نگاه

مظهر مردم سالاری اسلامی

بنابراین خواست‌ "مردم"، ونیروهای بسیجی ؛تحقق‌ نظام‌ اسلامی‌ است، نظامی‌ که‌ در آن، ارزش‌های‌ اسلامی، حاکمیت‌ دارند و این‌ خواست‌ است‌ که‌ حیطه‌ و گستره‌ مردم‌‌سالاری‌ را مشخص‌ می‌سازد. "هدف‌ انقلاب‌ اسلامی، تحقق‌ نظام‌ اسلامی‌ و خواسته‌ مردم، ( بسیج)ارایه‌ صحیح‌ تفکر اسلامی‌ و تعمیق‌ آن‌ در جامعه‌ است." بنابراین‌ "چارچوب‌ ارزشی" همچنان‌ حفظ‌ شده‌ و "مردم‌‌سالاری‌ دینی" هیچگاه‌ از درِ‌ تعارض‌ با دین‌ و ارزش‌ها و اصول‌ آن‌ در نمی‌آید.
حمیدرضا ترقی- رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانه هفته بسیج وپس از راهپیمائی حماسی و دشمن شکن اربعین حسینی ؛ در دیدار بابسیجیان عزیز کشور جلوه جدیدی از بسیج را برای ملت ایران و جهان اسلام تبیین فرمودند که واکاوی و بررسی ابعاد آن برای اتخاذ راهبردهای عملی در تداوم و تکمیل و بالندگی این جریان و شط عظیم به سمت اهداف انقلاب اسلامی لازم است .

ابعاد مردم‌سالاری‌ دینی‌
غالباً‌ در تحلیل‌های‌ مربوط‌ به‌ "مردم‌سالاری" به‌ تعداد و دفعات‌ برگزاری‌ انتخابات‌ در یک‌ واحد سیاسی‌ اشاره‌ می‌شود و از میزان‌ رجوع‌ نظام‌ سیاسی‌ به‌ آرای‌ عمومی، قوت‌ و یا ضعف‌ "مردم‌سالاری" را در آن‌ نظام، نتیجه‌ می‌گیرند. حال‌ آن‌که، "مردم‌‌سالاری‌ دینی" آن‌ گونه‌ که‌ در کلام‌ رهبری‌ مورد توجه‌ قرار گرفته، چیزی‌ فراتر از برگزاری‌ انتخابات‌ است‌ و "تحقق‌ خواست‌ واقعی" مردم‌ را نیز شامل‌ می‌شود. به‌ عبارت‌ دیگر، مردم‌‌سالاری‌ دینی‌ دارای‌ دو بعد است:

‌اول) بُعد تأسیسی‌
بدین‌ معنا که‌ مردم‌ با حضور در صحنه‌ و در کنار صندوق‌های‌ رأی، در بنای‌ نظام‌ سیاسی‌ و تعیین‌ افرادی‌ که‌ باید مناصب‌ و مسئولیت‌ها را عهده‌دار گردند، سهیم‌ شده‌ و در شکل‌ دهی‌ به‌ امور اجرایی‌ کشور، مشارکت‌ می‌جویند.

‌دوم) بُعد تحلیلی‌
بدین‌ معنا که‌ بین‌ نظام‌ سیاسی‌ تأسیس‌ شده‌ و مردم، نوعی‌ ارتباط‌ معنوی‌ برقرار باشد که‌ مردم، مجریان‌ و نظام‌ حاکم‌ را تحقق‌بخش‌ خواست‌ها، آرمان‌ها و اهداف‌ عالی‌ خویش‌ ببینند و بدان‌ "عشق" ورزیده‌ و موضوع‌ "ایمان" مردم‌ است.
تنها در چنین‌ صورتی‌ است‌ که‌ ارتباطی‌ وثیق‌ بین‌ حکومت‌ و ملت‌ پدید می‌آید که‌ در آن‌ نظام‌ سیاسی‌ نه‌ تنها متکی‌ به‌ آرای‌ عمومی‌ است‌ بلکه‌ افزون‌ بر آن، مورد علاقه‌ و مایه‌ اطمینان‌ خاطر آنها می‌باشد. جمع‌ بین‌ این‌ دو بعد، ویژگی‌ بارز مردم‌‌سالاری‌ دینی‌ است، به‌ گونه‌ای‌ که‌ می‌توان‌ آنرا معیار کارآمدی‌ برای‌ تمییز "مردم‌‌سالاری‌ دینی" از "دموکراسی" به‌ کار گرفت. اگر از "ارزش‌ محوری" و "التزام‌ به‌ آرمان‌های‌ دینی" به‌ مثابه‌ مبانی‌ مردم‌‌سالاری‌ دینی، سخن‌ به‌ میان‌ می‌آید، تماماً‌ ریشه‌ در این‌ واقعیت‌ دارند و چنانچه‌ این‌ معنا درک‌ نشود، فهم‌ مردم‌‌سالاری‌ دینی‌ با مشکل‌ مواجه‌ می‌گردد.
مراجعه‌ حکومت‌ اسلامی‌ به‌ مردم، از سر اضطراب‌ نبوده‌ و "مردم‌ سالاری‌ دینی‌"، نه‌ یک‌ روش‌ موقتی‌ بلکه‌ اصلی‌ در حکومت‌داری‌ است‌ که‌ ریشه‌ در حکومت‌ نبوی‌ و علوی‌ دارد و بدین‌ خاطر است‌ که‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ از آن‌ به ‌عنوان‌ "بهترین‌ روش" حکومتی‌ در اسلام‌ یاد کرد، اظهار می‌دارند:
"نظام‌ مردم‌‌سالاری‌ دینی، بهترین‌ مارک‌ و روش‌ برای‌ آگاهی‌ دولتمردان‌ نظام‌ اسلامی‌ از وظایف‌ خود است‌".

