سید حسین طباطبایی- کتاب "کالک های خاکی" به قلم گل علی بابایی و حسین بهزاد، چندی میشود که در سالن اجتماعات حوزه هنری، با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادب از جمله حسین یکتا، مرتضی سرهنگی، محمد حسین صفار هرندی، محسن مومنی، سردار رمضان شریف رونمایی شده است. این کتاب مشتمل بر خاطرات شفاهی سرلشکر عزیر جعفری؛ فرمانده کل سپاه از سال 1335 تا سال 1361 است.
این کتاب به خاطرات سرلشکر جعفری از کودکی تا عملیات بیت المقدس در 12 فصل میپردازد. بچه های نجف آباد یزد، تا دانشکده هنر، خمینی ای امام، دانشجوی خط امام، در انقلاب فرهنگی، شکست حصر سوسنگرد، پیروزی یک تفکر، همسر یا همسنگر، تیپ عاشورا، با قرارگاه عملیاتی، قدس در نبرد فتح، الی بیت المقدس بخشهای مختلف این کتاب هستند.
یکی از نکات جالبی که در این اثر میتوان به آن اشاره کرد، ذکر خاطرات دیگر حاضرانی است که در این وقایع حضور داشتند و جنگیدند. مؤلف در هرکجا که احساس میکند ذکر خاطرات دیگر فرماندهان و رزمندگان از عملیاتهای مختلف ضروری است، از ذکر آن کوتاهی نمیکند. همین امر بر تکمیل خاطرات ذکر نشده و یا فراموش شده و همچنین ایجاد نگاهی عمیقتر به مخاطب در خصوص چگونگی وقایع کمک مؤثری میکند.
آقا عزیز دانشآموز زبل مدرسهای در حاشیه شهر یزد بود که به توصیف خودش گاهی هم مدرسه را میپیچانده و از زیر بار کلاس رفتن در میرفت. بعدها به نوعی خودش را به عرصه انقلاب وارد میکند و کنار بزرگان برای خود جایی باز میکند. حتی در سیزدهم آبان در کنار خالقان آن حادثه صاحب نقش میشود. صمیمیت بیان "آقا عزیز" به عقیده خیلیها برخاسته از خواستگاه جغرافیایی اوست که چنین کلامش را بیتکلف و بیپیرایه کرده است و در عین حال تصویری که او از جبهه و پشت آن میدهد مبتنی بر خاطراتی است که تاکنون در ذهنش محفوظ مانده است.
یکی از رومانتیکترین صحنههای این کتاب معطل ماندن ایشان در پشت درهای سپاه برای استخدام است و بارها در سیستم اداری برای جذب در سپاه رد میشود اما در کوره حوادث است که افراد و استعدادهای حقیقی آنها کشف میشود. عزیز جعفری، در این کتاب میگوید پس از اینکه از جذب در سپاه در آن مقطع زمانی ناامید میشود از شگردهای خاص خودش استفاده میکند و با ایجاد معرفی نامهای از بسیج دانشجویی راهی جبهههای جنوب میشود. توصیف آقا عزیز از برخی سرداران جنگ آنقدر لذت بخش است که آدم حس میکند از عمق وجود او درآمده است و خواندن این توصیفات است که نشان میدهد چه جنس از مرید و مرادی مطلوب و پسندیده است.
بد نیست بدانید که انجام مصاحبههای این کتاب شش ماه زمان برده و در اوج گرفتاری فرمانده 5 نیروی رزمی کشور هم بوده اما جالب است که با وجود تمامی این گرفتاریها ایشان مطابق قرار در تمامی جلسات مصاحبه حاضر میشدند و گاه پیش میآمده که از یک هواپیما پیاده شده و به قرار مصاحبه میآمدهاند و دوباره با پرواز دیگری به ماموریت میرفتند.
بهزاد یکی از نویسندگان این کتاب میگوید: بهانه تالیف این کتاب به دیداری با فرمانده سپاه برمیگشت که من در آن با زبان خودم خطاب به ایشان گفتم: اگر من جای حضرت آقا بودم از اختیارات خودم استفاده میکردم و تمام فرماندهان رده اول، دوم و سومم را در محل کارشان بازداشت میکردم و کسانی که کارشان تاریخ شفاهی است را سراغشان میفرستادم تا آنها را از حیث خاطرات و تجربیاتشان از جنگ تخلیه اطلاعاتی کنند.
بهزاد همچنین در مورد نامگذاری این کتاب نیز گفت: سردار جعفری، معمارزاده است و با مصالح ساختمانی بزرگ شده، در دوره دانشجویی هم تحصیلاتش در رشته معماری بوده و میدانیم که دانشجویان این رشته ابزار دستشان کالک است! اما روزی که او به جبهه میرود این کالکها را بر روی زمین و خاک جبههها ترسیم میکند. گلعلی بابایی تحلیلگر این کتاب نیز گفت: همه این کتاب برای من جذاب بوده و ذره ذره تشکیل سازمان رزممان را در آن میتوان دید. او ناگفتههایی از جنگ را میگوید که برای من به عنوان یک پژوهشگر هم جالب است و باید بگوییم که هیچ دخل و تصرفی هم در این خاطرات نشده است و اگر میبینیم که زیرنویسهای آن زیاد است به خاطر این است که سردار جعفری هر آنچه را که شک داشتند نمیگفتند و ما مجبور از توضیح آن به صورت زیرنویس بودیم