زنان

مقاومت زنانه در جبهه جنگ نرم مکمل واقعه عاشورا بود

در مدینه خط تازه ای از مقاومت به سبک زنانه شکل گرفت این مقاومت برای پیام رسانی واجب و لاز بود، در حقیقت این سبک تازه از مقاومت یک شیوه ی نو برای مقابله با جنگ نرمی بود که به واسطه ی شرایط و عدم بصیرت مردم تبدیل به برخورد سخت نظامی با اولیاء الله شده بود.
گفتگو نفیسه زارعی- شاید اولین مفهوم محرم را همه ما از روضههایی به خاطر داریم که در خانههای کوچک کنج کوچههای قدیمی شهر به پا میشد و ما پای دل مادرانمان را تا این مجالس همراهی میکردیم و در ساعتهای روضه به اقتضای سن و سال کم و به اندازه فهم کودکانهمان برداشتی ساده و بسیط از حماسه کربلای ۶۱ هجری به دست میآوردیم، برداشتی که بیش از هرچیز در عین مظلومیت، در آن عنصر مجاهدت، ایثار و مقاومت آشکار بود و حکم نامیرا بودن قهرمانان این مقاومت در‌‌ همان هیئتها و تکایا بر ذهن و جان ما زده شد و همین موضوع بود که منجر به نهادینه شدن تفکر مقاومت در برابر ظلم در درون ما گردید، پرداختن به موضوع مقاومت و تمرکز بر جایگاه زنان عاشورایی در این مهم، موضوعی است که در روزهای سیاه پوشی شهر، ما را به سراغ فهمیه عالینژاد مدرس حوزه و کارشناس تاریخ اسلام که تمرکز بر موضوع عاشوراپژوهی دارد برد و با او در این زمینه به گفتگو نشستیم:

با تمرکز بر اصل مقاومت به عنوان یک خصیصه ثابت در زنان عاشورایی از منظر شما چگونه میتوان به این موضوع به شکلی اصولی پرداخت؟

اگر به تاریخ و فراز و فرودهای آن نگاه کنیم درمی یابیم که زنان همواره نقشهای برجستهای را در حوادث مهم عمده دارا بودهاند این نقش هاگاه از نظر مثبت مؤثر واقع شدهاند و محبوب تاریخ گردیده و گاهی هم به جهت کارکرد منفی که داشتند مورد توجه قرار گرفته و البته مغضوب شدهاند؛ بنابراین نمیتوان به شکل یک جانبه نقش آفرینی زنان در حوادث تاریخی را مثبت ارزیابی کرد اما هنگامی که ما با واقعهای مانند کربلا مواجه میشویم این کارکردها به دلیل ساختار جنس واقعه و قهرمانان آن در جناح خیر یا اولیا مثبت است اما بازهم برای تفهیم نقش زنان و سپس ارزیابی محور مقاومت در عاشورا، میتوان نقش آفرینی زنان را در چهار مقطع زمانی و به عبارتی، از چهار منظر، مورد بحث و بررسی قرار داد تا از این طریق هم حق مطلب بهتر ادا شود و هم با اشراف به تاریخ بتوان اهمیت و دستاوردهای اصل مقاومت در نهضت حسینی را تبیین نماییم، در نگاه اول، زنان نقش آفرین قبل از وقوع حادثه کربلا و به عبارتی، زمینه سازان این پدیده عظیم باید مورد تفحص و بازخوانی قرار بگیرند، سپس در نگاهی دیگر به نقش آفرینان در واقعه کربلا و حضور مستقیم آنها در میدان مبارزه پرداخته و بعد از پایان حادثه روز عاشورا باید به دسته سوم و به زنان اثرگذار در دوران اسارت و قبل از رسیدن به مدینه نگاهی کنیم در پایان و در دسته بندی نهایی خود به زنان نقش آفرین پس از اتمام واقعه کربلا و حادثه تلخ اسارت خاندان آل الله باید پرداخته شود.