ایجاد تقابل‌ بین‌ خواست‌ مردم‌ و اراده‌ الهی، از جمله‌ دستاوردهای‌ شوم‌ عصر روشنگری‌ و قرون‌ وسطی‌ در غرب‌ می‌باشد که‌ به‌ صورت‌ ناشایسته‌ای‌ به‌ حوزه‌ سایر ادیان‌ - و از جمله‌ اسلام‌ - تسر‌ی‌ داده‌ شده‌ است. این‌ در حالی‌ است‌ که‌ در نگرش‌ اسلامی، مردم‌‌سالاری‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ به‌ معنای‌ نفی‌ ارزش‌مداری نبوده‌ و در حقیقت ، حقوق‌ توده‌های‌ مسلمان، مد‌ نظر می‌باشد و این‌ تصور که‌ می‌توان‌ ایمان‌ و ارزش‌های‌ دینی‌ مردم‌ را به‌ بازی‌ گرفت‌ و با طرح‌ دموکراسی‌ به‌ جنگ‌ مبانی‌ ارزشی‌ نظام‌ سیاسی‌ اسلام‌ رفت‌ باطل‌ بوده، با معنای‌ "مردم‌‌سالاری‌ دینی" همخوانی‌ ندارد. به‌ همین‌ خاطر است‌ که‌ رهبر انقلاب‌ صراحتاً‌ در تبیین‌ معنای‌ واقعی‌ مردم‌‌سالاری‌ دینی‌ و با تاکید به‌ بعد ارزش‌محورانه‌ آن‌ اظهار می‌دارند:
"نباید عده‌ای‌ تصور کنند که‌ افکار عمومی، یک‌ منطقه‌ آزاد است‌ که‌ بتوان‌ به‌ ایمان، عواطف، باورها و مقدسات‌ مردم‌ با تحلیل‌های‌ غلط، شایعه‌سازی‌ و تهمت‌ و دروغ، آسیب‌ رساند."

به‌ عبارت‌ دیگر، در اندیشه‌ سیاسی‌ اسلام، همه‌ - اعم‌ از حاکمان‌ و مردم‌ - موظف‌ هستند تا به‌ ارزش‌ها و احکام‌ الهی‌ گردن‌ نهند و چنان‌ نیست‌ که‌ کسی‌ و یا گروهی‌ بتوانند پای‌ خود را فراتر از حدود الهی‌ گذارند. بر این‌ اساس، مردم‌‌سالاری‌ دینی‌ در چارچوب‌ اصول‌ و ارزشهای‌ اسلامی، معنا و مفهوم‌ می‌یابد.

