نگاه

مناسک پیاده روی اربعین

مطمئن هستم که اگر هرکدام از علاقمندان امام حسین(ع) اربعین به کربلا برود و فضای اربعین را از نزدیک لمس کند، دیگر غیرِ اربعین برای او دشوار است به کربلا برود و شاهد این باشد که مردم خیلی آرام و بدون هیاهو دور حرم امام حسین(ع) زیارت می‌کنند. چون به تعبیر حضرت امام(ره)، زیارت امام حسین(ع) باید با هیاهو همراه باشد(1) و ما این هیاهو و این شور و حالِ عظیم زائرین اباعبدالله الحسین(ع) را در اربعین می‌بینیم.
حجت الاسلام پناهیان- بعضیها به زیارت کربلا نگاه توریستی دارند و مثلاً میگویند در ایام اربعین، کربلا خیلی شلوغ است و نمیتوان زیارت کرد! در صورتی که همین حضور میلیونی عزاداران و شیفتگان اباعبدالله به ویژه در روز اربعین حسینی، عظمت، شکوه و ارزش فوق العادهای دارد که اگر کسی آن را درک کند، مشتاق خواهد شد در سالهای بعد نیز در آن شرکت نماید. بنده بعد از آنکه پنج سال قبل برای اولین بار در ایام اربعین حسینی به کربلا مشرف شدم، دیگر در ایام دیگری غیر از اربعین به کربلا نرفتم و سعی میکنم حتماً «اربعین» به کربلا بروم و در پیادهروی اربعین حضور پیدا کنم. چون احساس میکنم در اربعین، حرمت حرم اباعبدالله(ع) بهتر نگاه داشته میشود؛ در اربعین دیگر کسی آرام وارد حرم نمیشود، همه به سر و سینه میزنند و جمعیت عظیمی(حدود 17 میلیون نفر)، با پای پیاده به سمت کربلا حرکت میکنند و این شور و حالِ وصفنشدنی، شاید یک قدردانی مختصری از اباعبدالله الحسین(ع) باشد. آدم احساس میکند آن شور و احساسات میلیونی ـ که البته قدردانی اندکی است از اباعبدالله الحسین(ع) ـ فضای بهتری نسبت به دیگر ایام سال دارد. گویی در اوقات دیگر، غربت امام حسین(ع) بیشتر بر دل انسان سنگینی میکند.

مطمئن هستم که اگر هرکدام از علاقمندان امام حسین(ع) اربعین به کربلا برود و فضای اربعین را از نزدیک لمس کند، دیگر غیرِ اربعین برای او دشوار است به کربلا برود و شاهد این باشد که مردم خیلی آرام و بدون هیاهو دور حرم امام حسین(ع) زیارت میکنند. چون به تعبیر حضرت امام(ره)، زیارت امام حسین(ع) باید با هیاهو همراه باشد(1) و ما این هیاهو و این شور و حالِ عظیم زائرین اباعبدالله الحسین(ع) را در اربعین میبینیم. حضرت امام میفرماید: «و سید الشهدا را این گریه‏ها حفظ کرده است و مکتبش را، این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده؛ این سینه زنیها و این دستجات، و عرض مى کنم اینها حفظ کرده. اگر فقط مقدّسى بود و توى اتاق و توى خانه مى‏نشست براى خودش و هى زیارت عاشورا مى‏خواند و تسبیح مى‏گرداند، نمانده بود چیزى، هیاهو مى خواهد. هر مکتبى هیاهو مى‏خواهدژ

باید پایش سینه بزنند، هر مکتبى تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توى سر و سینه زن نباشد، حفظ نمى‏شود. اینها اشتباه مى کنند، بچه‏اند اینها!»(2)

سفر اربعین به سمت کربلا، یک سفر فوقالعاده معنوی است که شهود بسیاری از مراتب عالیِ معنویت را برای انسان میسور میکند. اگر میخواهید فناء فیالله را که عرفا میگویند، لمس کنید در میان جمعیت انبوهِ زائرینِ اربعین حضور پیدا کنید، آن وقت خواهید فهمید که در مقابل این عظمت چیزی نیستید؛ آن وقت احساس صحرای محشر را پیدا خواهید کرد، با این تفاوت که در این مسیر، امام حسین(ع) دستِ شما را گرفته است. در مسیر کربلا و در حرم امام حسین(ع) یک صفتِ رذیلۀ بسیار مهم در انسان از بین میرود و آن عُجب است.

