نسل جدید و آگاه نیروهای دموکراتیک خلق به سمتی پیش میروند تا ضمن رعایت قواعد بازی، خودمختاری مشروط را برای خود برگزیده و با در نظر گرفتن چالشهای فراوان پیش رو در راستای پیادهسازی چنین امری، پشتوانه قوی را مانند دولت مرکزی عراق با خود همراه سازند. چرا که آنها به وضوح میدانند انتخابی خلاف این مسیر و یاری جستن از دیگر دولتها مشکلات عدیده آنها را دو چندان خواهد کرد.
حسن لاسجردی- در بحث خودمختاری کردهای عراق از دولت مرکزی و با توجه به سوابق و مجموعه اقدامات آنها بالاخص نامه رسمی اخیر آنها در شورای امنیت برای ایجاد رفراندومی با هدف استقلال از دولت مرکزی، میتوان پیشبینی کرد شاهد تغییراتی وسیع و گسترده در منطقه باشیم.
کردهای عراق در طول سالهای اخیر تلاش فراوانی کردند تا با فاصله از دولت مرکزی رؤیای استقلال خود را به حقیقت نزدیک کنند. هر چند که در این میان نباید کمک قابل توجه دولت مرکزی را به کردها در مقابله با نیروی تروریستی داعش نادیده گرفت. در این مسیر نکته حائزاهمیتی ایجاد خواهد شد تحت عنوان سرایت بحث خودمختاری به کشورهای چهارگانهای که در آنها کردها حضور دارند شامل سوریه، ترکیه، عراق و ایران که بایستی به آن توجه ویژه داشت. چرا که از همان ابتدا حضور فعال کردها در سوریه محل اختلاف میان سه کشور دیگر بوده است به طوری که یکی از مسائل مطرح در میان کردهای سوریه بحث تسلیحات آنها بود که در مجموع باعث شد بر دامنه اختلافات میان کشورهای منطقه بیفزاید. در کنار این رخدادها، تصمیمات دیگر دولتها از جمله حمایتهای امریکا از کردها و ارسال تسلیحات فراوان باعث شدهاست شرایط امنیتی و سیاسی منطقه دچار چالش فراوانی شود. در همین راستا کردهای عراق تلاش کردند ضمن کم کردن چالشهای خود با دولت مرکزی با برخی از واحدهای سیاسی مانند ترکیه و عربستان سعودی روابط نزدیکی را برقرار کنند که این امر چالشهای فراوانی را نیز در رابطه با دولت مرکزی برای آنها ایجاد کرد.
این مسأله ابعاد منفی زیادی را نیز در منطقه به همراه داشت. نکته بسیار مهم در بحث خودمختاری کردها در اقلیم کردستان و در پی آن ادعای چنین امری در میان کردهای بویژه عراق و سوریه این است که کردها با توجه به اصل تمامیت ارضی خود به دنبال خودمختاری نبوده و به نوعی خودگردانی را در مسیر پیش روی خود برگزیدهاند. بر این اساس چنانچه استقلالی نیز شکل گیرد باید به شکلی دوفاکتو و مشروط دنبال شود نه به شکلی همه جانبه و فراگیر. در کنار تمام این رخدادها یک سری ملاحظات نیز در داخل کردهای عراق قرار دارد که مربوط به منافع چهرههای قدیم و جدید دولت مرکزی میباشد. به طوری که شاهدیم جلال طالبانی تلاش کرده در نگاه کلان خود با درپیش گرفتن مسیری میانه این مسأله را به شکلی مسالمتآمیز حل و فصل کند. این نکته را هم نباید فراموش کرد که نسل جدید و آگاه نیروهای دموکراتیک خلق به سمتی پیش میروند تا ضمن رعایت قواعد بازی، خودمختاری مشروط را برای خود برگزیده و با در نظر گرفتن چالشهای فراوان پیش رو در راستای پیادهسازی چنین امری، پشتوانه قوی را مانند دولت مرکزی عراق با خود همراه سازند. چرا که آنها به وضوح میدانند انتخابی خلاف این مسیر و یاری جستن از دیگر دولتها مشکلات عدیده آنها را دو چندان خواهد کرد.
کردهای عراق در طول سالهای اخیر تلاش فراوانی کردند تا با فاصله از دولت مرکزی رؤیای استقلال خود را به حقیقت نزدیک کنند. هر چند که در این میان نباید کمک قابل توجه دولت مرکزی را به کردها در مقابله با نیروی تروریستی داعش نادیده گرفت. در این مسیر نکته حائزاهمیتی ایجاد خواهد شد تحت عنوان سرایت بحث خودمختاری به کشورهای چهارگانهای که در آنها کردها حضور دارند شامل سوریه، ترکیه، عراق و ایران که بایستی به آن توجه ویژه داشت. چرا که از همان ابتدا حضور فعال کردها در سوریه محل اختلاف میان سه کشور دیگر بوده است به طوری که یکی از مسائل مطرح در میان کردهای سوریه بحث تسلیحات آنها بود که در مجموع باعث شد بر دامنه اختلافات میان کشورهای منطقه بیفزاید. در کنار این رخدادها، تصمیمات دیگر دولتها از جمله حمایتهای امریکا از کردها و ارسال تسلیحات فراوان باعث شدهاست شرایط امنیتی و سیاسی منطقه دچار چالش فراوانی شود. در همین راستا کردهای عراق تلاش کردند ضمن کم کردن چالشهای خود با دولت مرکزی با برخی از واحدهای سیاسی مانند ترکیه و عربستان سعودی روابط نزدیکی را برقرار کنند که این امر چالشهای فراوانی را نیز در رابطه با دولت مرکزی برای آنها ایجاد کرد.
این مسأله ابعاد منفی زیادی را نیز در منطقه به همراه داشت. نکته بسیار مهم در بحث خودمختاری کردها در اقلیم کردستان و در پی آن ادعای چنین امری در میان کردهای بویژه عراق و سوریه این است که کردها با توجه به اصل تمامیت ارضی خود به دنبال خودمختاری نبوده و به نوعی خودگردانی را در مسیر پیش روی خود برگزیدهاند. بر این اساس چنانچه استقلالی نیز شکل گیرد باید به شکلی دوفاکتو و مشروط دنبال شود نه به شکلی همه جانبه و فراگیر. در کنار تمام این رخدادها یک سری ملاحظات نیز در داخل کردهای عراق قرار دارد که مربوط به منافع چهرههای قدیم و جدید دولت مرکزی میباشد. به طوری که شاهدیم جلال طالبانی تلاش کرده در نگاه کلان خود با درپیش گرفتن مسیری میانه این مسأله را به شکلی مسالمتآمیز حل و فصل کند. این نکته را هم نباید فراموش کرد که نسل جدید و آگاه نیروهای دموکراتیک خلق به سمتی پیش میروند تا ضمن رعایت قواعد بازی، خودمختاری مشروط را برای خود برگزیده و با در نظر گرفتن چالشهای فراوان پیش رو در راستای پیادهسازی چنین امری، پشتوانه قوی را مانند دولت مرکزی عراق با خود همراه سازند. چرا که آنها به وضوح میدانند انتخابی خلاف این مسیر و یاری جستن از دیگر دولتها مشکلات عدیده آنها را دو چندان خواهد کرد.