بر مبانی اعتقادی بیشتر دیده شد اما در انقلاب مصر بر مبانی و اعتقادات سیاسی مانور بیشتری داده شد به طوری که در تونس مبانی شریعت و اعتقادی اسلام حاکم بود و قرار شد در تونس هر دولتی که به روی کار آمد، با نگرش اسلامی فعالیت کند اما در مصر به این صورت نبود و حاکمیت بر پایه دیگری استوار شد.
این کارشناس مسائل جهان عرب نقش نخبگان در دو انقلاب مورد بحث را اینگونه تحلیل کرد: در این دو کشور نقش نخبگان بیش از پیش قابل لمس است مثلاَ در مصر نهادی مانند الازهر میتوانست بیش از این اقدام به نقشآفرینی کند اما در تونس اشخاص حرف اول و آخر را میزنند بنابراین باید گفت که در مصر، نخبگان به صورت تشکیلاتی عمل میکنند اما در تونس مهرهها و چهرهها هستند که حرف نهایی را میزنند لذا در تونس جابهجایی موضوعات و حوادث بیشتر از مصر است چراکه مثلاَ اخوان المسلمین در مصر نتوانستند با گروهها در کنار یکدیگر جمع شوند و همین موضوع در مصر مسالهساز شد.
وی مشکلات اقتصادی در مصر و تونس را یکی از مشترکات انقلاب در این دو کشور دانست و بیان کرد: یکی از عوامل اصلی در انقلاب این دو کشور بروز و ظهور مساله اقتصادی است اما شکاف در جامعه مصر بیشتر از تونس است و مصر به نوعی در این بحث ترمیم شاکله اقتصادیاش از تونس عقبتر است و این شکافها میتواند چرخه روند در مصر را تغییر دهد.
لاسجردی با بررسی نقش ارتش در انقلابهای دو کشور تصریح کرد: در مصر نقش ارتش پر رنگتر از تونس است و در اقتصاد دخالت مستقیم دارد و مردم مصر هم از آنها حرفشنوی دارند لذا ذکر این نکته حائز اهمیت است که ارتش مصر نقش کاتالیزور را در این کشور بازی میکند اما نتوانست در ادامه نقش اولیهاش را بازی کند ولی ارتش تونس در جریان انقلاب این کشور به نوعی رو بازی نکرد و تنها مردم و طایفههای تونس بودند که در این کشور اقدام کردند.
وی در پایان با تاکید بر تمامی مولفههای مطروحه خاطر نشان کرد: با نگاهی گذرا به مجموع عناصری که ذکر شد، باید بگویم در شرایط فعلی انقلاب تونس جلوتر از مصر حرکت میکند و مصر به گونهای در حال درجا زدن است و عمده این مسائل مربوط به رهبران این دو کشور میشود به عبارتی در مصر رهبران و نخبگان گوشهگیر و در پشت پرده مسکوت هستند اما در تونس به این صورت نیست.
یک کارشناس مسائل بینالملل تاکید کرد که اتفاقاتی که در جهان عرب به وقوع پیوست، نتوانسته بلوغ انقلاب در کشورهایی که در آنها بهار عربی اتفاق افتاده است را به صورت صحیح به نمایش بگذارد و باید بگوییم که این مسائل یک خیزش مردمی بود تا انقلابی کامل.
حسن لاسجردی با مقایسه انقلاب در دو کشور مصر و تونس در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار داشت: اگر بخواهیم به تعریف تخصصی انقلاب تکیه کنیم، باید بگوییم که تغییر و تحولاتی که برای روی کارآمدن حکومتی جدید صورت میگیرد را انقلاب میگویند اما این تعریف تاحدودی در مورد انقلاب مصر صدق نمیکند به گونهای که در انقلاب مصر از خشونت کمتر استفاده شد اما این خشونت تنها به خشونتهای مسلحانه با استفاده از سلاح گرم خلاصه نمیشود و حتی خیزش مردمی از نوع سخت آن هم، خشونت تلقی میشود لذا در تونس این عنصر بیشتر از مصر قابل لمس بود.
وی در ادامه با اشاره به عنصر اعتقادات و بررسی آن در انقلاب مصر و تونس، افزود: در تحولات تونس، تکیه بر مبانی اعتقادی بیشتر دیده شد اما در انقلاب مصر بر مبانی و اعتقادات سیاسی مانور بیشتری داده شد به طوری که در تونس مبانی شریعت و اعتقادی اسلام حاکم بود و قرار شد در تونس هر دولتی که به روی کار آمد، با نگرش اسلامی فعالیت کند اما در مصر به این صورت نبود و حاکمیت بر پایه دیگری استوار شد.
این کارشناس مسائل جهان عرب نقش نخبگان در دو انقلاب مورد بحث را اینگونه تحلیل کرد: در این دو کشور نقش نخبگان بیش از پیش قابل لمس است مثلاَ در مصر نهادی مانند الازهر میتوانست بیش از این اقدام به نقشآفرینی کند اما در تونس اشخاص حرف اول و آخر را میزنند بنابراین باید گفت که در مصر، نخبگان به صورت تشکیلاتی عمل میکنند اما در تونس مهرهها و چهرهها هستند که حرف نهایی را میزنند لذا در تونس جابهجایی موضوعات و حوادث بیشتر از مصر است چراکه مثلاَ اخوان المسلمین در مصر نتوانستند با گروهها در کنار یکدیگر جمع شوند و همین موضوع در مصر مسالهساز شد.
وی مشکلات اقتصادی در مصر و تونس را یکی از مشترکات انقلاب در این دو کشور دانست و بیان کرد: یکی از عوامل اصلی در انقلاب این دو کشور بروز و ظهور مساله اقتصادی است اما شکاف در جامعه مصر بیشتر از تونس است و مصر به نوعی در این بحث ترمیم شاکله اقتصادیاش از تونس عقبتر است و این شکافها میتواند چرخه روند در مصر را تغییر دهد.
لاسجردی با بررسی نقش ارتش در انقلابهای دو کشور تصریح کرد: در مصر نقش ارتش پر رنگتر از تونس است و در اقتصاد دخالت مستقیم دارد و مردم مصر هم از آنها حرفشنوی دارند لذا ذکر این نکته حائز اهمیت است که ارتش مصر نقش کاتالیزور را در این کشور بازی میکند اما نتوانست در ادامه نقش اولیهاش را بازی کند ولی ارتش تونس در جریان انقلاب این کشور به نوعی رو بازی نکرد و تنها مردم و طایفههای تونس بودند که در این کشور اقدام کردند.
وی در پایان با تاکید بر تمامی مولفههای مطروحه خاطر نشان کرد: با نگاهی گذرا به مجموع عناصری که ذکر شد، باید بگویم در شرایط فعلی انقلاب تونس جلوتر از مصر حرکت میکند و مصر به گونهای در حال درجا زدن است و عمده این مسائل مربوط به رهبران این دو کشور میشود به عبارتی در مصر رهبران و نخبگان گوشهگیر و در پشت پرده مسکوت هستند اما در تونس به این صورت نیست.