ادب و هنر

مسیر انحرافی یا انحراف در مسیر رسانه ملی

سریال تلویزیونی در مسیر انحرافی با نگاهی به سریال "لاست" ساخته شده، سریالی آمریکایی که دی وی دی های زبان اصلی آن در سه چهار سال گذشته دست به دست در ایران چرخید و سرانجام نیز نسخه ی دوبله شده آن با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وارد چرخه رسمی توزیع محصولات فرهنگی شد. بنابراین این سریال آمریکایی برای ایرانیان زیادی آشناست و اینک بسیاری از افراد با دیدن سریال انحرافی، در می یابند که این کار کپی و تقلیدی ناشیانه، غیر هوشمندانه و غیر خلاقانه از سریال لاست می باشد.

س- ملکی- سریال تلویزیونی در مسیر انحرافی با نگاهی به سریال "لاست" ساخته شده، سریالی آمریکایی که دی وی دی های زبان اصلی آن در سه چهار سال گذشته دست به دست در ایران چرخید و  سرانجام نیز نسخه ی دوبله شده آن با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وارد چرخه رسمی توزیع محصولات فرهنگی شد. بنابراین این سریال آمریکایی برای ایرانیان زیادی آشناست و اینک بسیاری از افراد با دیدن سریال انحرافی، در می یابند که این کار کپی  و تقلیدی ناشیانه، غیر هوشمندانه و غیر خلاقانه از سریال لاست می باشد.
با این حال سریال مسیر انحرافی یک تفاوت آشکار با لاست آمریکایی دارد؛ چرا که در "لاست" ما شاهد افرادی آمریکایی و اروپایی و آسیایی هستیم که پس از سقوط هواپیمایشان در یک جزیره ناشناخته، نخستین کاری که می کنند، تلاش و برنامه ریزی برای گریز از آن مخمصه وبازگشت به کشورهای خود می باشند، تلاشی که از سوی هر فرد عاقلی در چنین شرایطی طبیعی است و اگر غیر از این باشد، غیر طبیعی و مسیری انحرافی است! اما در "مسیر انحرافی" وطنی، اوضاع بر عکس است و اکثریت افراد سقوط کرده در جزیره به جای هر اقدام هوشمندانه ای برای رهایی از جزیره، یا به لودگی می پردازند، یا افرادی دست و پا چلفتی هستند یا از هم کلاهبرداری می کنند، یا دل می گیرند و قلوه می ستانند و خلاصه  نه تنها هیچ اقدام هوشمندانه ای برای برگشت به وطن خود ایران، از خود نشان نمی دهند؛ بلکه با خوشحالی در پی آن هستند تا  در این جزیره سرزمینی جدید برای خود درست نمایند. بطوری که یکی از شخصیت های زن این سریال آرزویش این است که با ساختن این سرزمین، به یک فرد غیرایرانی تبدیل  شده و از آن پس او را خارجی صدا کنند. آیا براستی در این شرایط حق نداریم که بگوییم چرا رسانه ملی باید اجازه دهد چنین تصویر ناهمگون و تحقیر آمیزی از این جمع که از نظر زبان فیلم، تمثیلی از جامعه ی ایرانی است به بینندگان میلیونی ارائه نماید و  ایرانیان را افرادی غیرعلاقمند به وطن و مشتاق زندگی در خارج ولو جزیره ای متروک معرفی کند.
در سریال مسیر انحرافی شاهد تحقیر شهروندان ایرانی هستیم که متاسفانه این سریال با چنین تصویر انحرافی از ایرانیان، نه توسط هالیوود و نه توسط بی بی سی و نه توسط شبکه های زمزمه، من و تو یا فارسی وان تولید شده، بلکه توسط شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی و وابسته به رسانه ی عظیم ملی با آن همه اتاق فکر و با آن همه شوراهای رنگارنگ راهبردی و آن همه شوراهای طرح و برنامه و آن همه شوراهای طرح و فیلمنامه و آن همه شوراهای کد تولید و برآورد بودجه و آن همه شوراهای ارزیابی و آن همه دست اندرکاران ارزیابی و پخش تولید شده تا به ایرانیان بگوید و القا کند : شما مردمانی هستید که مدیریت و تخصص ندارید(نمونه اش خلبان و کمک خلبان) سیاست و سیاستمدار لایق ندارید (مسئولی  که با محافظش در جزیره سقوط کرده) کلاهبردار و کلاش و هوسباز هستید(بسیاری از شخصیت های سریال) و...؛ حالا خود قضاوت کنید آیا  مسیر انحرافی، یک انحراف بزرگ و آشکار در فعالیت های صدا و سیما برای دستیابی به چشم اندازهای فرهنگی و افق رسانه نیست. آیا این سریال انحرافی در جهت فرهنگ سازی و اعتماد به نفس بخشیدن به نسل جوان است و یا در پی تلقین  این نکته ی شیطنت آمیز که جامعه ایرانی، جامعه ای سردرگم است؟!
