روزنامه آرمان در مطلبی پیرامون مذاکرات دوحه می نویسد: "واقعیت این است که هیئت مذاکرهکننده ایرانی میداند، آمریکا نمیتواند برای همیشه تضمین دهد و اگر قرار باشد تضمینی دهد این کنگره است که باید این موافقتنامه را تصویب کند تا به صورت قانون درآید وگرنه اگر الان رئیسجمهور فعلی آمریکا این موافقتنامه را امضا کند، رئیسجمهور بعدی آن را لغو میکند."
دبیرکل حزب اتحاد ملت هم در توئیتی در باره مذاکرات دوحه نوشت: "اگر به این باور رسیدهاید که تأخیر در احیای برجام باعث تداوم و افزایش خسارات و فشار فزاینده بر اقتصاد کشور و معیشت و رنج روزافزون مردم و به ضرر منافع ملی ایران است و این توافق باید زودتر احیا شود، استفاده از دیپلماتهای توانمند، مجرب و باورمند به برجام هم یک ضرورت است."
پایگاه خبری آفتاب نیز با زیر سؤال بردن تیم فعلی مذاکرهکننده، راه خروج از بنبست مذاکرات را اینگونه بیان کرد: "راه درست اینست که مسئولیت مذاکرات برجامی برعهده کسانی باشد که به اصل برجام اعتقاد دارند و این واقعیت را درک کرده باشند که با احیاء برجام و لغو تحریمها بسیاری از مشکلات مردم حل خواهد شد."
جریان اصلاح طلب در حالی امروز گرفتن تضمین از آمریکا را غیر ممکن می خواند که در سال های گذشته اعتقاد داشت که "امضای کری تضمین است و "امکان ندارد آمریکا زیر تعهدش بزند و نمیتواند این کار را بکند" حال این روزها به نقد آن روزهای دلسوزان نظام صحه گذاشته و می گوید که تضمین وابسته به تصویب کنگره است و در غیر این صورت، امضای رئیسجمهور فعلی آمریکا توسط رئیسجمهور بعدی لغو می شود، اتفاقی که در 8 سال گذشته رخ داد و با ادعاهای واهی این جریان، کشور 8 سال معطل مذاکرات برجامی شد.
اما جمهوری اسلامی ایران پس از امضای توافق هسته ای در دولت هشتم و سپس یازدهم به دو تجربه ی گرانبها دست یافته است. اول اینکه غرب پس از اجرای توافق به راحتی مسیر خود را به سمت بدعهدی تغییر می دهد و دوم اینکه اگر غرب بخشی از تحریمها را لغو کند با سو استفاده از بخش دیگر تحریم ها عملا انتفاع اقتصادی ایران را در بخشهای لغو شده نیز مسدود می کند. بنابراین تجربه اثبات می کند که ایران باید مسیر بد عهدی غرب را ببندد و این مسدودسازی نیازمند دادن تضمین اجرایی از سوی غربی هاست. طرف غربی هم اگر هدفش بدعهدی مجدد نباشد نباید از تحقق آن هراس داشته باشد به حدی که مانع تحقق توافق هسته ای شود. پس اگر کاسه ای زیر نیم کاسه نباشد آمریکا نباید از دادن تضمین هراسی به خود راه دهد.
دومین موضوعی که جریان اصلاح طلب این روزها از آن سخن به میان می اورند تغییر تیم مذاکره کننده فعلی و جایگزینی آن با افرادی همچون محمد جواد ظریف است که به برجام اعتقاد دارند که باید از این جریان پرسید منظور از برجام همان برنامه جامع اقدام مشترک با عمل به همه تعهدات یکجانبه از سوی ایران و دستاورد هیچ است که از آن جز عبرتی به جای نمانده که تیم فعلی به درستی با پند گرفتن از برجام قبلی بر سر میز احیای برجام حضوری هوشمندانه دارد.
جالبتر اینکه این جریان در حالی از دیپلماتهای توانمند، مجرب سخن به میان می آورد که بنا بر گفته ی علیاکبر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی در شهریور ۹۵، اگر تیم مذاکره کننده وقتی برجام را تنظیم میکرد دقت بیشتری انجام می داد فرصت سو استفاده برای آمریکا پیش نمیآمد.
لازم به ذکر است که جریان اصلاح طلب در حالی سنگ شرایط اقتصادی مردم را به سینه می زنند که وزیر امور خارجه دولت روحانی صراحتا اعلام کرد "هدف از برجام اقتصادی نبوده است"
هم صدایی جریان اصلاح طلب با آمریکا در مقصر جلوه دادن ایران برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات در حالی صورت می گیرد که آمریکا در عملکرد گذشته ی خود و همچنین در مذاکرات اخیر وین و دوحه صراحتا اعلام کرده که حاضر به لغو تحریم ها نیست و برای اینکه مسئولان ایرانی را وارادر به پذیرش توافق یکطرفه کند از سیاست همیشکی فشار و تهدید استفاده کرده و باارجاع پرونده به شورای امنیت و در نهایت صدور قطعنامه شورای حکام کرده تا ایران را وارادر به پذیرش توافق یکطرفه کند موضوعی که با مقاومت هوشمندانه دولت انقلابی تا به امروز راه به جایی نبرده است.
و نکته آخر اینکه احتمالا منافع آمریکا و اروپا خیلی به خطر افتاده که بسیاری از شخصیت ها و رسانه های این جریان به دنبال تغییر تیم مذاکره کننده و حذف رئیس آن هستند.
این سوال نیز مطرح می شود که قرار بود کدام منافع ملی به تاراج برود که با ایستادگی تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی و رئیس آن، صدای اصلاح طلبان همراه با منافقین و معاندین با هم درآمده است.