ادب و هنر

معماری ایران کوتاهی آکادمی‌ها خیانت معماران منفعت طلب

متأسفانه در طول 100 سال اخیر ما یک پروسه ای داشته ایم که ما را به سمت حذف کانون خانواده در کشور پیش برد و این حذف هدفی بوده که از خارج از کشور برای ما برنامه ریزی شده و معماران ما نیز ندانسته ابزاری برای این هدف شدند اگر مردم از این برنامه ها و تأثیرات معماری نامناسب آشنا می شدند با این گونه معماری ها مبارزه می کردند و این اطلاع رسانی بر عهده مطبوعات است.
دکتر امیر محمد خانی- یکی از بزرگترین معضلاتی که در ایران در رابطه با معماری وجود دارد، قطع رابطه بین مردم و معماری است در حالی که در گذشته همه ایرانی ها خودآگاهی معماری داشتند و خوب و بد معماری را می شناختند اما پس از آن که دانشکده هایی ایجاد شد تا به جای مردم فکر کنند، بفهمند و بسازند از آن زمان دیگر مردم رابطه خود را با معماری از دست دادند.

مردم ایران از گذشته یک فهم عالی از مبانی معماری داشتند و زیبایی شناسی را به خوبی می دانستند، اما این آکادمی ها بودند که دیگر به جای مردم تصمیم گرفتند و برای آن ها تکلیف روشن کردند و حالا این سئوال مطرح است که آیا ما معماران، شایسته این تصمیم گیری برای نحوه زندگی مردم بودیم آیا آموزش ها این میزان تعلق را به آنان القا کرده است که قرار است برای مردم و سرنوشت آن ها تصمیم بگیرند و آیا می دانند که معماری چه میزان در سبک زندگی تأثیرگذار است؟

اگر پاسخ معماران و دانشجویان ما مثبت است پس این همه آشفتگی در شهرهای امروز ما برای چیست؟

مگر ممکن است که معماری محل زندگی ما و محل کسب و کار ما در روح و روان ما بی تأثیر باشد؟ ولی متأسفانه ما در حال حاضر با کمترین اطلاعات حوزه انسان شناسی ساختمان طراحی می کنیم و یا با کمترین اطلاع از روحیات یک
دانش آموز مدرسه می سازیم در حالی که هر چند معماری از طرفی به هنر و تکنولوژی وابسته است اما از طرفی نیز این هنر و این علم به علوم انسانی وابستگی دارد.

دانشگاه ها در تبیین مطالب مرتبط علوم انسانی و معماری کوتاهی کردند و جریان های معماری کشور ما چه اکادمیک و چه غیر آکادمیک آگاهانه نسبت به سرنوشت مردم بی دقتی نمودند و به صورت سلیقه ای با این موضوع برخورد کردند و هیچ اطلاعی از جامعه شناسی و روانشناسی در رابطه با این مطلب کسب نکردند.

اگر یک معمار چیزی از علوم انسانی نداند مسلما ساختمانی هم که طراحی می کند کالبد بی احساسی است که هیچ روحی در آن نهفته نیست و قطعا در پیامد آن رفتارها نیز تغییر کرده و از سلامت برخوردار نخواهد بود مسلما اگر مردم می دانستند که یک ساختمان تا چه اندازه می تواند در روح و روان آن ها تأثیر داشته باشد آن زمان زیر بار زندگی کردن در هر نوع خانه ای نمی رفتند بنابراین در این زمان است که معماری که تنها به خریدارش می اندیشد بهتر می داند تا اطلاعات مردم در حداقل بماند و دیگر چون گذشته با معماری ارتباطی نداشته باشند تا از این طریق یک دسته از معماران سودجو تنها به منفعت های خود بیندیشند و آیا این غیر از مصداق کامل خیانت انسان به جامعه است؟

اگر در پاسخ خیانت تعدادی از معماران منفعت طلب کسی هم چیزی به آن ها نگوید و کسی هم نسبت به عملکرد آنان خرده ای نگیرد و هیچ کس هم متوجه ضعف معماران در حوزه علوم انسانی نشود بازهم این افراد می توانند پاسخگوی خیانت خود در مقابل خداوند باشند؟ آیا یک معمار نمی داند که با طراحی اش ممکن است سبک زندگی افراد تغییر کند و این تغییرات گاهی منجر به دوری خانواده ها از یکدیگر و حتی مشکلات بزرگتر شود به طور قطع یک معمار باید بداند که با خطوطی که بر روی یک کاغذ می کشد ممکن است در زندگی انسان ها تأثیر مثبت و منفی بگذارد.