رهبر انقلاب، گفتمان‌ اصلی‌ جامعه‌ را گفتمان‌ اسلامی‌ ارزیابی‌ می‌کنند: "تلاش‌هایی‌ می‌شود که‌ مسایل‌ غیر اصلی، اصلی‌ وانمود شود، خواسته‌های‌ غیر حقیقی‌ یا حقیقی‌ اما درجه‌ دو به‌عنوان‌ گفتمان‌ اصلی‌ ملی‌ وانمود بشود. لیکن‌ گفتمان‌ اصلی‌ این‌ ملت‌ اینها نیست. گفتمان‌ اصلی‌ ملت، این‌ است‌ که‌ همه، راه‌هایی‌ را برای‌ تقویت‌ نظام، اصلاح‌ کارها و روش‌ها، گشودن‌ گره‌ها، تبیین‌ آرمان‌ها و هدف‌ها برای‌ آحاد مردم، استفاده‌ از نیروی‌ عظیم‌ ابتکار و حرکت‌ و خواست‌ و انگیزه‌ و ایمان‌ این‌ مردم‌ و راه‌ به‌ سمت‌ آرمان‌های‌ عالی‌ این‌ نظام‌ که‌ همه‌ را به‌ سعادت‌ خواهد رساند، پیدا کنند."

بنابراین خواست‌ "مردم"، ونیروهای بسیجی ؛تحقق‌ نظام‌ اسلامی‌ است، نظامی‌ که‌ در آن، ارزش‌های‌ اسلامی، حاکمیت‌ دارند و این‌ خواست‌ است‌ که‌ حیطه‌ و گستره‌ مردم‌‌سالاری‌ را مشخص‌ می‌سازد. "هدف‌ انقلاب‌ اسلامی، تحقق‌ نظام‌ اسلامی‌ و خواسته‌ مردم، ( بسیج)ارایه‌ صحیح‌ تفکر اسلامی‌ و تعمیق‌ آن‌ در جامعه‌ است." بنابراین‌ "چارچوب‌ ارزشی" همچنان‌ حفظ‌ شده‌ و "مردم‌‌سالاری‌ دینی" هیچگاه‌ از درِ‌ تعارض‌ با دین‌ و ارزش‌ها و اصول‌ آن‌ در نمی‌آید.

علائم مردم سالاری دینی در منظومه امام خمینی

-1 پذیرش محوریت دین در همه‌ی ابعاد زندگی انسان اعم از فردی و اجتماعی.

-2 پذیرش حدودی از آزادی و استقلال فرد در نظام مردم‌سالاری دینی با استناد به قوانین عرفی یا شرعی.

3 -اعتقاد به مشروعیت مبتنی بر شرع و رضایت مردم، چه از نوع الهی و چه از نوع الهی‌مردمی.

4 -اعتقاد به جایگاه مهم نظارت و کنترل برای مهار قدرت سیاسی.

-5 پذیرش نقش مردم برای مشارکت سیاسی در نظام مردم‌سالاری دینی، اعم از تبعی یا رقابتی.

-6 اعتقاد به اجرای عدالت در نظام مردم‌سالاری دینی،

این ویژگیها همگی در رفتار و عملکر و تفکر بسیجی وجود دارد و کاملا محسوس است .

رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای فرمودند : بسیج تحقق مردم سالاری دینی است . ما میگوئیم مردم سالاری دینی یا مردم سالاری اسلامی ؛ یعنی خیال نکنید این مردم سالادی یعنی فقط پای صندوق رآی و انتخابات نیست ,

آن ( تنها ) یکی از جلوه های مردم سالاری دینی است .

بسیج در همه عرصه ها مظهر مردم سالاری دینی و مردم سالاری اسلامی است . اگر چنانچه بسیج وارد اقتصاد بشود ؛ اقتصاد میشود مردم سالار؛ 3/9/95

بنابر این اگر جامعه اسلامی بخواهد آرمانهای اما و شهدا را تحقق بخشد باید با گسترش نیروی تربیت یافته و آموزش دیده بسیج که تجلی مردم سالاری دینی هستند و افزودن بر کمیت و کیفیت این جریان عظیم و مورد اعتماد زمینه تحقق مردم سالاری را فراهم سازد.

نتیجه بسیجی شدن جامعه اسلامی:

1- تحقق جامعه سازی اسلامی

2- انطباق خواست مردم با اسلام و رهبری

3- تحقق دولت سازی اسلامی وپیاده شدن اسلام درجامعه

4- الگو شدن نظام جمهوری اسلامی درتمام عرصه ها

5- تحقق تمدن نوین اسلامی در برابر تمدن فریبنده غرب

6- بی اثر شدن تلاش دشمن درلیبرالیزه کردن کشور

7- خنثی شدن تلاش مخالفین برای سکولاریزه کردن کشور

8- خنثی شدن تهاجم فرهنگی دشمن علیه باورهای دینی مردم

9- پایداری و استحکام نظام جمهوری اسلامی تا جهانی شدن اسلام

10- فراهم شدن زمینه برای ظهور حضرت ولی عصر عج

https://shoma-weekly.ir/G5JhWc