عُجب، رذیلهای است که تقریباً جز با زیارت اباعبدالله(ع) از بین نمیرود. انسان هر کار خوبِ دیگری(غیر از زیارت اباعبدالله) که انجام میدهد، معمولاً باعثِ تقویت این رذیله در وجودش میشود(زیرا وقتی انسان کار خوبی انجام میدهد، معمولاً دچار عُجب میشود و لذا عُجب در وجودش تقویت میشود) اما این صفتِ رذیله در حرم امام حسین(ع) نابود میشود. وقتی انسان به حرم امام حسین(ع) میرود و به این مطلب توجه میکند که اباعبدالله(ع) در این مکان مقدس به زمین افتاده است، خودبهخود خُرد و کوچک میشود، به خاک میافتد و دیگر چیزی برایش باقی نمیماند که بخواهد به واسطۀ آن، عُجب پیدا کند. اصلاً انسان در مقابل اباعبدالله(ع)، از خودش شرمنده میشود. و البته بلافاصله بعد از این حالتِ افتادگی، یک شادیِ معنوی به انسان هدیه داده میشود. زیارت امام حسین(ع) این کار را با دل انسان انجام میدهد و وقتی انسان اربعین به کربلا میرود، این اثرِ زیبا خیلی بهتر در روح او نقش میبندد.

امام صادق(ع) به یکی از اصحابشان میفرمایند: «کسی که به قصد زیارت امام حسین(ع) از منزلش خارج شود، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت اباعبدالله(ع) بر میدارد، یک حسنه برایش مینویسد و یک سیئه از او محو میکند. وقتی که به حرم میرسد، خداوند او را جزء صالحین برگزیده مینویسد.

وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزین مینویسد. وقتی میخواهد بازگردد یک فرشتۀ الهی در مقابل او قرار میگیرد و میگوید: رسول خدا(ص) به شما سلام می رساند، و پیغام می دهد که عمل را از سرگیر که گذشتهات بخشیده شده است.»
برای درک عظمت کربلا، باید به خانۀ کعبه و مناسک حج نگاه کرد. اگر بخواهیم قدر کربلا را بدانیم و عظمت آن را درک کنیم، باید یک
بار به حج مشرف شویم و عظمت مناسک حج مانند: طواف، سعی، عرفات، مشعر و مِنا را درک کنیم.

مناسک حج را خداوند برای برخی نشانهها و شعائر خود طراحی کرده و فرموده است: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب؛ و هر کس شعائر (دین) خدا را بزرگ و محترم دارد این از صفت دلهاى با تقواست»(3)

ریشۀ آن نشانهها مجاهدت سه انسان است. حضرت ابراهیم، اسماعیل و هاجر(علیهمالسلام). اینها نشانههایی را از خود بهجا گذاشتهاند که به مناسک حج تبدیل شده است. حالا شما مجاهدتهای این سه انسان بزرگ را ببینید و بعد آن را با آنچه در کربلا رخ داد، مقایسه کنید. اگر قرار بود برای مجاهدتهای عظیم و با شکوه امام حسین و اهل بیت و یاران ایشان، مناسکی تعریف شود، چه مناسکی باید تعریف میشد؟ و آیا چنین امری اساساً امکانپذیر بود؟

اصلاً کربلا نمیتواند در مقایسه با حج قرار گیرد؛ عظمت واقعۀ کربلا آنقدر بالا بود که نمیشد برای آن مناسکی مانند مناسک حج تعریف شود. در این فضایی که برای کربلا مناسکی تعریف نشده است، حداقل احترامی که انسان میتواند در مورد کربلا رعایت کند، همین پیادهروی است و این حداقل کاری است که ما میتوانیم انجام دهیم.

صحیفه امام/8/526

صحیفه امام/8/526

سوره مبارکه حج/32

https://shoma-weekly.ir/0B1xds