در دسته بندی اول از زنانی نام بردید که پیش از حادثه مؤثر بودهاند آیا با وجود عدم رخ دادن جنگ میتوان این گروه را هم جزو گروه مقاومت زنان عاشورایی دانست؟

بیش از آنکه بخواهیم واقعه کربلا را محصور در سرزمینی به این نام کنیم باید اصل وقایع قیام را مدنظر بیاوریم یعنی از زمان حضور امام در مدینه و آمادگی مقابله با ظلم بر همین اساس بررسی این گروه زنان باید قبل از خروج امام حسین از مدینه به سوی مکه مکرمه آغاز شود. در یک نگاه کلی، بانوان بزرگواری که به علت ولایت مداری و عشق به امام زمان خویش، حضرت را همراهی کرده و لحظهای ایشان را تنها نگذاشتند، از جمله این نقش آفرینان هستند. ما معتقدیم که ورای هر حرکتی، اندیشهای بزرگ نهفته است و حتی دختران کوچک امام حسین بر اساس باورهای بزرگ خود، این سفر را آغاز کردند‌‌ همان گونه که حضرت زینب با یک اعتقاد جدی این سفر را برگزیدند، بنابراین برای پرداختن به مبحث مقاومت در عرصه شرایط سختی مانند شرایط سال ۶۱ باید به حضور مستقیم زنان در روزهای قبل از قیام هم اشاره کرد از جمله نقش آفرینان پیش از واقعه عاشورا، میتوان به ماریه بنت سعد، طوعه، دلهم و بانویی از قبیله بکر بن وائل اشاره نمود اگر چه بانوان دیگری در این زمینه حضور داشتهاند، نقطه وصل این زنان که منتسب به خاندان وحی نبودند اصل بصیرت و امامشناسی است اعتقاد راسخ آنها به راه حق باعث شد تا خود را در بستر قیام قرار دهند و همین اعتقاد منجر به شکل گیری هسته اولیه مقاومت قبل از قیام در این زنان شد.

این مهم در گروه دوم زنان چگونه خود را نشان داد؟

زنانی که در روز واقعه عاشورا در بطن حادثه حضور مستقیم داشتند مصداق واقعی مقاومت هستند، مقاومتی که حتی شدیدترین تحریمها در بحرانیترین شرایط نتوانست آن را بشکند این مقاومت محصول ایمان و عقیده به امام و ولی فقیه بود اما وقتی که از زنان و حضور مستقیم آنان در صحنههای حساس عاشورا و کربلا سخن به میان میآید، نام حضرت زینب در ابتدا به ذهنها متبادر میشود. نقش همراهی و همدلی صمیمیت و همرازی حضرت با امام از یک سو و تأکید بر حقانیت امام و قیام کربلا از سوی دیگر بسیار مهم و حساس است به طوری که هرگاه در بخشی از سپاه، تزلزل و یا تردید و تحیر ایجاد میشد، با پیامهای وحدت آفرین خود و تذکر این مهم منجر ایجاد فضای یک دلی بین سپاه میشد مراقبت از کودکان، ایجاد روحیه مقاومت در برابر شهادت عزیزان، در جمع زنان، مدیریت بانوان مضطرب و نگران و محافظت از جان امام سجاد و دیگر بیماران و جانبازان کربلا و ایجاد آرامش روانی در بین بازماندگان و غیره از جمله نقشهای مهم حضرت زینب است اما زنان مقاوم دیگری در میدان کارزار به نوعی حضور داشته و شجاعانه با دشمن جنگیدند، همسر مسلم بن عوسجه،ام وهب که توسط امام حسین (علیه السلام) مسلمان شد، مادر عبدالله کلبی، مادر عمرو بن جناده و مادر عبدالله بن عمر را میتوان نام برد. در تاریخ از دو زن به عنوان شهیدان کربلا و عاشورا یاد شده است که عبارتند ازهانیه همسر وهب و بانوی نمیریه قاسطیه یعنی همسر عبدالله بن عمیرکلبی یا همانام وهب، وجود روحیه مقاومت در این زنان آثار و برکاتی را بعد از حادثه برای گروه سوم که گرفتار اسارت بودند به همراه داشت.