 براستی کدام یک از جوانان این سریال، تصویری واقعی یا حتی آرمانی از جوان ایرانی را به بینندگان ایرانی خود عرضه می سازد. کدام یک از جوانان این فیلم از خود حرکتی مثبت نشان می دهد تا تماشاگر دلش به این خوش باشد که بله در برابر این همه شخصیت خنگ و دغل،  حداقل یکی هم پیدا شد تا نماینده بخشی از جوانان این دیار باشد. آیا نشان دادن عده ای مسافر ایرانی که در جزیره ای سقوط کرده و با وجود پیدا شدن قایق حاضر به ترک آن و بازگشت به وطن نیستند، یک توهین آشکار به ایرانی و فرهنگی ایرانی نیست. البته ممکن است دست اندرکاران  این سریال و مدیران تلویزیون اینگونه توجیه کنند که این سریال طنز است، اما مگر در یک اثر طنز می توان هر شوخی و توهینی را نسبت به کسی یا جمعی یا مردمی رواداشت؟! یا باز هم ممکن است چنین توجیه کنند که صبر کنید و در قسمت هابی بعدی تحول این آدم ها را ببینید، اما باز مگر می توان هرگونه بی حرمتی را به جمعی یا کشوری روا داشت و سرانجام برای اجازه پخش و عبور از ممیزی، یک تحول تصنعی را پسوند آن نمود، در حالی که سیر داستان و پرداخت بیشتر بر همان ناهمگونی این مسافران ایرانی که تمثیلی از جامعه است، تاکید دارد. این روزها در حالی که فشار زیادی بر سینمای ایران وارد است که بخشی از آن نیز قطعأ بخاطر سهل انگاری از سوی مدیران سینمایی است، اما متاسفانه صدا و سیما علی رغم فراگیری بیشتری که نسبت به سینما دارد و با وجود تأثیر شگرفی که بر خانواده ها و بخصوص کودکان، نوجوانان و جوانان می تواند داشته باشد، چنان که باید به  وظیفه و رسالتی که قانون برای او معلوم ساخته عمل نمی کند و با در پی عادی سازی بعضی نابهنجاری ها و کم رنگ نمودن بعضی اخلاقیات است؛ بی آنکه اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس و دستگاه های تأثیر گذار چنانکه باید آن را مورد عتاب و خطاب و تذکر قرار دهند.
دست اندرکاران این رسانه باید به این نکته ی بسیار مهم توجه کنند که اگر قصد رقابت با  شبکه های خارجی را دارند، این رقابت نباید برای زودتر رسیدن به همان هدفی باشد که شبکه های خارجی در پی آن هستند و این مسابقه نباید برای رسیدن به همان نقطه ی پایانی باشد که بیگانگان در شبکه های خارجی نشانه گذاری نموده اند! بلکه این رقابت باید در جهت رسیدن به نقطه ی معکوس شبکه های خارجی؛ یعنی رسیدن به اخلاقیات، معنویت، سلامت فکر و روح و دمیدن روح معنویت در  مخاطبان و بینندگان باشد؛
سوای ضعف محتوا و فیلمنامه، مسیر انحرافی از نظر ساختار و تکنیک نیز نکته ی قابل تاملی ندارد، بلکه با ضعف های عمده ای نیز دست و پنجه نرم می کند. ضعف بازی اکثر بازیگران این مجموعه بخصوص بازی بسیار ضعیف بهنوش بختیاری که معلوم است اصلأ نقش خود را درک و حس نکرده و میمیک های لوس و بی جهت او و همچنین بازی سرد و بی روح فرزاد حسنی که هنوز در حس و حال مجری گری است و بیان سرد او در بسیاری از لحظات سریال، مسیر انحرافی را به کاری نازل از حیث تکنیک و محتوا مبدل ساخته که هیچ امتیازی در بر ندارد.
همچنین یکی دیگر از ضعف های اساسی این سریال که باعث عدم باور پذیری بیننده شده و او را در حس و حال فضای فیلم قرار نمی دهد و باز در حوزه تکنیک و ساختار قرار می گیرد، فضا سازی، لوکیشن و دکورهای ضعیف  آن می باشند که به هیچ وجه فضا و تصویری از یک جزیره متروک و در دل اقیانوس را به بیننده القا نمی سازد. البته از حق نباید گذشت که همین سریال در دو قسمت نخست خود  از شروعی خوب  برخوردار بود و  می‌رفت که این حس را در بینندگان ایجاد کند که با سریالی متفاوت  در سالهای اخیر روبروست، چنانکه صحنه های داخلی هواپیما در قسمت اول چنان خوب و باور پذیر طراحی شده بود که حقیقتأ نه تنها در سریال های ایرانی و حتی در فیلم های سینمایی نیز نمونه‌ی آن کمتر وجود داشت، اما متاسفانه با شروع قسمت سوم این سریال و سقوط هواپیما و مسافرانش به جزیره، سقوط  سریال نیز آغاز شد و تماشاگران همیشگی تلویزیون با نمونه ای مشابه از بازی های تکراری، شوخی های تکراری و ضعف های تکراری روبرو شدند و باز هم در نهایت این سوال در ذهن مردم، منتقدان و صاحب نظران نقش بست که چه زمانی رسانه ملی از این مسیر انحرافی، به مسیری واقعی و در جهت تعالی باز خواهد گشت.

 

https://shoma-weekly.ir/eL54FY