ادب و هنر

معرفی کتاب ما مردم

از تاریخ و گذشته کشور خود که بگذریم شناخت گذشته و تاریخ هیچ سرزمینی به اندازه آمریکا برای مردم ما ضروری نیست. دلایل این مهم آنقدر روشن هست که نیاز به توضیح نداشته باشد. اغراق نیست اگر بگوییم برای شناخت بهتر جهان امروز و مناسبات آن باید آمریکا و تاریخش را خوب شناخت؛ داستان آمریکا را که بدانی، آن وقت دلایل بسیاری از سیاست‌های امروز و دیروزشان برایت روشن و قابل هضم خواهد شد.
محمد حیدری- همیشه طمع میتواند دلیلی برای زیادیخواهیهای بشر باشد. این ویژگی عموما ارتباطی به دین و قوم و قبیله ندارد و تا حدودی فطری است. آمریکای تازه متولدشده در برابر اروپای پیر ویژگیهای وسوسهبرانگیز بسیاری داشت: زمینهای وسیع بیصاحب، با خاکی مرغوب که برتنش شخم نخورده بود، رودخانههای جاری در مناطق مختلف، جنگلهای سبز انبوه و معادن غنی و از همه مهمتر طلا. اینها اخباری واقعی بود که اما با غلو بسیار به دست مردم اروپا میرسید و انبوهی را وسوسه میکرد که پیش به سوی آمریکا!

مهاجران به آمریکا باید ۲۴ هفته مسافرت را در کشتیهای کوچک با امکانات اندک آن روزگار تحمل میکردند تا به این سرزمین تازه برسند. برخی به دلیل کمی آذوقه و گرانی آن به صاحبان کشتی بدهکار میشدند، بنابراین هنگام رسیدن به آمریکا باید کسی را پیدا میکردند که بدهی آنها را بدهد تا اجازه پیادهشدن پیدا کنند. بنابراین با رسیدن هر کشتی سوداگرانی پیدا میشدند که در قبال دادن بدهی مهاجران آنها را تا چند سال به خدمت میگرفتند. با پیشرفت صنعت و تولید کشتیهای بیشتر که بزرگتر و تندروتر هم بودند این شرکتهای کشتیرانی بودند که برای جذب مسافر با یکدیگر رقابت میکردند. کار به جایی رسید که در برخی از شهرهای بندری بریتانیا، شنیدن نام آمریکا، لرزه بر اندام شنونده میانداخت! اجنهای پیدا شده بودند که هنگام تاریکی هوا، گدایان، مردان جوان بیکار، کارگران و هر بخت برگشتهای را که در خلوتی گرفتار میکردند، بار کشتیها کرده و به سمت آمریکا میگریختند! این زمانی بود که آمریکا سخت به نیروی کار احتیاج داشت. زمین فراوان بود و نیروی کار کم. آنها که زنده به آمریکا میرسیدند برای نجات از کشتی باید منتظر خریدارانی میشدند که در قبال پرداخت هزینه سفر اجباری آنها به ناخدای کشتی، قراردادی چند ساله با ایشان میبستند که حکم بردگی داشت. در غیر این صورت همانند بیماران و مردهها آنها را هم به دریا میانداختند. اینگونه بود که آمریکا به یاد آفریقا افتاد که هم نزدیکتر بود و هم فقیرتر. بنابراین تجارت انسان شکل گرفت. کشتیها یکی پس از دیگری بردههایی که از آفریقا به آمریکا میآوردند و به زمینداران میفروختند. بردههایی که گاه نیمی از آنها در طول راه تلف شده و به دریا سرازیر میشدند. چه شد که از اجتماع این مهاجران ملتی متولد شد که سیاستمدارانشان به خود اجازه میدهد درباره مقدرات مردم سرزمینهایی که هزاران کیلومتر با آنها فاصله دارند تصمیم بگیرند؟ کتاب «ما مردم... داستان آمریکا» به شکلی جذاب و خواندنی بازگوکننده چنین روایتی ست.

از تاریخ و گذشته کشور خود که بگذریم شناخت گذشته و تاریخ هیچ سرزمینی به اندازه آمریکا برای مردم ما ضروری نیست. دلایل این مهم آنقدر روشن هست که نیاز به توضیح نداشته باشد. اغراق نیست اگر بگوییم برای شناخت بهتر جهان امروز و مناسبات آن باید آمریکا و تاریخش را خوب شناخت؛ داستان آمریکا را که بدانی، آن وقت دلایل بسیاری از سیاستهای امروز و دیروزشان برایت روشن و قابل هضم خواهد شد.

مامردم... (داستان آمریکا) نوشته لئو هیوبرمن با ترجمه سروش حبیبی اثری منحصر به فرد برای شناخت آمریکاست. ترجمه خوب کتاب با نثر پاکیزه و محکم مترجمی که به برگرداندن شاهکارهای کلاسیک ادبیات جهان شهره است؛ نقش بسزایی در خواندنیترشدن کتاب داشته است.

کتاب ما مردم در 500 صفحه و توسط نشر چشمه منتشر و توزیع شده است.

https://shoma-weekly.ir/NfF8qB