بعد از واقعه و در دوران اسارت باتوجه به پررنگتر شدن نقش زنان؛ مقاومت چه رنگی به خود گرفت؟

سختترین دوران به روایت شاهدان عینی تمام جنگها دوران اسارت است اما به جرأت میتوان گفت تلخترین نوع اسارت در حادثه عاشورا رخ داد؛ زیرا بازماندگان این واقعه زنان و کودکانی بودند که علاوه بر رنج یتیمی میبایست مشقت اسارت را تحمل کنند و در این میان با صورت تحریف شده اسلام یا به عبارت صحیحتر اسلام استحاله شده به مبارزه برخیزند، در میان تمام زنان کربلا به جرأت میتوان عقیله بنی هاشم را مصداق عینی مقاومت و مجاهدت دانست. در حقیقت در روایت پس از حادثه خونین عاشورا شخصیت حضرت زینب و سرپرستی و مدیریت کاروان اسرا و خطبههای آگاهی بخش و ویران کننده کاخ نشینهای رفاه طلب، بیش از پیش در ذهن آشکار میشود. مضمون خطبههای ایشان نمایانگر دانش و بینش بلند اوست، بانویی که مصیبتهای جانکاه بر او وارد شده است، اما چنان در برابر ستم و ستمگر سخن میگوید که یادآور خطبهها و سخنان حضرت امیرالمؤمنین است. البته علاوه بر نقش حضرت زینب در ایجاد روحیه مقاومت میتوان به نقش همه زنان کاروان اسرا اشاره نمود که باوجود داغ عظیمی که دیده بودند به خاطر اسلام ناب هرگز دست از هدف خود برنداشتند.

قطعا بعد از واقعه اسارت در مدینه فصل دیگری از پیام قیام حضرت اباعبدالله ادامه مییابد، آیا در این فصل هم مقاومت بازهم جایگاهی دارد؟

بدون تردید پایان اسارت به معنی پایان خط مقاومت نبود؛ بلکه در مدینه خط تازهای از مقاومت به سبک زنانه شکل گرفت، این مقاومت برای پیام رسانی لازم و واجب بود، در حقیقت این سبک تازه از مقاومت یک شیوه نو برای مقابله با جنگ نرمی بود که به واسطه شرایط و عدم بصیرت مردم تبدیل به برخورد سخت نظامی با اولیاء الله شده بود، اینبار زنان باز مانده از حادثه که یا جزء کاروان اسرا بودند و یا بنا به دلایلی در جریان عاشورا حضور نداشتند با برپایی مراسمهای گوناکون به تبیین اصل قیام کربلا پرداختند از جمله این بانوان، أم سلمه همسر پیامبر، أم البنین مادر حضرت عباس، دو تن از همسران امام حسین و... را میتوان نام برد.

در پایان به نظر شما تبیین خط مقاومت عاشورایی تا چه اندازه لازمه جامعه اسلامی و به ویژه زنان ما است؟

محصول مقاومت پیروزی خون بر شمشیر است، خط عاشورا تبیین خط ایستادگی در برابر استکبار و عدم مذاکره و دوستی با دشمنان قسم خورده اسلام است، دشمنشناسی و بصیرت میتواند در ایجاد روحیه مقاومت در جامعه و به خصوص در بین زنان و انتقال آن به سایر افراد مؤثر باشد، شناخت زنان اسوه در مقاومت که به روش مستقیم و غیرمستقیم با تربیت فرزند صالحی چون حضرت ابالفضل و یا حضرت علی اکبر میتواند در شناخت جریان حق از باطل مؤثر باشد و منجر به تکرار واقعهای شبیه عاشورا نگردد.

https://shoma-weekly.ir/o6PtgC