یکی از این تغییرات را الان در اکثر خانه ها می توان مشاهده کرد در حال حاضر ساختمان ها به گونه ای طراحی می شود که قسمت پذیرایی خانه که هر از گاهی با وجود مهمان ممکن است از آن استفاده می شود بهترین قسمت خانه های ما و نشیمن گاه خانه که محل تجمع کانون گرم خانواده است بدترین فضا را در اختیار دارد در حالی که این فضا، فضای تعامل اعضای خانواده است تازه به این هم بسنده نکرده ایم و طوری اتاق هایمان را
می چینیم که تلویزیون در کانون توجه قرار می گیرد و بعد طبق آن حتی به صورت متقارن مبل ها دورتادور آن چیده می شوند و این در حالی است که باید بهترین فضا، بهترین نور و بهترین مکان برای فضایی باشد که خانواده در کنار یکدیگر قرار می گیرند.

متأسفانه در طول 100 سال اخیر ما یک پروسه ای داشته ایم که ما را به سمت حذف کانون خانواده در کشور پیش برد و این حذف هدفی بوده که از خارج از کشور برای ما برنامه ریزی شده و معماران ما نیز ندانسته ابزاری برای این هدف شدند اگر مردم از این برنامه ها و تأثیرات معماری نامناسب آشنا می شدند با این گونه معماری ها مبارزه می کردند و این اطلاع رسانی بر عهده مطبوعات است.

تعریف واقعی معماری طراحی زندگی انسان هاست اگر این تعریف را باور داشتیم الآن به گونه ای نمی شد که پارک ها بستر گناه شوند و فضاهای فرهنگی ما از دین جدا شود و فرهنگسراها در مقابل مساجد قد علم کنند، در گذشته کانون شهرها مساجد بود اما الان نحوه شکل گیری شهرها مراکز قرارگیری بانک هاست و تأثیر این موضوع بر رفتارها، رفاه طلبی و ساده خواهی افراد به خصوص جوانان مشهود است.

در این رابطه اگر کسی هم باشد که بخواهد این روشنگری ها را بیان کند یک جریان اقتصادی سعی می کند تا این جریان منتقد راخفه کند تا کمترین نقدی بر فضای معماری وارد نشود و نبض اقتصاد، معماری کشورمان را حمایت می کند باید در این رابطه از خودگذشتگی هایی باشد تا در حوزه رسانه حقوق مردم را یادآوری کنند تا خودشان از حقوق خودشان اطلاع داشته باشند.

متأسفانه در هیچ سازمان و یا نهادی هیچ شاخصه و ارزشیابی در حوزه معماری وجود ندارد و تمام شاخصه های ما کمی است، کدام یک از از وزارتخانه ها و نهادها می توانند مدعی باشند که برای بهتر شدن کیفیت معماری برنامه ای داشته اند تمام برنامه هایی که در 70 سال گذشته ارائه شده است همه ضوابط کمی بوده اند و نه کیفی و ظاهرا به نفع معماران هیچ ضوابط کیفی و درجه کیفی وجود ندارد در کل می توان گفت که هیچ قانون مدونی در حوزه کیفیت معماری نداریم و تمام گزارش ها فقط گزارش های کمی بوده اند، به صراحت باید بگویم تمدن از مغرب به مشرق زمین هجوم آورده و ما نیز آن را پذیرفته ایم و بدون آگاهی مجری
برنامه های آنان شده ایم.

* رئیس دانشکده معماری دانشگاه سوره ومدیر مرکز معماری حوزه هنری

https://shoma-weekly.ir/MtOOY6